به گزارش اصفهان زیبا؛ ادبیات شفاهی به درازای عمر بشر قدمت داشته و پیشینهای کهنتر از ادبیات کتبی دارد. ادبیات شفاهی همان است که انسانها برای یکدیگر گفتهاند و سینهبهسینه میان نسلها منتقل شده و اکنون به دست ما رسیده است؛ افسانهها، مثلها، قصههای عامیانه و ادبیات فولکلور از دسته ادبیات شفاهی به حساب میآیند که مهمترین وسیله انتقالشان زبان و گفتار بوده است. لالاییها نیز ازجمله دستههای جاودان و ماندگار ادبیات شفاهی است که میشود گفت نخستین موسیقی زبانی است که کودک با آن آشنا میشود و به وسیلهاش آرام میگیرد.
از میان زیرمجموعههای ادبیات شفاهی، لالایی اولین و اصلیترین گزینهای است که مادر از آن برای ارتباطگیری با نوزادش بهره میگیرد. همه زنان بدون نیاز به سواد موسیقایی و ادبی و شناخت شعر، قادرند لالایی بسرایند.
اما از آنجاکه برای ادبیات شفاهی و بهویژه لالایی قالب خاصی معین نشده و نمیشود قانون خاصی برایش دید، میتوان با مفهوم و کاربردش نیز بازی کرد و خلاقیتهایی به آن افزود. عابد کریمی، شاعر و نویسنده کودک، در دو اثر جدیدش با نامهای «لالایی پسر بابا» و «لالایی دختر بابا» سنتشکنی کرده و بهجای دعوت بچهها به خوابیدن، آنها را به بیداری و بازی دعوت کرده است. این دو کتاب در قالب چارپاره سروده شده و در دو جلد دوازدهصفحهای و با تصویرگری نگین نقیه در نشر غنچه روانه بازار نشر شدهاند. در همین خصوص با او گفتوگویی کردهایم تا از دلایلش برای این سنتشکنی بدانیم.
درباره لالاییهای پدرانه بگویید؛ زیرا با شنیدن نام لالایی، بیشتر به یاد مادران میافتیم و کمتر با لالایی از زبان پدر مأنوسیم. در ادبیات کودکان کمتر لالاییها را از زبان پدرها شنیده و دیدهایم و شاید بهصورت جدی تابهحال کتابی از زبان پدرها منتشر نشده است. شعرایی همچون مصطفی رحماندوست و ناصر کشاورز جستهگریخته لالاییهایی از زبان پدرها سرودهاند؛ اما به نظر من آنها نیز مختص پدرها نبود و جاهایی با لالایی مادرها نیز ترکیب شده بود. در جامعهای که اکنون زندگی میکنیم، کارکرد جنسیتها نسبت به گذشته متفاوت شده است و جنسیتها کارکرد جدیدی از خود نشان میدهند.
چه شد که به این ایده جدید در سرودن لالایی رسیدید؟
من شخصیتی احساسی دارم و این لالاییها را پیش از پدر شدنم سرودم و بعدها تکمیلشان کردم. سرودنشان برایم بسیار لذتبخش بود. در این مجموعه هنجارشکنی کردهام به این صورت که بچه را به نخوابیدن دعوت میکنم و هدفم خواباندنش نیست؛ کارکرد هر چند لالایی بر اساس آهنگ است، نه محتوا؛ چون کودک در آن سن متوجه محتوا نمیشود و ریتم و آهنگ به او آرامش میدهد و او را میخواباند. بااینحال، در این لالاییها خواستهام کودک نخوابد و این بر اساس تجربه شخصی است؛ زیرا وقتی به خانه میآمدم و فرزندم خواب بود، افسوس میخوردم و دلم میخواست بیدار باشد و با او بازی کنم تا خستگیهایم کمرنگ شود. در این مجموعه اشعار، پدر رگههایی از شیطنت دارد و ترجیح میدهد فرزندش نخوابد و با او بازی کند.
زمانی که شروع به سرودن لالاییها کردید، پژوهش یا مطالعهای نیز درخصوص سابقه لالایی در فرهنگ ایرانی کردید و آیا کمککننده بود؟
بله. مسلما نویسنده برای نگاشتن اثری سالم از لحاظ محتوایی، باید ابتدا مفهومش را کامل درک کرده و بعد کارش را شروع کند. در این خصوص مطالعاتی کردم و برایم بسیار جالب بود که لالایی شامل پیشینهای از ادبیات است و قدمت بسیاری دارد. مادرانی از هزاران سال پیش بدون هیچ سواد و دانشی درخصوص شعر در سرزمینمان لالایی میگفتند.
این ادبیات شفاهی در سرزمینمان قدمت بسیاری دارد. حتما لازم نیست لالایی شعر فاخری باشد و ریتم و آهنگ برای سرودن و بیانش کافی است و باعث آرامش و لذت کودک میشود. مطالعات من در این زمینه بیشتر حول نمونهها بود. در ادبیات مجموعه بزرگی از لالاییهای مناطق مختلف کشور وجود دارد و جالب این است که لالایی هر منطقه مختص جغرافیا و تاریخ و شرایط خودش است؛ مثلا در لالایی کردها از سرسبزی و بهار و کوهها نشانههای بسیاری میبینیم یا در مناطق کویری، لالاییها درباره تلاش و کار و به نتیجه رسیدن است.
لالایی از دید من دغدغهها و غمها و امیدها و آرزوهایی است که مادران در دل دارند و برای کودکان خود بیان میکردند. با اینکه کودکان یا نوزادان متوجه حرفهایشان نمیشدند و صرفا از آن لذت میبردند، خواندن لالایی باعث آرامش خودشان نیز میشد.
همچنین از لحاظ علمی ثابت شده که لالایی جدای از آرامشی که به کودک میدهد و ضربان قلبش را پایین آورده و باعث خوابش میشود، در تسکین و رفع خستگی و اضطراب پدر و مادر نیز مؤثر است.
یکی از ویژگیهای لالاییها سوزوگداز است که شما در این خصوص نیز هنجارشکنی کردهاید.
درست است. یکی از جنبههای لالایی تخلیه دغدغههای مادرانه است. من بهعنوان یک پدر نمیتوانستم به لالایی با این دید نگاه کنم و غمهایم را برای فرزندم بگویم. ترجیح میدادم بازی پدر و فرزند و بازیگوشیها را نمایش دهم؛ زیرا برای یک پدر زیباترین چیز داشتن فرزندی سرحال و سرزنده است که خوابش نیاید و با پدرش بازی کند؛ هرچند من هم در اشعارم نگرانیام بابت آینده فرزندم را بیان کردهام.
چرا این کار را به ناشران اصفهانی برای انتشار نسپردید؟
سالها پیش، این کار را به یکی از ناشران کلاسیک اصفهان که ناشر باتجربهای هم هست سپرده بودم. ایشان نیز بسیار استقبال کرد و قرار بر انتشار شد. اما بعد از مطالعه اشعار و مواجهه با محتوای اثر، ایشان خیال میکرد افعال منفی در شعر برای دعوت به نخوابیدن، اشتباه تایپی است و در آخر نیز با اینکه بخشی از مراحل کار پیش رفته و در ابتدا انتشار آن را عهدهدار شده بود، حاضر به انتشار کار با این سبک نشد و با هم به توافق نرسیدیم؛ زیرا به سبک کار و تغییر کارکرد لالایی معترض بود؛ اما نشر غنچه از این سبک استقبال کرد.