به گزارش اصفهان زیبا؛ بخشهای مختلف اراضی اشغالی فلسطین، بهتازگی در قالب عملیات وعده صادق 2، تحت غرش موشکهای بالستیک ایرانی درآمدند.
در این راستا، ایران سهشنبهشب با بیش از 180 موشک پیشرفته بالستیک، در انتقامجویی از اقدام تروریستی مدتی قبلِ اشغالگران صهیونیست در بهشهادترساندن اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس در تهران و نقض حاکمیت ملی کشورمان، شوکی بزرگ را به اسرائیل تحمیل کرد. در این رابطه، برخی از تحلیلگران حتی حمله ایران را که در آستانه سالگرد عملیات طوفان الاقصی و حادثه هفتم اکتبر انجام شد، یک شوک معنادار و نسخهای جدید از این رویداد علیه صهیونیستها توصیف کردهاند.
از زمان آغاز عملیات وعده صادق2 جریانهای رسانهای منطقهای و بینالمللی به نحو گستردهای معطوف به این عملیات شدند و البته که صحنههای مختلف از برخورد مستقیم موشکهای ایرانی به اهداف خود در اراضی اشغالی نیز به یک سرافکندگی بزرگ برای اسرائیل تبدیل شده است. ایران بهصراحت تأکید کرده که از حق مشروع دفاع از خود بر پایه ماده 51 منشور ملل متحد استفاده کرده و اگر اسرائیل بخواهد علیه ایران دست به اقدامی بزند، واکنشهای بعدی ایران کوبندهتر و سختتر خواهد بود. بسیاری از ناظران و تحلیلگران مسائل راهبردی بر این باورند که منطقه غرب آسیا پس از عملیات وعده صادق 2، با فضای تازهای مواجه خواهد بود که در قالب آن، از واقعیتهای جدیدی علیه منافع اسرائیل و قدرت غربی بهویژه دولت آمریکا رونمایی خواهد شد.
در این راستا، هنوز تحلیلگران نظامی و راهبردی در محیط بینالمللی، به بررسی ابعاد مختلف عملیات وعده صادق 2 و پیامهای معنادار آن میپردازند. در این چارچوب، «اصفهان زیبا» در گفتوگو با نسیم احمد، نویسنده و تحلیلگر سیاست بینالملل، به واکاوی چند علامت سؤال مهم با محوریت رویداد مذکور پرداخته است که در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
به نظر شما مهمترین نکتهای که در قالب عملیات موشکی اخیر ایران علیه اراضی اشغالی خودنمایی میکند، چیست؟
شاید مهمترین نکته در رابطه با عملیات اخیر ایران این باشد که این حمله دست روی مسائل و حوزههایی گذاشته که صهیونیستها سالهای سال مانور گسترده تبلیغاتی را با محوریت آنها انجام میدادند و سعی داشتند آنها را ستونهای اصلی قدرت نظامی و امنیتی خود معرفی کنند؛ بهعنوانمثال، این رژیم همواره به قدرت ادعایی سامانههای پدافندی چندلایه خود و بهطور خاص سامانه گنبد آهنین مینازید. بااینحال، بهزعم بسیاری از ناظران و تحلیلگران مسائل امنیتی و نظامی، عملیات ایران عملا افسانه گنبد آهنین و پدافند اسرائیل را به زبالهدان تاریخ فرستاد.
درعینحال، فراموش نکنیم که اسرائیل قصد داشت با انجام اقداماتی نظیر ترور اسماعیل هنیه و یا سید حسن نصرالله، خود را بهمثابه بازیگری قدرتمند و مسلط در منطقه خاورمیانه معرفی کند. بااینحال آنچه اکنون واضح است، این نکته است که رژیم اشغالگر قدس از چاله به چاه افتاده و باید فکری به حال حفرههای عمیق امنیتی خود کند. اساسا این گزاره بیش از همه برای صهیونیستها آشکار و هویدا شده که آنها در موقعیتی نیستند که بخواهند یا بتوانند ادعاهای بزرگی را علیه ایران و محور مقاومت مطرح سازند؛ ازاینرو به نظر من اصلیترین نکته درباره عملیات موشکی اخیر ایران علیه اسرائیل این بود که این مرتبه، بیش از هر زمان دیگری تصویر مطلوبی که اسرائیل همواره مایل بوده از خود به جهانیان نشان دهد، مخدوش و بیاعتبارتر شد.
برخی سعی میکنند درباره عملیات ایران تبلیغات بیپایه انجام دهند و بهعنوانمثال به این مسئله اشاره میکنند که این حمله موجب وخیمترشدن شرایط امنیتی در منطقه خواهد شد. دیدگاه شما چیست؟
از افرادی که این تئوری را مطرح میکنند باید پرسید که آیا حمله تروریستی اسرائیل علیه چهرههای محور مقاومت نظیر اسماعیل هنیه آن هم زمانی که او در خاک ایران مهمان است و یا سید حسن نصرالله و شمار دیگری از فرماندهان مقاومت، تنشزایی عینی در سطح منطقه نیست؟ چرا باید پاسخ مشروع ایران که در حقیقت دفاع از خود است و حقوق بینالملل قویا پشتیبان آن است را بهمثابه گزارهای تنشزا در نظر گرفت؟ به نظر میرسد افرادی که این دیدگاه را مطرح میکنند، بیش از همه در پازل طراحیشده از سوی اسرائیل حرکت میکنند.
صهیونیستها همواره سعی داشتهاند با ایجاد وحشت و ترس، دستورکارهای مطلوب خود را به ضرر دیگران به پیش برند. نگاهی به غزه بیندازید. مردم غزه قریب به یک سال است که با وحشتناکترین جنایات علیه بشریت و کشتار بیش از 40هزار انسان بیگناه روبهرو هستند. اسرائیل سعی داشته از این رهگذر، مقاومت فلسطین را در هم شکند. بااینحال، باید پرسید که نتیجه چه بوده؟ آیا مقاومت فلسطین تسلیم شده است؟ آیا مقاومت لبنان تسلیم شده است؟ آیا دیگر گروههای مقاومت در منطقه تسلیم شدهاند؟ دیگر دستِ اسرائیل برای همگان رو شده است و اینکه عدهای این مسئله را درک نمیکنند، به این معناست که مایل به مشاهده واقعیتها نیستند. صهیونیستها در روز روشن همه نوع جنایتی را انجام میدهند و دولت آمریکا و قدرتهای غربی از آنها حمایت میکنند.
حال اینکه این طیف از بازیگران و رسانههای متحدشان سعی دارند اینگونه القا کنند که ایران با حمله موشکی اخیر خود تنشزایی میکند، واقعا مضحک است. گویی افرادی که این تئوری را مطرح میکنند در کرهای دیگر زندگی میکنند و یا نابینا هستند. البته که به نظر میرسد مغرضبودن آنها گزینهای محتملتر در توضیح این است که چرا آنها سعی ندارند واقعیتها را ببینند.
در بستر این شرایط روند آتی تحولات در منطقه غرب آسیا چگونه خواهد بود؟
من فکر میکنم که دورهای از تنش و درگیری را خواهیم داشت؛ بااینحال مسئله اصلی این است که اسرائیل بیش از پیش محدودیتهایی را پیش روی خود حس میکند. ساکنان اراضی اشغالی اکنون خطر را بیش از هر زمان دیگری حس میکنند و این مسئله یک هشدار جدی به دولت نتانیاهو است و البته که شدت فشارها علیه آن جهت پایاندادن به جنگ غزه و دیگر تنشهای منطقهای را بهشدت افزایش میدهد.
اگر اسرائیل بخواهد به سمت تشدید تنش حرکت کند، محور مقاومت نیز گزینههای قدرتمندی دارد. بخشی از این گزینهها بهتازگی به نمایش درآمده است. تصور کنید که تمامی بازیگران محور مقاومت بهصورت متحد و مداوم به اراضی اشغالی حمله کنند. تردیدی نیست که اسرائیل دوام نمیآورد. این همان واقعیتی است که صهیونیستها هم بهخوبی از آن اطلاع دارند. بااینحال، جلوی دوربین رسانهها ادعای قدرت میکنند و دست به تهدید دیگران میزنند؛ تهدیداتی که صورتحسابهای سنگینی را پیش روی آنها خواهند گذاشت.




