اصفهان، کلانشهری است در جغرافیای ایران که در طول تاریخ، همواره مدنیت خود را به رخ سایر مناطق این کشور و حوزه تمدنی جهان اسلام کشیده است و عناوین متعددی که این شهر در طول تاریخ داشته، چه در دوران پایتختی و چه در غیر آن، همیشه افتخارآفرین بوده است.
اینکه امروز اصفهان گرفتار برخی چالشهاست، بر کسی پوشیده نیست؛ اما این بههیچوجه نافی عظمتهای آن نیست. اصفهانی که هویت فرهنگی خودش را حفظ کرده، ممکن است از نگاه یک آدم غربزده، یک روستا بیشتر نباشد؛ دلیلش هم این است که مسیر توسعه یک جامعه را همان مسیر غربی میداند و نمیتواند وجوه استقلالی یک فرهنگ را تاب بیاورد.
اصفهان بهعنوان شهری اصیل در هویت ایرانیاسلامی هیچگاه روستا نبوده است.فقط به چند نمونه اشاره میکنم: اصفهان بزرگترین خیریهها را دارد. خیریه یعنی خصوصیترین نهاد برای رفع تنگناهای اقتصادی. اصفهان شهری است که سرمایهگذاریهای خصوصی در آن، صرفا رنگوبوی مادی ندارد. بزرگترین هیئتهای کشور با قدمتهای کهن در این شهر بوده و منشأ خدمات بزرگی در حوزه آموزش و تربیت و حتی اقتصاد هستند.
اصفهان شهری است که در دفاعمقدس سرآمد بوده و به تعبیر رهبر انقلاب، گرههای بزرگی از کشور را باز کرده است. شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان، منشأ پیشرفتهای چشمگیر علمی و دانشی است و شرکتهای دانشبنیان آن، در عرصه ملی و فراملی درخشش دارند.
اسیرشدن در دیدگاههای خودحقیرپنداری، ریشههای تاریخی دارد. همانطور که در عصر مشروطه شاهد قضاوت کوتهنظرانه امثال کسروی در خصوص مشروطه اصفهان بودهایم، امروز هم اسیر مدعیانی هستیم که این شهر را روستا میدانند. اصفهان روستاست؛ اما در نگاه اندیشه حقارتبار غربزدگی!















