اصفهان-صفویه؛ بستری برای رشد و بالندگی

محمدباقر مجلسی و علمای اصفهان در ابتدای ایران مدرن

در روزگاری که صفویان بر مسند قدرت قرار گرفتند و اصفهان پایتخت ایران مدرن انتخاب شد، شاهد بودیم که این شهر خانه فراگیری و فرادهی علم شد. از آن زمان تا پایان دوره صفویه، به معرفی برخی از علمای اصفهان در سه نسل خواهیم پرداخت …

تاریخ انتشار: ۱۰:۰۰ - شنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۳
مدت زمان مطالعه: 6 دقیقه
محمدباقر مجلسی و علمای اصفهان در ابتدای ایران مدرن

به گزارش اصفهان زیبا؛

مقدمه

در روزگاری که صفویان بر مسند قدرت قرار گرفتند و اصفهان پایتخت ایران مدرن انتخاب شد، شاهد بودیم که این شهر خانه فراگیری و فرادهی علم شد. از آن زمان تا پایان دوره صفویه، به معرفی برخی از علمای اصفهان در سه نسل خواهیم پرداخت:

نسل اول: شیخ بهایی، میرداماد و میرفندرسکی
نسل دوم: محمدتقی مجلسی، میرزا رفیعا نائینی، آقاحسین خوانساری، ملاصدره، محقق سبزواری و ملارجبعلی تبریزی
نسل سوم: محمدباقر مجلسی، آقا جمال خوانساری، میرمحمداسماعیل خاتون‌آبادی، فاضل سراب و فاضل هندی

محمدتقی مجلسی

محمدتقی مجلسی مشهور به مجلسی اول، زاده اصفهان (۱۰۰۳-۱۰۷۰ قمری) است. او پدر علامه مجلسی، از علمای شیعه و نویسنده آثاری همچون روضة‌المتقین و لوامع صاحبقرانی است. مجلسی در اصفهان و نجف تحصیل کرد و در مسجد جامع عتیق اصفهان به تدریس علوم دینی مشغول بود.
به گفته محمدباقر مجلسی، پدرش اهل زهد و ریاضت بود و به‌منظور هدایت صوفیان، با آن‌ها ارتباط داشت.

به گفته سید محمدباقر خوانساری، نویسنده کتاب «روضات‌الجنات»، محمدتقی مجلسی نخستین کسی بود که پس از ظهور صفویه، حدیث شیعه را نشر داد و همچنین پس از شیخ‌بهایی و میرداماد، در مسجد جامع اصفهان نماز جمعه اقامه می‌کرد؛ همچنین به گفته او، محمدباقر مجلسی کرامات بسیاری از پدرش نقل کرده است. مطهری او را از علمای بسیار بزرگ و صاحب تألیفات و مقامات معنوی فراوان توصیف کرده است. محمدتقی مجلسی ۱۰۷۰ قمری در اصفهان درگذشت و در مسجد جامع عتیق اصفهان دفن شد.

میرفندرسکی

مولانا ابوالقاسم بن ابوطالب میرحسینی فِندِرسکی مشهور به میرفندرسکی، زاده گرگان، میرفندرسک است ( ۹۴۲-۱۰۱۹ خورشیدی). او حکیم، دانشمند و فیلسوف عصر صفویه بود. تحصیلات خود را در مدرسه میر تخت‌فولاد اصفهان می‌گذرانَد و وصیت می‌کند که در همان‌جا به خاک سپرده شود که امروزه به تکیه میرفندرسکی نام‌گذاری شده و یکی از تکیه‌های تخت‌فولاد است. او استاد محمدتقی مجلسی، پدر محمدباقر مجلسی بود.

از مهم‌ترین آثار میرفندرسکی رساله فارسی معروف به «صناعیه» است که به‌عنوان «حقایق الصنایع» نیز شناخته می‌شود. او در این رساله، صناعت را به مفهومی بسیار گسترده گرفته است؛ به معنای هرچیز که از قوای عاقله و عامله آدمی به ظهور و حصول بپیوندد. او صناعت را این‌گونه بازشناسی کرد: صناعت همان پیشه است و پیشه، توانایی است که با فکر و اندیشه درست در موضوع تأثیر راسخ گذارد و موضوع هم به اقتضای غرض و غایتی که در آن است، آن تأثیر را می‌پذیرد.

محمدباقر مجلسی

محمدباقر مجلسی مشهور به علامه مجلسی و مجلسی ثانی، زاده اصفهان (۱۰۷۷-۱۰۰۶ خورشیدی) است. او فقیه شیعه اخباری دوران شاه سلیمان و شاه سلطان حسین صفوی و مؤلف «بحارالانوار» است. علامه مجلسی اولین عالمی است که به‌طور گسترده اقدام به نوشتن به زبان فارسی کرد و به این وسیله شکاف بین زبان فقها و توده‌ها را پر کرد و آثار او بیشترین نفوذ را در جامعه ایران داشتند.

او درویشی را از شیعه جدا کرد و عقل‌گرایی فلسفی را از تشیع تا حدود زیادی زدود. مجلسی دین را دربردارنده همه امور دنیوی و اخروی و جامعه‌شناسی و روان‌شناسی و سیاست و تجارت و… مبتنی بر روایت‌ها می‌دانست. اعتقاد بر جامعیت دین و تکیه‌بر حدیث و روایت به‌عنوان سرچشمه معرفت باعث جلوگیری از تفکر و درنهایت لغزیدن جامعه ایران به دامن خرافات شد. او در سال ۱۰۷۷ خورشیدی در کنار پدر خود در مسجد جامع عتیق اصفهان دفن شد.

اساتید محمدباقر مجلسی

آقاحسین خوانساری

حسین بن جمال‌الدین محمد خوانساری، مشهور به آقاحسین محقق خوانساری و معروف به استاد الکلّ فی الکلّ، زاده اصفهان، خوانسار (986 – 1067 خورشیدی) است.

آقاحسین خوانساری در کودکی جهت تحصیل علوم دینی به اصفهان رفت و در مدرسه خواجه ملک جنب مسجد شیخ لطف‌الله مشغول تحصیل شد تا به درجه‌ای رسید که به «استاد الکلّ فی الکلّ» مشهور شد.

اوایل در مدرسه می‌زیست. زمستانی سرد بود؛ طوری که توانا نبود برای گرم‌کردن خود آتش فراهم آورد. لحاف‌ کهنه‌ای داشت که آن را به خود می‌پیچید و در اطراف حجره راه می‌رفت تا خود را گرم کند؛ ولی بعد از رسیدن به مرتبه کمال و علم، روزی شاه سلیمان جبه عالیه سلسله‌دوز جواهر خود را که چشم هر بیننده‌ای را متعجب می‌کرد و روزگار مثل آن را ندیده بود، برای محقق خوانساری فرستاد و از او معذرت خواست که این، لایق شأن شما نیست و از او تقاضای عفو نمود و اینکه این هدیه را قبول کند.

در اوایل بیشتر به تحصیل فلسفه و حکمت می‌پرداخت؛ ولی بعد از مدتی به فقه روی آورد؛ به‌طوری‌که جنبه فقاهت او از دانش فلسفی‌اش بیشتر شد. آقاحسین خوانساری نزدیک آرامگاه بابارکن‌الدین در قبرستان تخت‌فولاد اصفهان در تکیه خوانساری‌ها آرامیده است.

میرزا رفیعا نائینی

حسین بن جمال‌الدین محمد خوانساری، مشهور به آقاحسین محقق خوانساری و معروف به استاد الکلّ فی الکلّ، زاده اصفهان، خوانسار (986 – 1067 خورشیدی) است. آقاحسین خوانساری در کودکی جهت تحصیل علوم دینی به اصفهان رفت و در مدرسه خواجه ملک جنب مسجد شیخ لطف‌الله مشغول تحصیل شد تا به درجه‌ای رسید که به «استاد الکلّ فی الکلّ» مشهور شد.

اوایل در مدرسه می‌زیست. زمستانی سرد بود؛ طوری که توانا نبود برای گرم‌کردن خود آتش فراهم آورد. لحاف‌ کهنه‌ای داشت که آن را به خود می‌پیچید و در اطراف حجره راه می‌رفت تا خود را گرم کند؛ ولی بعد از رسیدن به مرتبه کمال و علم، روزی شاه سلیمان جبه عالیه سلسله‌دوز جواهر خود را که چشم هر بیننده‌ای را متعجب می‌کرد و روزگار مثل آن را ندیده بود، برای محقق خوانساری فرستاد و از او معذرت خواست که این، لایق شأن شما نیست و از او تقاضای عفو نمود و اینکه این هدیه را قبول کند.

در اوایل بیشتر به تحصیل فلسفه و حکمت می‌پرداخت؛ ولی بعد از مدتی به فقه روی آورد؛ به‌طوری‌که جنبه فقاهت او از دانش فلسفی‌اش بیشتر شد. آقاحسین خوانساری نزدیک آرامگاه بابارکن‌الدین در قبرستان تخت‌فولاد اصفهان در تکیه خوانساری‌ها آرامیده است.

هم‌عصران علامه مجلسی

آقاجمال خوانساری

جمال‌الدین محمد بن حسین بن محمد معروف به آقاجمال خوانساری زاده اصفهان، خوانسار (تولد نامعلوم- درگذشته ۱۰۹۲ خورشیدی) فرزند آقاحسین خوانساری است.

آقاجمال، در حوزه علمیه اصفهان نزد پدر، آقاحسین خوانساری و دایی، محقق سبزواری شاگردی کرد و سپس در همان حوزه به تدریس پرداخت. او در اکثر رشته‌های علوم متنوع عصر همچون فقه، اصول، فلسفه، تفسیر، علوم ریاضی، شعر و ادب، عقاید و کلام تسلط وافر داشت و در همه زمینه‌ها به تدریس پرداخت.

نقل است که ملامحسن فیض کاشانی به زیارت خانه خدا از کاشان حرکت نموده و در سر راه خود در اصفهان، مهمان آقاحسین خوانساری شد. آقاجمال که نوجوانی بیش نبود، نزد فیض کاشانی شتافت. فیض کاشانی مسئله‌ای را از آقاجمال پرسید؛ اما او نتوانست از عهده پاسخ برآید؛ زیرا تا آن هنگام اهمیتی به کسب دانش نمی‌داد. فیض کاشانی دست بر دست زد و گفت: «حیف که درِ خانه آقاحسین بسته شد!» این سخن آقاجمال را تکان داد و از همان لحظه کمر همت را بست و به کسب دانش پرداخت. برگزاری نماز بر پیکر محمدباقر مجلسی، نشانگر تقدم کامل آقاجمال خوانساری بر تمام دانشمندان و فقهای آن عصر است. آقاجمال در ۲۶ رمضان سال ۱۱۲۵ قمری-۱۰۹۲ خورشیدی درگذشت و در تکیه خوانساری‌ها در مزار تخت‌فولاد، کنار قبر پدرش، آقاحسین، به خاک سپرده شد.

میرمحمداسماعیل خاتون‌آبادی

میرسیدمحمداسماعیل خاتون‌آبادی زاده اصفهان (1031-1116 قمری) است. تحصیلات او در اصفهان نزد ملامحمدتقی مجلسی، میرزا رفیعا نائینی و ملا رجبعلی تبریزی انجام گرفت و در علوم زمان خود همچون فلسفه، تفسیر، ادبیات، فقه، کلام، منطق و ریاضیات مهارت یافت. خاتون‌آبادی سال‌ها به تدریس علوم عقلی و نقلی پرداخت و شاگردان بسیار تربیت کرد که می‌توان به فرزندش میرمحمدباقر خاتون‌آبادی و میرمحمدحسین خاتون‌آبادی اشاره کرد. او همچنین مدرسه‌ای در تخت‌فولاد بنا کرد و به تدریس در آن پرداخت. خاتون‌آبادی از نظر فلسفی پیرو ملارجبعلی تبریزی و از متروجین فلسفه مشاء بود و همچون استادش، از مخالفان فلسفه صدرایی (حکمت متعالیه) به‌شمار می‌رفت.

خاتون‌آبادی در سال 1116 قمری آرامید و پیکرش در تخت‌فولاد، در مدرسه‌ای که ساخته بود به خاک سپرده شد. آرامگاه او از بناهای تاریخی عهد صفویه به‌شمار می‌رود که به تکیه «خاتون‌آبادی» شهرت دارد.

فاضل سراب

ملامحمد بن عبد الفتاح تنکابنی مشهور به فاضل سراب (۱۰۴۰-۱۱۲۴ قمری) در روستای سراب از توابع تنکابن متولد شد. او از علما، فقها، محدثان، متکلمان و دانشمندان نامدار شیعه در اواخر قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم هجری است. فاضل پس از کسب مقدمات علوم در نزد پدر جهت تحصیل در مدارج علمی بالاتر عازم اصفهان شد.

اصفهان در آن عصر از حیث علمی مرکز حوزه‌های علمیه جهان تشیع محسوب می‌شد و علما و دانشمندان بسیاری از بلاد مختلف برای تحصیل و یا تدریس در این شهر گرد آمده بودند و علوم دینی و دانش‌های نقلی و علوم عقلی رواج بسیار داشت. فاضل سراب از محضر فقها و حکمای اصفهان، ازجمله علامه ملامحمدباقر سبزواری، آقاحسین خوانساری، علامه‌محمدتقی مجلسی و نیز از محضر حکمای نامداری چون ملا رجبعلی تبریزی و ملامیرزای شیروانی بهره فراوان برد و دیری نگذشت که به مدارک و مدارج عالیه علمی و کمال نائل شد و بیش از سی عنوان کتاب، رساله و حواشی از خود بر جای گذاشت که نزدیک به نیمی از آن‌ها مربوط به مباحث فلسفی و کلامی است. او در ۱۸ ذی‌الحجه سال ۱۱۴۴قمری در اصفهان درگذشت و در محله خواجو، مجاور تخت‌فولاد به خاک سپرده شد. بر مزار او گنبدی بنا شد که به تکیه «فاضل سراب» معروف است.