شهرها با مسائلی متولد میشوند و بهمرور زمان تدبیرها، سیاستها، اتفاقات و رویدادها، مسائل آنها را سامان میدهد. گاهی نیز مشکلات و چالشها آنچنان بزرگ و پیچیده و درهمتنیده میشوند که زندگی در شهر را دچار اختلال و وقفه میکند. در موارد نادری، شهرهایی که روزگاری طولانی محل زندگی و نقشآفرینی انسانها بودهاند حتی خالی از سکنه میشوند و جز ردپایی در تاریخ، چیزی از آنها باقی نمیماند. در ایران، شهرها وضعیتی جالبتر و تماشاییتر دارند.
شرایط اقلیمی خاص سرزمین ایران، زیستن در آن را وابسته به شاخصهای گوناگونی کرده، بهطوریکه در این سرزمین پهناور، تنها در نقاطی خاص، ویژگیهای لازم جهت حیات انسانی و سکونت درازمدت فراهمشده و شهرها به همین ترتیب شکل گرفته و گسترش یافتهاند. بااینهمه هنوز هم برای ما معماهای زیستی نقاطی از این سرزمین، پوشیده و پنهان است؛ بهطوریکه حتی دلایل به وجود آمدن شرایط بحرانی در بعضی از شهرهای باستانی را که موجب مهاجرت مردم از آنها شده است، نمیدانیم.
در برابر این نمونههای اندک، حجم زیادی از این نقاط خاص قابلزیست در ایران هر یک با تاریخ و سرگذشتی طولانی به حیات خود باوجود همه فرازونشیبها ادامه دادهاند؛ شهرهایی که در دورههایی دچار قحطیهای پیاپی شدند یا به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی موردتوجه امرا و حکمرانان قرار گرفته و توسعه یافتند. گاه بلایای طبیعی همچون طوفانهای ادامهدار آنها را تا سرحد متروکه شدن کشانده و گاهی جنگها و نزاعهای داخلی یا خارجی همه زیرساختهای آنها را مختل کرده است. بااینهمه، آنچه این نقاط زیستی را برای ما تحت عنوان یک «شهر» به موجودیتی واحد تبدیل میکند، نه صرفاً جغرافیای یکسان بلکه درنظرگرفتن آنها بهعنوان یک کلّ است، کلّی منسجم که طبیعتاً فراتر از حاصل جمع اجزایش است.
شهر صرفاً مجموعهای از زمین و ساکنان و بناهایش نیست که اگر چنین بود، اراده انسانی میتوانست با جایگزین کردن هر جزء آن، مسائل و مشکلاتش را بهسادگی حل کند. شهر، زمین و ساکن و بنا دارد؛ اما حضور هر یک از آنها در کلّ منسجمی به نام شهر، کیفیتی را خلق میکند که یکتا و بیمانند است. این کیفیت تنها در نسبت با شهر بهعنوان کلّ معنا مییابد و به همین دلیل احوالات شهر بر هر یک از اجزا تأثیرگذار است، همانطور که احوالات هر یک از اجزا میتواند کیفیت شهر را دچار تغییر کند.
وقتی شهر را بهعنوان یک کلّ درنظر گرفتیم، میتوانیم رهیافتی به نقش و معنای هریک از اجزای آن داشته باشیم؛ به عنوان مثال با چنین نگاهی، زایندهرود تنها یک رودخانه نیست که از میان اصفهان عبور میکند، بلکه جزئی از کلی به نام اصفهان است که نقش و رفتار و احوالاتش را نمیتوان بدون در نظر گرفتن کلّ، تحلیل و ارزیابی کرد. این جزء، معنایی جدید در نسبت با شهر خلق میکند، معنایی که نه از آنِ او و نه از آنِ شهر بلکه حاصل تعامل این دو با یکدیگر است.
وقتی شهر را یک کلّ ببینیم و قائل به وجود ارتباطات پیوسته میان اجزا و عناصر آن باشیم هریک از تصمیمات و تدابیر جهت حل مسائل و چالشهای شهر را با توجه به همه اجزا و عناصر و مهمتر از آن کیفیتی که از ارتباط میان آنها خلق میشود، اتخاذ میکنیم. اما درصورتیکه از شهر بهعنوان یک کلّ غافل شویم، هر یک از تصمیماتمان نهتنها گرهی از مشکلات شهر باز نمیکند؛ بلکه گرههای جدید و پیچیدهتری بر آن میافزاید.
به عبارت دیگر، مدیریت شهری برای اتخاذ هر تصمیم باید به همه ابعاد آن و تأثیری که بر کل اصفهان میگذارد توجه کند؛ چرا که مسئولیت همه آنچه که اتفاق میافتد با اوست. مدیریت شهر البته باید با توجه به محدوده اختیاراتش تصمیم بگیرد و رسیدگی به مسائل و مشکلات را اولویتبندی کند؛ اما این مصلحتسنجی نمیتواند نافی توجه به کلّ شهر باشد. همانطور که والدین باید خود را مسئول تأمین مادی و معنوی فرزندانشان بدانند ولو در برهههایی از زمان، توانایی تحقق این امر را نداشته باشند. تفاوت زیادی است میان والدینی که نهایت تلاش خود را برای ادای وظایفشان انجام میدهند اما نمیتوانند به نقطه مطلوب برسند با والدینی که از بدو مواجهه با مشکلات، بخشی از آن را نفی میکنند و بخش دیگری را خارج از حیطه وظایفشان برمیشمارند. مدیریت شهری باید بداند که اصفهان یک کلّ است و او نسبت به همه این کلّ مسئولیت دارد.
روایت اصفهان تلاش میکند توجه همه کنشگران را به چنین کلّ منسجمی جلب کند و مسائل شهر را با چنین نگاهی موردبررسی قرار دهد. به همین دلیل در مواردی ناگزیر به سراغ زشتیهای شهر و نه زیباییهای آن میرویم، زشتیها و پلشتیهایی که جزیی از شهر شدهاند و بر احوالات آن تاثیر میگذارند.
شماره جدید فصلنامه که هماکنون در دست شماست، در دو فصل «انعکاس» و «گفتمان» و با دو پرونده «شهر در برابر مردمان» و «تاروپود معلق یک میدان!» به اصفهان و مسائل آن پرداخته است. باید توجه داشت صحبت درباره ابعاد مختلف مسائل شهر، هرچه بیشتر ما را به واقعیت شهر نزدیک کند؛ وگرنه با فروافتادن در دام مباحث انتزاعی یا فانتزی، حجاب جدیدی برای مسائل و مشکلات شهر ایجاد میشود. به همین دلیل تلاش میکنیم پس از انتشار هر شماره از فصلنامه، فضایی را جهت ارزیابی محتوا و انعکاس نظر مخاطبان و نخبگان پیرامون آن اختصاص دهیم. در این شماره از فصلنامه نیز همچون شماره قبل در فصل «انعکاس» مشروح نظرات کارشناسان و نخبگان درباره مطالب شماره سوم و چهارم روایت اصفهان منتشر شده است.
در فصل «گفتمان» مشروح نتایج پژوهش مربوط به گفتمان «اصفهان من، شهر زندگی» ارائه شده و نسبت آن با اصفهان موردبررسی قرار گرفته است. در این شماره روایت اصفهان بهطور ویژه به سراغ دو پرونده خاص رفتهایم: در پرونده اول با عنوان «شهر در برابر مردمان» به تعارضات مردم با شهرداری پرداختیم و دو نمونه آن را در گفتوگو با مسئولان پیگیری کردیم. در پرونده دوم با عنوان «تاروپود معلق یک میدان!» مسائل و مشکلات میدان عتیق را بررسی کردیم. در این دو پرونده روایتهایی از مداخلات شهرداری در اصفهان نیز آورده شده است.
فصلنامه روایت اصفهان در نسخههای محدود چاپ شده و مطالب آن در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی نیز منتشر میشود. برای دریافت فایل پیدیاف فصلنامه و همچنین متن یادداشتها، گزارشها و مصاحبهها میتوانید به پایگاه اینترنتی روزنامه «اصفهانزیبا» به نشانی esfahanzibaonline.ir مراجعه کنید. همچنین مطالب فصلنامه به طور کامل در کانال روایت اصفهان به نشانی eitaa.com/revayatisfahan قابلمشاهده است. پایگاه مجلات تخصصی نور نیز مطالب فصلنامه روایت اصفهان را به صورت نمایه درآورده و در دسترس عموم قرار دادهاست.















