به گزارش اصفهان زیبا؛ سالها پیش، در دوره پهلوی دوم دومسجد جامع اصفهان در وضعیتی ناگواری قرار گرفتند. حکومت وقت تصمیم گرفته بود به بهانه حفظ میراث فرهنگی و آثار تاریخی نمازخواندن را در این دو مسجد تعطیل کند. در آن زمان یک روحانی شجاع به نام آیتالله محمدباقر زند کرمانی با تلاشهای خود این توطئه را خنثی کرد و حتی در مقطعی کوتاه نماز جمعه به امامت حاجآقا رحیم ارباب نیز در مسجد جامع یا همان مسجد جمعه برقرار میشد.
پرواضح است که حتی اگر هدف ما حفظ یک مسجد تاریخی هم باشد، رفتوآمد یعنی برقراری نمازهای روزانه بهترین راه زندهنگهداشتن مسجد است. این مقدمه را به این واقعیت اضافه کنید که اصفهان مانند مشهد، قم، شیراز و ری حرم ندارد، امامزاده مطرحی ندارد و همواره دو قطب زیارتی مردم دو نقطه بوده است؛ اول تخت فولاد که علاوه بر مکان دفن مردم و علما، سرزمینی معنوی نیز بوده و با اختلاف، مقبره علامه مجلسی موردتوجه مردمان بوده است.
پس از بیان این دو مقدمه، وارد مبحث توریست میشویم. رونق گردشگری ایرانی و خارجی سیاستی صحیح برای تولید درآمد است که در پی آن، برکات زیادی حاصل میشود؛ اما در اینجا یک نکته بسیار مهم وجود دارد. اماکن مذهبی برای زیست مؤمنانه مردم یک ناحیه درست شدهاند و از همین جهت اهمیت دارند و صرفا مکانهایی برای تماشا نیستند. توریست، آن صنعتی است که با ورودش میتواند یک مکان را از معنای اصیل خود تهی کند و آن را معنایی توریستی دهد. بهطور مشخص میتوان گفت، این وضعیت برای مسجد جامع عباسی اصفهان در سالهای اخیر رخ داده؛ اما این حالت برای حرم امام رضا(ع) در مشهد رخ نداده است.
در واقع حرم امام رضا(ع) یا حرم حضرت معصومه(س) همان کارکرد مؤمنانه را برای مردم دارد و در کنار آن، موجب برکت و رونق گردشگری هم شدهاند. این وضعیت صحیح و ایدئالی است که در اصفهان باید به دنبال آن باشیم و همین الگو کموبیش برای دو مسجد جامع مورد انتظار است.
فرق زیست مؤمنانه با نگاه گردشگری، آن است که گردشگر صرفا تماشاچی و گاهی منفعل است و بیشتر در چارچوبی مقتصدانه در میانه بازار و فضای تفریح و سرگرمی حضورش تعریف میشود؛ اما در حالت اول که ایدئال ماست، انسان در مکان تاریخی کاملا درگیر میشود و خودش یک بازیگر است. کنش او، کنشی است که امری معنوی بدهبستان دارد و خلاصه او بیکار نیست. این حالت را ما در عزاداریها هم شاهد هستیم. در آیینهای عزاداری تاریخی ما همه شاهدان و حاضران بهنوعی درگیر میشوند و آیین عزاداری با کنش آنان پیش میرود؛ اما در حالت مصرف رسانهای و یا نگاه گردشگرانه صرف، این محیط است که غالب میشود و گردشگر تنها یک مصرفکننده یا صرفا شاهد است.
حال به سراغ دو مسجد محل بحث خود میرویم. واقعبینانه باید بگوییم مسجد جامع اصفهان در میانه بازار و در کنار فضای میدان نقشجهان، از حالت ایدئال ما بسیار دور شده است؛ فلذا به این مسجد و عوامل به وجود آمدن چنین وضعیتی نمیپردازیم؛ اما خوشبختانه باید اعلام کنیم که مسجد جامع کهنسال اصفهان چنین وضعیتی دارد و هنوز جای امیدواری است که با مدیریت و درایت به سمت حالت ایدئال پیش برویم.
اما چرا مسجد جامع در نگاه توریستی بلعیده نشده است؟ برای آنکه این مسجد عظیم در میانه تلاطم روزمره مردمان شهر اصفهان است و همانطور که گفتیم، مسجد برای زندهبودنش باید در میانه زندگی باشد و مسجد جامع دقیقا اینطور است. درواقع اینکه گفته میشود این مسجد گالری معماری ایران است که البته سخن صحیح و ارزشمندی است، سبب حیات امروزه آن نشده سبب حیات آن، رفتوشد مردمان است.اما این رفتوآمد رکنش چیست؟ بیشک یکی از ارکانش، اگر نگوییم بالاترین رکن آن، وجود مقبره عالمان جلیلالقدری است که محور آنان علامه مجلسی است. نوعی حس معنوی محکم میان مردم اصفهان و این بارگاه وجود دارد که موجب رفتوآمد شده است؛ رفتوآمدی که حیاتبخش است و آن فضا را از فضایی صرفا توریستی و تفریحی و مشاهدهگرانه خارج کرده.
این معجزه مردی است که از پی سیصدسال هنوز چنین کرامتی دارد و دم حیاتبخشی او هنوز میتواند یکی از دو اثر اصلی تاریخی اصفهان را از آسیب نجات دهد؛ کاری که مورد غفلت مدیران بوده است؛ اما مجلسی خود با حیات باطنی دائرمدار امر حفاظت از خود و میراث فرهنگی شیعه است.