به گزارش اصفهان زیبا؛ تقریبا تمام شهروندان اصفهانی تختفولاد را میشناسند. به عبارتی، تختفولاد تاریخ دیگری از اصفهان است که نه در کتب، بلکه بهصورت ملموس میتوان آن را از نزدیک تماشا کرد. اینجا مقبره استادان، شعرا، بزرگان، اطبا و بسیاری از افراد مشهور اصفهانی است. بسیاری از اهالی اصفهان روزهای آخر هفته به اینجا میآیند و با زیارت گذشتگان یاد و خاطره آنان را گرامی میدارند. برای رسیدن به محله تختفولاد بهترین مسیر، رسیدن به مقبره بابارکنالدین و پیادهروی روی سنگفرشهای کنار خیابان است. با اندکی پیادهروی به مسجد الحسین میرسم؛ جایی که قرار است با اهالی و معتمدان محله تختفولاد گفتوگو کنم. خانم شاهمحمدی، یکی از اهالی محل، به استقبالم میآید. وارد مسجد که میشویم، حاجآقا، پیشنماز مسجد و آقای رحیمی، یکی از اهالی قدیمی محل که آشنایی زیادی با تختفولاد دارند، من را همراهی میکنند.
مشکلات اقتصادی و فقر فرهنگی محله تختفولاد
برای آغاز گفتوگو حاجآقا صحبت کرده و مشکلات محل را به دو بخش اقتصادی و فرهنگی دستهبندی میکند و معتقد است مشکلات فرهنگی محله تختفولاد نشئتگرفته از مباحث اقتصادی بوده و اینکه فقر اقتصادی زمینه فقر فرهنگی است. البته حاجآقا این صحبتها را قطعی نمیداند و به محلههای مجاور تختفولاد که ازنظر اقتصادی در وضعیت بسیار خوبی قرار دارند، اشاره میکند که باوجود وضعیت اقتصادی مناسب، در رابطه با مسائل فرهنگی مشکلات مربوط به خود را دارند.
او با تقدیر از تلاش بانوان محل، بهویژه خانم شاهمحمدی در یاریرساندن و مساعدت به مردم محل در بحث اقتصادی در قالب کمکهای مؤمنانه، به دوران همهگیری کرونا و شناسایی نیازمندان نیز اشاره میکند که البته در آن مقطع زمانی انجام شد.
ریشهکنکردن فقر مادی و کاهش آسیبهای اجتماعی
البته او معتقد است که برای ریشهکنکردن فقر مادی، حرکت جدی لازم است؛ چراکه در بخش آسیبهای اجتماعی موادمخدر، اعتیاد و… با مشکلات بسیاری روبهرو هستیم و تاکنون کار آنچنانی در این حیطه انجام نشده است. حاجآقا به چند سال گذشته و حرکت فرهنگی که برای ریشهکنکردن این دست آسیبها در مسجد محل انجام شد، اشاره میکند و میگوید: «در حال حاضر در تلاش برای احیای این کار هستیم؛ البته کار فرهنگی دیر به ثمر میرسد؛ اما معتقدم برای بهنتیجهرسیدن نیازمند کار زیربنایی هستیم.» او تدوین و روشنگری اهالی محل در بحث موادمخدر، طلاق و خریدوفروش مشروبات الکلی را در کاهش آسیبهای اجتماعی محل مؤثر میداند و اظهار میکند: «اگر شهرداری میخواهد کمک کند، لازم است در بخش اقتصادی به مسجد یاری رساند تا مسجد هم بتواند در بعد اقتصادی به مردم کمک کند. مسجدی که ازنظر اقتصادی پرقدرت باشد ،میتواند نیازهای مردم محله را بهتر شناسایی کند و به آنها یاری برساند.»
سازههایی که شایسته محله تختفولاد نیست
خانم شاهمحمدی از جنبه دیگری به مسائل و مشکلات محله تختفولاد میپردازد. او در ابتدا از زبان همسایهها و اهالی محل به ناراحتی آنان از عدم توجه به منطقه گردشگری تختفولاد اشاره میکند.
شاهمحمدی به سبک معماری خانهها و مغازههای اطراف تختفولاد اشاره میکند و میگوید: «این نوع ساختوساز درخور منطقه گردشگری تختفولاد نیست و لازم است زیباسازی شده و حتی از سبک کاهگلی خارج شود.»
زبالههایی که جمعآوری نمیشوند
او در ادامه سخنانش از وضعیت جمعآوری زبالهها شکایت میکند و میگوید: «با توجه به قرارگیری محله تختفولاد در منطقه پرتردد، نیازمند چند سطل زباله برای جمعآوری زبالهها هستیم. گاهی دیدهشده که مغازههای اطراف، زبالههای خود را در کوچهها رها کرده و برای اهالی محل دردسرهای زیادی ایجاد میکنند.»
شاهمحمدی سپس به خانههای مخروبه و قدیمی رو میکند و میگوید: «بسیاری از این خانهها به محل تجمع حیوانات مثل موش و عقرب تبدیل شده است؛ البته به گفته بسیاری از مردم، تماسهای زیادی با آتشنشانی انجامشده، اما اقدام جدی صورت نگرفته است.»
سکونت غیربومیها و مشکلات ناشی از آن
او از اجارهدادن برخی خانهها به افراد غیربومی گلهمند است و بیان میکند: «سکونت بسیاری از این افراد در این محل برای بیشتر ساکنان دردسرآفرین شده است.» شاهمحمدی در ادامه صحبتهای خود از شهرداری میخواهد فکری به حال خانههای قدیمی و مخروبه محل کرده و از ظرفیتهای این خانهها برای ساخت مجموعه فرهنگی یا کارهای دیگر استفاده کند؛ سپس آنطرف مسجد (فضای خالی که از بخش نمازخانه جدا شده است) را نشانم میدهد و میگوید: «اینجا محل ورزش بانوان محل است؛ جایی که اصلا نه شبیه ورزشگاه است و نه امکانات خوبی دارد. درست است که ورزشگاه امین آنطرف خیابان به محله نزدیک است، اما رفتوآمد بسیاری از بانوان به آن بخش بسیار سخت است؛ بنابراین ترجیح میدهند در همینجا و با امکانات بسیار کمی که در مسجد است، ورزش کنند.»
او ادامه میدهد: «اگر شهرداری بتواند مقداری از وسایل ورزشی و تفریحی را در حیاط همین مسجد نصب کند، در افزایش نشاط و شادابی کودکان و حتی بانوان مؤثر خواهد بود.» شاهمحمدی از نبود امکانات محله تختفولاد و نداشتن بودجه میگوید.وقتی از او در ارتباط با شغل بانوان محل میپرسم، میگوید: «بیشتر ساکنان محل افراد مسن هستند که کاری از آنها ساخته نیست؛ اما تعداد زیادی از ساکنان را هم بانوانی تشکیل میدهند که طلاق گرفتهاند و هیچ پولی ندارند. بارها سعی کردم با امکانات اندکی که دارم، به آنها خیاطی آموزش دهم؛ حتی چرخ خیاطی خود را هم در اختیار آنها قرار دادم؛ اما مکان ثابتی برای ادامه کار خیاطی وجود ندارد.»
منطقهبندی نامناسب
آقای رحیمی، یکی دیگر از اهالی قدیمی محل، در ادامه صحبتهای خانم شاهمحمدی، اولینمشکل محله تختفولاد را منطقهبندی نامناسب آن عنوان میکند که برای خدماتدهی از طرف شهرداری در مرز قرار دارد و میگوید: «اینجا نه جزئی از محیط فرهنگی تختفولاد حساب میشود و نه جزو خدمات شهری. چندین سال است که اهالی محل با موضوع جمعآوری زباله درگیر هستند؛ چراکه هیچکس عهدهدار این منطقه نیست.»
بافت فرسودهای که بیداد میکند
او سپس به خانههای قدیمی و بافت فرسوده محله رو میکند و میگوید: «بافت فرسوده زیرنظر میراثفرهنگی قرار دارد؛ این در حالی است که خدماتی که شهرداری برای بافت فرسوده به خیابان خلیلی میدهد، با این منطقه بسیار تفاوت دارد. زمانی که با شهرداری صحبت میکنیم، میگویند ما نمیدانیم بودجه این منطقه مربوط به کدام گروه است.»
رحیمی در ادامه سخنانش، به صحبتهای خانم شاهمحمدی در ارتباط با بافت فرسوده اشاره میکند و میافزاید: «در حال حاضر بافت فرسوده این منطقه به میراثفرهنگی سپرده شده است؛ اما برای ساختوساز به ما اجازه ساخت بیشتر از پنجمترونیم ارتفاع را نمیدهند؛ به عبارتی، محله تختفولاد یکتکه مثلث است که نه اجازه میدهند در مجموعه فرهنگی تختفولاد قرار گیرد تا از این طریق بودجهای دریافت کند و نه منطقهبندی شهرداری، آن را قبول میکند تا به آن خدمات بدهند. اینگونه میشود که این منطقه همینطور این وسط گیر افتاده است.»
بستهشدن ورودیهای تختفولاد
او به مغازههای ابتدای محله تختفولاد اشاره میکند و میگوید: «بیشتر این مغازهها نمایشگاه خودرو هستند یا یک مغازه کلهپزی که در ابتدای ورودی محله قرار دارد و تمام ورودی محل تحتالشعاع کاسبان این خیابان قرار گرفته است؛ اینگونه میشود که برای رفتوآمد با مشکل زیادی روبهرو هستیم.»
رحیمی سپس به شکایت اهالی کوچه اباذر به شهرداری اشاره میکند و میگوید: «کلهپزی که در ابتدای خیابان اباذر قرار دارد، بهداشت منطقه را نابود کرده است. در تابستان بوی نامطبوع زبالههای رهاشده آن، تمام اهالی را آزار میدهد. بارها شکایت کردهایم؛ اما کسی برای ما کاری انجام نداده است.»
ورزشگاه بابافولاد و نداشتن سانس اختصاصی برای اهالی محل
او به ورزشگاه بابافولاد که با کلی نامهنویسی در نزدیکی باغ طوبی ساخته شده است، اشاره میکند و ادامه میدهد: «قرار شد بعد از ساخت ورزشگاه، حتما سانسهای آن در اختیار اهالی محل قرار گیرد. در حال حاضر ورزشگاه بهصورت دربست به یک آموزشگاه اجاره دادهشده و پیگیری اهالی برای اختصاص حداقل یک سانس به بچههای محل، جوابگو نبوده است.»
نبود نور کافی تختفولاد و افزایش بیشمار کارتنخوابها
هوا دیگر تاریک شده است. رحیمی به محله و اطراف آن و قبرستان و تکیههای روبهرو اشاره میکند و از نبود نور کافی و امنیت آن شکایت دارد و میگوید: «برای مجموعه فرهنگی تختفولاد انتظامات گذاشتهاند؛ اما بههیچوجه نه میتواند امنیت را تأمین کند و نه میتواند مانع پاتوقهایی شود که در ساعات پایانی شب در محله ایجاد میشوند.»
از من میخواهد که او را همراهی کنم. در کنار بسیاری از تکیهها و در پشت درختان مکانی برای کارتنخوابها وجود دارد که بهراحتی میتوانند شب را به روز برسانند؛ درحالیکه نور کافی میتواند از تجمع این گروه افراد در منطقه جلوگیری کند.»
نبود زیرساخت مناسب برای گردشگری تختفولاد
ظرفیت بالای تختفولاد در بحث گردشگری محلی، موضوع دیگری است که رحیمی به آن اشاره دارد و از نبود زیرساخت خوب برای آن گلهمند است. او در این رابطه میگوید: «تورهای گردشگری زیادی به منطقه میآیند؛ اما متأسفانه زیرساخت گردشگری و اقامتی مناسبی حتی برای نصف روز در نظر گرفته نشده است؛ درحالیکه بسیاری از اهالی محل از شهرداری درخواست کردند این کار را به دست اهالی محل بسپارند تا بهصورت بخش خصوصی تورها را جذب کرده و به آنان خدماترسانی شایستهای ارائه کنند.»
رحیمی به شربتسرای ساختهشده در محله تختفولاد اشاره میکند و ادامه میدهد: «این شربتسرا در زمان مدیر سابق مجموعه فرهنگی تختفولاد ساخته، اما بعدها با تغییر مدیران به حال خود رها شد؛ این در حالی است که این شربتسرا میتوانست به بهترینمکان برای جذب گردشگر و همچنین اهالی محل تبدیل شود.» خورشید در آغوش شب جای گرفته و دیگر زمان گشتوگذار در تختفولاد، این مکان مذهبی، گردشگری و تاریخی به پایان رسیده است. از اهالی محل خداحافظی میکنم و وارد کوچههای محله میشوم، محلهای که میتواند با توجه ویژه شهرداری به محلهای سرزنده و کارآفرین تبدیل شود و گرهای از مشکلات مردم منطقه را باز کند.