به گزارش اصفهان زیبا؛ دیپلماسی فرهنگی و تکیهبر مؤلفههای فرهنگی چه در قالب روابط رسمی دیپلماتیک میان کشورهای مختلف جهان و چه دیپلماسی شهری، ازجمله حوزههایی بوده که در سالهای اخیر به نحو چشمگیری رشد و توسعه یافته است؛ چنانکه بسیاری از نظریهپردازان در این حوزه قلم زدهاند و یافتههای پژوهشی خود را ارائه کردهاند.
بهطور خاص در عرصه دیپلماسی شهری، شهرهای مختلف و با قدمت ایران نظیر شهر اصفهان، در سالیان گذشته توجهی ویژه را بر توسعه دیپلماسی شهری با جهان خارج و شهرهای مشابه در دستورکار قرار دادهاند؛ معادلهای که میتواند جدای از تعمیق پیوندهای فرهنگی میان اصفهان و دیگر شهرهای جهان، حامل آوردهها و منافع فراوانی نیز برای ایران باشد؛ بااینهمه، بسیاری بر این باورند که باید از قلمروی تئوری فراتر رفت و به مسئله نگاه عمیقتری داشت و راهکارهای عملیاتی را برای تحقق دستاوردهای عینی اقتصادی بر بستر دیپلماسی فرهنگی در کلان طرحِ دیپلماسی شهری برای شهرهایی نظیر اصفهان در دستورکار قرار داد؛ ازاینرو «اصفهانزیبا» در گفتوگو با ماریا گریبکووا، پژوهشگر عرصه دیپلماسی فرهنگی و مدیر پروژه دیپلماسی خلاق در روسیه، به واکاوی چند پرسش مهم با محوریت بایستهها و مؤلفههای مرتبط با حوزه دیپلماسی فرهنگی با تمرکز بر شهر اصفهان پرداخته است.مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
توجه به ظرفیتهای فرهنگی و بهطور خاص دیپلماسی فرهنگی، یکی از نکتههای مهم در حوزه دیپلماسی شهری است. به نظر شما این ظرفیتها چگونه میتواند در این معادله نقش ایفا کند؟
فرهنگ مؤلفهای عمیق و تهنشینشده در هر جامعهای است. باید توجه داشته باشیم که فرهنگها لزوما از ماهیت بسته ملی برخوردار نیستند و برخی مؤلفههای فرهنگی، در میان ملتها و کشورهای مختلف جهان مشترک هستند و ظرفیتهای مساعدی را برای توسعه همکاریها میان آنها ایجاد میکنند؛ ازاینرو، در شرایط کنونی که مسئله دیپلماسی شهری به یک موضوع داغ در عرصه بینالمللی تبدیلشده، بدون شک تأکید بر مؤلفههای فرهنگی از ارزش و اهمیت فراوانی برخوردار است؛ حتی در یک معنا من بر این باورم که دیپلماسی شهری بــدون تـوجه به مؤلفههای فرهنگی از قابلیت عملیاتیشدن برخوردار نیست؛ بهعنوانمثال، درباره ایران، شهر اصفهان از ظرفیتهای غنی تاریخی و علمی و ادبی برخوردار است؛ ظرفیتهایی که همگی در قالب آنچه فرهنگ خوانده میشود، معنا و مفهوم پیدا میکند. این شهر میتواند با دیگر شهرهای شبیه به خود در منطقه پیرامون ایران و البته جهان، پیوندهای مستحکمی بهویژه درزمینه اقتصادی برقرار کند. اساسا بنیان دیپلماسی شهری نیز تا اندازه زیادی بر همین موضوع قرار دارد و تاکنون بسیاری از صاحبنظران در این رابطه تئوریپردازی نیز کردهاند.
آیا امکان فعالسازی ظرفیتهای اقتصادی نیز در این حوزه وجود دارد؟
بله. وقتی جوامع فرهنگی مشترک ورای مرزها یکدیگر را کشف کرده و پیدا کنند، چهارچوبهای متنوعی برای توسعه همکاریها میان آنها ایجاد میشود و درمییابند بدون تردید همکاریهای اقتصادی یکی از مهمترین آنها در جهان کنونی است. ایران کشوری است که از ظرفیتهای اقتصادی فراوانی برخوردار است و بهطور خاص شهر اصفهان در ایران نیز بر بستر تاریخ و پیشینه غنی خود از وضعیت مشابهی برخوردار است و صنایع مختلفی در این شهر در حوزههایی نظیر ذوبآهن، فولاد یا صنایع مرتبط با ساختمان فعال هستند. این ظرفیتها برای بسیاری از طرفهای بینالمللی جذاب است و میتوان آنها را بر بستر دیپلماسی شهری و فرهنگی، به دیگران در جهان شناساند؛ معادلهای که در قالب آنهم شهری نظیر اصفهان سود میبرد و هم همتایان آن از ظرفیتهای این شهر بهره میبرند.
برخی به این نکته اشاره میکنند که آنچه صاحبنظرانی همچون شما درباره دیپلماسی فرهنگی با محوریت پیوند دادن شهرها به یکدیگر و کسب دستاوردهای اقتصادی از دل آن مطرح میکنید، صرفا بنیان تئوریک دارد و واقعبینانه نیست. پاسخ شما به این نقد چیست؟
باید با این نقد منصفانه برخورد کرد. گاهی تئوریها خوب هستند؛ اما در عرصه عمل شاهد تحولات مثبت و عملیاتی نیستیم. دلیل این مسئله تا اندازه زیادی ریشه در این موضوع دارد که بهطورمثال، در رابطه با موضوع دیپلماسی شهری و برجستهسازی مؤلفههای فرهنگی در قالب آن، هنوز شاهد مسئلهشدنِ اصل موضوع برای بانیان و مسئولان امر نیستیم؛ درواقع، اصل موضوع بهمثابه یک اولویت برای آنها تبدیل نشده است؛ درعینحال، چالش اصلی و بزرگتر این است که دیپلماسی شهری و دیگر مؤلفههای مرتبط با آن، تا اندازه زیادی به تابعی از دیپلماسی کلان بینالمللی کشورها تبدیل شدهاند؛ مسئلهای که خود یک آفت دیپلماسی شهری است؛ بااینحال، به عقیده من اگر زیرساختها برای توسعه دیپلماسی شهری فراهم باشد، قاعدتا شهرهایی که مؤلفههای تاریخی و فرهنگی شبیه یکدیگر دارند، میتوانند بر بستر این اشتراکهای فرهنگی دستاوردسازی اقتصادی داشته باشند؛ موضوعی که البته خیلی زود رخ نمیدهد؛ بااینحال، وقتی رویکرد هویتی را در نگاه به مقوله فرهنگ در نظر بگیریم، این موضوع از شانس بیشتری برای تحقق برخوردار میشود.
منظور شما از رویکرد هویتی چیست؟
هویتها مجموعهای از بایدهاونبایدها را تشکیل میدهند که ما بر اساس آنها خود را تعریف میکنیم و یک مرزگذاری روشن با دیگران داریم. این هویتها تا اندازه زیادی تحتتأثیر مؤلفههای فرهنگی هستند. ما با همتایان خود و آنهایی که شبیه به ما هستند، بهتر میجوشیم و پیوند برقرار میکنیم. این یک اصل مهم در عالم تجارت بینالمللی است؛ ازاینرو، در حوزه دیپلماسی شهری نیز وقتی بر مؤلفههای فرهنگی تأکید میکنیم، درواقع جامعه همگرا با خود را به همکاری فرامیخوانیم، جامعهای که میل و رغبت به همکاری با ما دارد؛ ازاینرو، من بر این باورم که اساسا دیپلماسی شهری بدون توجه به مؤلفه فرهنگ چندان راه به جایی نمیبرد؛ بهطورمثال، پیوندهای خواهرخواندگی یا دیگر پیوندهای مشابه که میان شهرهای مختلف جهان برقرار میشوند، همه مبتنی بر بنیانهای فرهنگی هستند، پیوندهایی که بر مؤلفههای مختلف فرهنگی استوار هستند و شاهد برجستهشدن بخشی از آنها در قالب دیپلماسی شهری و فرهنگی میان شهرهای مختلف جهان هستیم.
با توجه به آنچه گفته شد، به نظر شما شهر اصفهان با چه شهرهایی در جهان میتواند پیوندهای بهتر و بیشتر فرهنگی داشته باشد؟
این شهر در حوزههایی نظیر معماری و شهرسازی، فلسفه، ادبیات، تاریخ، هنر و غیره، جزو سرآمدان جهان بوده است؛ ازاینرو، این شهر میتواند با طیفهای متنوعی از شهرهایی که موقعیتی مشابه با اصفهان دارند، پیوندهای فرهنگی و البته اقتصادی داشته باشد؛ بااینحال، یکی از نکتههای مهمی که درباره اصفهان و ایران مطرح بوده، این نکته است که جهان غرب با وضع تحریمهای مختلف علیه ایران و سیاه نمایی از این کشور، سعی داشته تا جای ممکن مراودههای بینالمللی این کشور را محدود و محدودتر کند؛ این مانعی بزرگ پیش روی توسعه مراودههای فرهنگی و اقتصادی اصفهان با جهان خارج است؛ بااینهمه، آنچه واضح بوده این نکته است: اصفهان که از آن با عنوان نصفجهان نیز یاد میشود، میتواند در حوزه دیپلماسی شهری و فرهنگی، کنشگری پویا داشته باشد و البته ظرفیتها و امکانات زیادی در این حوزه دارد.