به گزارش اصفهان زیبا؛ بهتازگی شاهد برگزاری انتخابات ریاستجمهوری 2024 آمریکا بودهایم؛ انتخاباتی که دونالد ترامپ در آن به پیروزی رسید و بار دیگر رئیسجمهور آمریکا شد. در این راستا، برخی از ناظران و صاحبنظران بهطورخاص سعی میکنند به این سؤال بپردازند که بازگشت ترامپ به قدرت با چه تبعاتی در جنس رویکرد واشینگتن نسبت به ایران همراه خواهد بود و آیا بار دیگر شاهد احیای کارزار فشار حداکثری علیه ایران و بهاوجرسیدن فشارهای ضدایرانی خواهیم بود یا خیر و چه رویکردها و روندهای تازهای نیز آشکار خواهند شد؟! ازاینرو «اصفهان زیبا» در گفتوگو با رامونا الوعدی، نویسنده و تحلیلگر فلسطینی سیاست بینالملل، به واکاوی چند نکته مهم با محوریت علامت سؤالهای مذکور پرداخته است که در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
دونالد ترامپ، سیاستمدار جنجالی حزب جمهوریخواه آمریکا بهتازگی در انتخابات 2024 این کشور توانسته بار دیگر پیروز شود و برای یک دوره چهارساله، زمامدار کاخ سفید شود؛ ازاینرو بسیاری درباره رویکردهای احتمالی او نسبت به ایران صحبت میکنند. دیدگاه شما در این رابطه چیست؟
بازگشت ترامپ به کاخ سفید، با پیامها و پیامدهای چشمگیری، هم برای آمریکا و هم سیاست جهانی این کشور همراه خواهد بود. بااینهمه، درباره آنچه در قالب سؤال خود ذکر کردید، باید گفت که توجه به چند نکته ضروری است. اول اینکه ترامپ و تیم نزدیک به او پس از پیروزی در انتخابات آمریکا، در چندین نوبت به این مسئله اشاره داشتهاند که خواهان تشدید تنشها و یا تغییر نظام سیاسی در ایران نیستند؛ در عین حال، آنها به این مسئله نیز اشاره داشتهاند که به جنگها پایان خواهند داد.
این قبیل موضعگیریها حامل این پیام مهم و راهبردی است که دولت جدید ترامپ سعی در بهاوجرساندن تنشها با تهران ندارد. دلیل این مسئله هم این است که ایران طی تحولات یکساله اخیر در غرب آسیا نشان داده که از ارادهای جدی برای حراست از منافع و امنیت ملی خود برخوردار است؛ ارادهای که دولت ترامپ در دوره پیشین چهارساله حضور خود در قدرت هم به عینه آن را درک کرده است.
در عین حال مردم آمریکا نیز خسته از جنگ هستند و تمایل دارند مداخلات خارجی کشورشان پایان یابد؛ از این رو، ترامپ میداند که هزینههای تنشزاییهای تازه علیه ایران بهشدت گزاف است و میتواند دولت او را با بحرانهای جدی روبهرو کند.
از چشمانداز منطقهای نیز ترامپ بهخوبی دریافته که رژیم صهیونیستی نیز در موقعیت پیشبرد دستورکارهای مطلوب خود بهصورت صددرصدی نیست. دلیل آن هم کنشهای فعالانه محور مقاومت و ایران در سطح در منطقه است؛ بنابراین بعید است رویکردهای دولت سابق خود را در قبال ایران عملیاتی کند.
نکته دیگر اینکه، جهان کنونی نیز تفاوتهای زیادی با جهان سالهای 2016 تا 2020 که ترامپ در قدرت بود، دارد. در آن دوران ما شاهد جنگهای اوکراین و غزه و تشدید تنشها میان قدرتهای شرقی و غربی جهان نبودیم. حضور ترامپ میتواند سطح اتحاد میان قدرتهای شرقی را به نحو ملموسی افزایش دهد و آنها را در تقابل با آمریکا منسجمتر کند؛ ازاینرو حداقل در شرایط کنونی نشانههای تنشزدایی رویکرد سیاست خارجی دولت ترامپ در قبال ایران قویتر از تنشزاییهای احتمالی آن است.
این بدین معناست کـه شما معتقدید فشارهای دولت جدید ترامپ علیه ایران بهشدت کاهش مییابد؟
قضیه قدری پیچیده است. آنچه گفتم بیشتر در حوزه فشارهای سخت بود. با این حال، در حوزه تحریمهای اقتصادی به نظرم میتوان انتظار داشت که دولت ترامپ رویکردهای سنتی خود علیه ایران را در دستور کار داشته باشد و بخواهد علیه ایران در حوزه اقتصادی و بهطورخاص صادرات نفت این کشور، اعمال فشار و تحریم کند؛ به همین خاطر به نظر میرسد که فشارهای اقتصادی و ساختار این فشارها در دولت ترامپ، تا حدی احیا شوند و دولت جدید آمریکا بهدنبال تحتفشارقراردادن ایران از این رهگذر باشد.
موقعیت ایران را در مواجهه با فشارهای احتمالی دولت ترامپ چگونه میبینید؟
این هم نکته مهمی است. اغلب افراد درباره اینکه دولت ترامپ علیه ایران چه خواهد کرد صحبت میکنند. با این حال، واقعیت این است که ایران نیز یک قدرت منطقهای مهم در غرب آسیاست که نباید اراده آن را دستکم گرفت. ایران در ماههای اخیر نشان داده که در استیفای منافع ملی خود کاملا مصمم است.
این کشور در قیاس با دوره پیشین حضور ترامپ در قدرت، توانسته اهرمهای قدرت خود را متنوع کند. اکنون اقتصاد ایران در مقایسه با دوره حضور ترامپ در قدرت، تا حد زیادی از فشار شوکهایی که خروج دولت وقت آمریکا از توافق برجام برای این اقتصاد ایجاد کرد خارج شده است. در واقع، اقتصاد ایران، خود را با فضای پساتحریمی وفق داده است. درعینحال، پیوندهای منطقهای و بینالمللی ایران نیز ماهیت خاصتری را به خود گرفتهاند و اکنون موانع بر سر راه دولت ترامپ برای اعمال فشار علیه ایران بسیارند و به نظر میرسد که ایران هم در صورت ماجراجوییهای احتمالی دولت ترامپ، کارتهای برنده زیادی را در دست دارد تا علیه واشینگتن رو کند.
برخی بر این باورند که حضور ایران در سازمانهایی نظیر شانگهای یا بریکس، در مواجهه با فشارهای دولت ترامپ برای ایران قدرتساز خواهد بود. تا چه حد این گزاره درست است؟
قدرتهای مهم در قالب این سازمانها یعنی چین و روسیه، بر پایه منافع خاص خود سازوکارهای نهادینی را در حوزه اقتصادی و امنیتی ایجاد کردهاند که با توجه به تشدید تنشهای جهان غرب و شرق، تمرکز بیشتری بر آنها برای اهرمسازی به نفع قدرتهای شرقی معطوف شده است. قطعا ایران در همین چارچوب میتواند از ظرفیتهای این سازمانها بهره ببرد و منافع خود را تأمین کند. فلسفه سازمانهای مذکور نیز ایستادگی در برابر قدرتهای غربی است.
درست در همین رابطه امکانات مختلفی اندیشیده شده که کشوری نظیر ایران میتواند از آنها برای حراست از منافع و امنیت ملی خود در برابر فشارهای جهان غرب و دولت ترامپ استفاده کند؛ موضوعی که بدونتردید جزو اولویتهای ایران است. توجه داشته باشیم که در بحبوحه اوجگیری پیوندهای ایران با طیف قدرتهای شرقی، ظرفیتهای مساعدی برای جلوههای تازهای از همکاریها میان دوطرف، مخصوصا در قالب دیپلماسی شهری ایجاد شده است. در حقیقت، بهواسطه توسعه پیوندهای کشورهای عضو سازمانهای شانگهای و بریکس، ورای دیپلماسی رسمی دولتی میان کشورها، شهرهای قدرتهای نوظهور دنیا نیز فرصتهای تازهای را برای تقویت پیوندها میان خود یافتهاند که این مسئله میتواند از چشماندازی کلان تأمینکننده منافع آنها در مواجهه با فشارهای غربی باشد.