گلّه دارم، کوچ اقبال من است!

صدای بع‌بع و مع‌مع بره‌ها و کره‌ها (بزغاله‌ها) و زنگوله‌ها دو بار در ییلاق سمیرم طنین‌انداز می‌شود و کوه و دشت و پهنه‌های وسیع مرتعی این دیار کوهستانی را فرامی‌گیرد …

تاریخ انتشار: 12:51 - شنبه 1403/07/14
مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه
گلّه دارم، کوچ اقبال من است!

به گزارش اصفهان زیبا؛ صدای بع‌بع و مع‌مع بره‌ها و کره‌ها (بزغاله‌ها) و زنگوله‌ها دو بار در ییلاق سمیرم طنین‌انداز می‌شود و کوه و دشت و پهنه‌های وسیع مرتعی این دیار کوهستانی را فرامی‌گیرد؛ یک‌بار در فصل کوچ بهاره از قشلاق به ییلاق و دیگربار همین روزهای پاییزی که به گرمسیر یا همان قشلاق می‌کوچند و از سرمای استخوان‌سوز سمیرم می‌گریزند.

کوچ، پدیده زیبایی است که سختی و مشقت زندگی عشایری را تصویر می‌کند؛ تصویری که برای ما همه‌اش جنب‌وجوش و تازگی به‌ویژه در کوچ بهاره است؛ اما برای خانوار عشایری عمده‌اش سختی و رنج راهی است که ایل‌راهش را سالیانی است تصرف کرده‌اند و مسیر عبورشان را تغییر داده‌اند.مسیری که در طول تاریخ صدها سال تکرار شده و سالیانی است که با تغییر و تحولات دنیای امروز، ایل‌راه دیروز کمرنگ شده و سختی‌های مسیر ایل پررنگ شده است.

آن‌ها چه زمانی که وارد ییلاق می‌شوند و چه هنگامی‌که به قشلاق عزیمت می‌کنند هرچند خسته‌اند؛ اما شوق رفتن دارند؛ چراکه درست در زمانی که ییلاق به سردی می‌گراید رو به گرمسیر می‌روند و وقتی گرما در قشلاق فزونی می‌گیرد و آدم را کلافه می‌کند، رو به سردسیر می‌کوچند.کوچ؛ نه یک واژه، که دل‌واژه همه عمر یک خانوار عشایری است که روزگارانی را با آن، همراه با همان بره‌ها و کره‌ها سپری می‌کند و روزگار می‌گذارند تا به من و شمای شهرنشین این پیام زندگی‌بخش کوچ را منتقل ‌کنند.

گذران روزگارشان به همین دام‌هایی وابسته است که برایشان دو بار در سال جابه‌جا می‌شوند و از پرورش تا فروش را بارها و بارها تکرار می‌کنند. اگر باران و برف زیاد ببارد و علوفه مراتع انبوه شوند شادمان‌اند؛ اما اگر خشک‌سالی شود و پوشش مرتع ضعیف و نحیف باشد، آن‌ها هم آزرده‌خاطرند که مجبورند دام‌های کمتری به ییلاق بیاورند و بچرانند.

گله‌دار این روزها در حالی در پشت سر گوسفندان هی می‌کند و چوب می‌راند که در دل آرزومند سالی پرآب و پربرکت است. او در مسیر جنوب و خروجی جاده سمیرم به یاسوج و مراتع اطراف آن همراه گله‌اش می‌رود و هرازگاه به پشت سر نگاه می‌کند؛ به همان امید که سرحد و سردسیر سرسبزتر شود تا بهاری که در پیش است را با دلی خوش‌تر و آسوده‌تر گله‌داری و دامداری کند.

نگاه امیدوارانه‌اش به پشت سر را خوب به خاطر می‌سپارم؛ به این امید که برف و باران، دنا و زاگرس و سردسیرمان را امسال بیشتر فرابگیرد و نعمت افزون گردد. حالا اوست که می‌رود و به ترکی قشقایی می‌خواند که: «گلّه دارم، کوچ اقبال من است!»

برچسب‌های خبر
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

3 × 3 =