به گزارش اصفهان زیبا؛ در میان هیاهو و انرژی خارقالعاده داوران کودک و نوجوان حاضر در سینما، بازار عکسهای سلفی در پایان روزِ سینمایی بچهها، داغ داغ است. سرو وصدا و ذوقزدگی بهحدی بالاست که توصیفناپذیر است؛ اما آنچه میشود گفت، دریافت حس بینهایت خوب از سمت کودکان و نوجوانان است. در همین بین ناخودآگاه به سمت صدای خنده معصومانهای در گوشه سالن میروم؛ دختری زیبا به نام آناهیتا راعی به همراه دوستش که لبخند بر لبانشان بیانتهاست.
از او درباره جشنواره و فیلمهایی که تماشا کرده است، سؤال میپرسم. او با لحن شیرینی میگوید: «به نام خدا» و بعد ادامه میدهد:
«امسال من بهعنوان داور جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان اصفهان در سینما حضور داشتم. اگر بخواهم نظرم را درباره جشنواره بگویم، حتما به این اشاره میکنم که فیلمهای جشنواره مناسب کودک و نوجوان هستند و مطمئنا ما از آنها لذت میبریم. از کمدی تا ترسناک و هر سبکی که دوست داریم، میشود همه را ببینیم و نظرمان را بگوییم. برای من گفتن نظرها، بخشی مهم و جذاب است؛ زیرا خیلی کم میتوان جشنوارهای را پیدا کرد که در آن به نظرهای من و همسنوسالانم اهمیت داده شود. اینجا میخواهم از مسئولان جشنواره تشکر کنم.
من بهعنوان یک داور ژانرهای کمدی و داستانی را بسیار دوست دارم؛ امروز هم در سینما فیلم «تابستان همان سال» را تماشا کردم که در حین تماشای فیلم از دیالوگها و لحن صحبت بازیگران خوشم آمد. یکی دیگر از موضوعهایی که من را وادار به تماشای فیلم میکرد، داستانی از دید یک کودک بود. اگر بخواهیم از نظر مفهومی به آن نگاه کنیم، میتوانیم اهمیت تأثیر خانواده را بفهمیم؛ اینکه یک پسر در آخر داستان به دلیل رفتار پدرش و بهدنبال قدرتطلبی، تصمیم میگیرد به ساواک بپیوندد. اما مورد جذاب و دوستداشتنیتر از همه، فضای قدیمی و زیبای فیلم بود. اینکه آن خانه چه حالوهوایی داشت و مغازههای خیابان چه حالت قدیمیای داشتند، همه و همه زیبایی خودشان را داشتند.
فیلم بعدی، سینمایی «هر چی تو بگی» بود که نظرم را جلب کرد. روایت داستان بر اساس خانوادهای بود که میخواستند مشکلات خودشان را حل کنند؛ اما با ورود خانمی بهعنوان پرستار پدربزرگ همه چیز عوض میشود. یکی از مهمترین ویژگیهای فیلم کودک یا نوجوان شکل روایت است. زمانی که داستان از دید کودک یا نوجوان تعریف شود، ما در داستان غرق میشویم. موردی که امروز متوجه شدم در بیشتر فیلمهای جشنواره به آن توجه شده است. فیلم «هر چی تو بگی» یکی از اینها بود؛ همچنین فضای فیلم که در خانههای قدیمی بود، خیلی دوست داشتم و لذت بردم.
اما فیلم «باغ کیانوش» فیلمی بیشتر مناسب سن نوجوانان بود تا کودکان؛ فیلمی با موضوع جنگ. اگرچه میتوانست تلخ باشد، اما با داستان کمدی جنگ را برای ما کودکان به لبخند تبدیل میکرد و این به جذابیت فیلم اضافه میشد.
فیلمهایی با موضوع و صحنههای جنگ شاید برای ما نوجوانان و کودکان درکنشدنی باشد؛ چون ما فقط به صورت داستان از زبان پدر و مادرمان شنیدهایم، ولی فیلم «باغ کیانوش» با زبانی کمدی در کنار واقعیت داستانی از زمان جنگ، برای ما تصویر ساخت.
هرچند داستان فیلم مربوط به سالهای گذشته و زمان جنگ بود، من خودم را در فیلم حس میکردم و اختلاف زمانی باعث دورشدن من از فیلم نمیشد.»
گفتوگویم با این دختر باهوش تمام شد. آنقدر دقیق و ریزبینانه فیلمها را دیده بود و درباره مفهوم و محتوا و حتی از لحاظ فنی به بهترین نکتهها اشاره میکرد که حیرتزده شده بودم. عنوان داور برای کودکان و نوجوانان حاضر، بسیار شایسته است؛ داوری و قضاوتی که به همه نکتههای مثبت و منفی و حتی قصد فیلمساز توجه میکند و بدون هیچ حاشیهای کاملا حرفهای نظر میدهد.