به گزارش اصفهان زیبا؛ اینجانب م.الف فرزند حجتالله به شماره ملی 120… از رئیس محترم بانک… درخواست اعطای تسهیلات برای رفع مشکلات اقتصادی و مالی یا توسعه و رونق کسبوکارم را دارم.
اندک زمانی قبل که هنوز وام گرفتن موبایلی و سیستمی نشده بود، برای اخذ وام باید درخواست کوتاهی مانند همین چند خط ابتدایی نوشتار مینوشتم، سپس کیلومترها راه را میپیمودم و خود را به شعبه بانک میرساندم. از همان اول صبح نوبت زدن و نشستن به انتظار به راه و کپی گرفتن از مدارک به راه بود.
البته این فقط یکی از هشت مورد وامی بود که تا به امروز از بانکهای مختلف و با عناوین مختلف دریافت کردهام و هر ماه عمده حقوق ماهیانهام را برای پرداخت آنها هزینه میکنم.
هزینهای که نهفقط من، بلکه بیشتر ما ایرانیها از دوره دانشجویی به بعد آن را تجربه کردهایم؛ گویا در هر خانوادهای وامهای متعددی به نام والدین و حتی فرزندان دانشجو اخذ میشود و این مسئله بهنوعی به امور روزمره یا به تعبیری به یک «فرهنگ عمومی» تبدیل شده است.
فرهنگی که نام و نشانش را «فرهنگ وام» نهادهام؛ هرچند محوریت موضوع اقتصادی است و گرهای از کار خانواری میگشاید، اما اصل و اساس وام گرفتن و به دنبال خریدهای قسطی بودن یا اخذ تسهیلات، از مؤسسات و سامانههای نوین اعتباری، فرهنگی است که به درست یا غلط جاافتاده و عقب ماندن از «قافله وامیان» نوعی کمبود یا بیعرضگی! محسوب میشود!
بماند که ناهمسانی حقوق و دستمزد با نرخ ارز، تورم و نقدینگی کاری میکند که اگر هم وام نخواهی؛ نتوانی، اما گاهی با وجود بینیازی باز هم اگر جایی وام و تسهیلاتی بدهند قطع به یقین میگیری و میستانی!
نهادهای حمایتی و مددکار هم که برای خودکفایی و اشتغالزایی تسهیلات موردی و هدفمند ارائه میکنند در این میان نقش محوری دارند و به درست یا غلط آنها هم با شرایطی به بسط فرهنگ عمومی وامستانی پیوستهاند؛ هر چند مدل کار این نهادها در مسیر اشتغال پایدار ستودنی است اما بههرحال به همان شکل و شمایل است.
فرهنگ وام از آن دست فرهنگهایی است که عمومیت آن فراگیر شده و نگرفتن وام است که در جامعه پدیدهای ناهمگون و تعجببرانگیز قلمداد میشود. باز بماند که اعطای تسهیلات با مبالغ هنگفت به عدهای خاص و سوگلی در گرفتن وام به هر صورت، در مخیله عوام اینگونه جا افتاده که اگر همین اندک وام را نگیری، دیگری آن را خواهد گرفت!
انگار که عمومیت این پدیده یک رویه جاری و روزانه است که در این سالها بهخوبی جا افتاده و فراگیر و همگانی شده است. روی دیگر این سکه اما قرضالحسنه بهعنوان اقدامی نیکو، پسندیده و ارزشمند است. اگر هر آنچه داریم را از آن خداوند متعال بدانیم، آن زمان است که قرض دادن احسن برایمان سهل خواهد بود و بدون چشمداشت به نیازمند واقعی، قرض خواهیم داد تا هم مشکل و کموکاستی که دارد را حلوفصل کند و هم دعاگوی کسی باشد که به او قرض داده است.
در آیه 11 سوره حدید میخوانیم: «کیست که به خدا وام نیکو دهد (و از اموالی که به او ارزانی داشته انفاق کند) تا خداوند آن را برای او چندین برابر کند؟ که برای او پاداش پرارزشی است.»
امام محمدباقر (ع) نیز فرمودهاند: «هر که به مردی قرض دهد تا زمانی که قدرت بر ادای آن داشته باشد، مال او در زکات است و خود او با ملائکه در نماز است تا آن را بگیرد.» و در حدیثی دیگر از امام صادق (ع) مروی است که در بهشت چنین نوشته شده است: «ثواب صدقه را ده مقابل میدهند و ثواب قرض را هجده مقابل.» بنابراین باید همانقدر که فرهنگ وام بانکی عمومی شده، فرهنگ قرضالحسنه هم در جامعه نهادینه شود و بهنوعی در سبک زندگی بهعنوان اقدام احسن جای بگیرد.
تبیین این رویکرد نیز به این عنوان باید مدنظر باشد نه به آن عنوانی که وام گرفتن به هر شکلی را تبلیغ کند و روزبهروز هم بر طبل تبلیغات تسهیلاتدهی به عناوین و در بسترهای مختلف بکوبد.
امروز در وسط معرکه مشکلات و نبرد سخت اقتصادی، این همان فرهنگ اصیل قرضالحسنه و نیکوکاری و نیکومنشی است که چارهساز و راهگشاست و تا جایی امتداد دارد که یک بانوی فرهیخته ایرانی از همه طلاها و جواهراتش برای مقاومت اسلامی میگذرد و در گفتوگویی میگوید: این تنها بخشی از کمکهایی است که او و همسر جانبازش به نیازمندان و مجاهدان مسلمان دادهاند و دفتر دیگری دارد که مملو از لیست کمکهایشان به ایرانیان نیازمند و آبرومند است.