یادداشت اختصاصی فاروق ولی تحلیلگر سیاست بین‌الملل برای اصفهان‌زیبا

چه شد که نظام سیاسی سوریه سقوط کرد؟

شورشیان مسلح و معارضان سوریه به‌تازگی و در ادامه پیشروی‌های روزهای اخیر خود در خاک سوریه، وارد دمشق پایتخت این کشور شدند و نظام سیاسی سوریه به ریاست‌جمهوری بشار اسد را ساقط کردند.

تاریخ انتشار: ۰۸:۵۱ - دوشنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۳
مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه
چه شد که نظام سیاسی سوریه سقوط کرد؟

به گزارش اصفهان زیبا؛ شورشیان مسلح و معارضان سوریه به‌تازگی و در ادامه پیشروی‌های روزهای اخیر خود در خاک سوریه، وارد دمشق پایتخت این کشور شدند و نظام سیاسی سوریه به ریاست‌جمهوری بشار اسد را ساقط کردند. در این راستا، ویدئوهای مختلف از بخش‌های مختلف سوریه حاکی از شرایط غیرعادی و تحمیل موجی از هرج‌ومرج به این کشور مهمِ منطقه غرب آسیاست.

پیش‌تر بسیاری از صاحب‌نظران نسبت به حرکت سریع مخالفان و معارضان مسلح سوری به‌ویژه از شمال سوریه به سمت دمشق پایتخت این کشور ابراز تعجب کرده بودند و آن را امری قابل‌تأمل ارزیابی می‌کردند. بااین‌همه، نظام سیاسی سوریه پس از گذشت بیش از 50 سال حاکمیت بر این کشور سقوط کرده و درعین‌حال، تا لحظه تنظیم این یادداشت خبری از سرنوشت بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه نیز در دسترس نیست.

در این نقطه، بسیاری از افکار عمومی و البته صاحب‌نظران معطوف به یک پرسش مهم و بنیادین هستند؛ چه شد که نظام سیاسی سوریه سقوط کرد و مخالفان مسلح توانستند کنترل این کشور را به دست بگیرند؟ به نظر می‌رسد در پاسخ به سؤال مذکور بایستی به چهار مؤلفه محوری توجه داشت. اول اینکه سوریه از اوایل دهه 2010 میلادی، با سیلی از شورش و ناامنی‌ها روبه‌رو شد و بااین‌حال، توانست اوضاع را پس از چند سال جنگ در این کشور مدیریت کند.

ریشه اصلی اعتراضات و شورش‌ها در سوریه، تا حدی معطوف به برخی خواسته‌های بحق مردم این کشور بود. این در حالی است که دولت سوریه پس از مدیریت اوضاع در این کشور، باز هم اقدام مؤثری را برای گوش دادن به خواسته‌های منطقی طیف‌هایی از مردم سوریه و اصلاح ساختارهای معیوب در این کشور انجام نداد. همین مسئله سبب شد تا فاصله میان مردم و حاکمیت در سوریه افزایش یابد و این موضوع خود به‌مثابه بنزین روی آتش درگیری‌های اخیر در سوریه عمل کرد. به بیان ساده‌تر، مردم سوریه با دولت و ارتش این کشور همراهی نکردند و این مسئله از چشم‌اندازی کلان، منجر به سقوط نظام سیاسی سوریه شد. نکته دوم اینکه در مدت اخیر، گمانه‌زنی‌ها و تحلیل‌های مختلفی درباره اعتماد بیجای نظام سیاسی سوریه به برخی وعده‌های خارجی و تلاش‌های آن برای پشت کردن به جریان مقاومت در منطقه نیز منتشر شده بود.

نظام سیاسی سوریه و شخص بشار اسد در تله غرب

قدرت‌های غربی و متحدان آن‌ها در موارد مختلف تاریخی به عینه نشان داده‌اند که هیچ ارزشی را برای وعده‌های خود در قبال دیگران قائل نیستند و صرفا منفعت‌طلبی‌های خاص خودشان را مدنظر دارند. به نظر می‌رسد نظام سیاسی سوریه و شخص بشار اسد هم در این تله گرفتار شده‌اند. قدرت‌های غربی و متحدان آن‌ها هیچ‌گاه طالب امنیت و آرامش در سوریه نبوده‌اند و این را در موارد مختلفی نیز اثبات کرده‌اند؛ ازاین‌رو، وعده‌های احتمالی آن‌ها به دمشق در مورد فواید تغییر رویکردهای سوریه و دور شدن آن از محور مقاومت نیز صرفا روی هوا بوده و نباید جدی گرفته می‌شد.

نکته سوم اینکه سوریه در طی سال‌های گذشته با یک بحران اقتصادی گسترده و قابل‌توجه دست‌به‌گریبان بوده است. درواقع، نظام سیاسی سوریه درنتیجه سال‌ها جنگ در این کشور و البته اشغال برخی مناطق نفت‌خیز این کشور، با چالش‌های جدی و عدیده‌ای در تأمین منابع درآمدی خود برای اداره سوریه روبه‌رو شده بود. این موضوع در نوع خود سبب شد تا استانداردهای رفاهی در سوریه تا حد زیادی در طی سال‌های اخیر سقوط کند. کافی است توجه داشته باشیم که حتی افسران سوری نیز بر اساس آنچه درباره سوریه گفته شد، از استانداردهای زندگی مطلوبی برخوردار نبودند و مجبور بودند در کنار کار در ارتش سوریه، یک شغل دوم داشته باشند.

این مسئله به نوع خود موجب شکل‌گیری نارضایتی‌های پنهان گسترده در سوریه شد. ازاین‌رو، چه ارتش و چه دیگر سازوکارهای حکمرانی نظام سیاسی سابق سوریه از درون با چالش‌های گفتمانی و جدی روبه‌رو شدند و این مسئله موجب شد تا بدنه جامعه سوریه و نیروهای ارتش از نظام سیاسی این کشور جدا شوند. معادله‌ای که برون‌دادی جز تحولات جاری در سوریه و سقوط نظام سیاسی این کشور در مواجهه با تروریست‌ها و عدم مقاومت جدی ارتش در برابر آن‌ها را تولید نکرد. البته که پیش‌تر هشدارهای جدی به‌نظام سیاسی سوریه در مورد آلوده شدن سازوکارهای نهادین آن به فساد نیز مطرح شده بود؛ با این حال، این موضوع نیز جدی گرفته نشد و خود سطح بحران‌ها در سوریه را افزایش داد.

نقش مؤلفه‌های خارجی در رخداد تحولات جاری در سوریه

چهارمین نکته اما در خصوص چرایی سقوط بشار اسد را نباید از یاد ببریم که مداخلات مؤثر خارجی نیز از نقشی مهم در سقوط نظام سیاسی سوریه برخوردار بودند. شاید در نگاه اول به کنش‌های میدانی ترکیه یا رژیم اشغالگر قدس و برخی دولت‌های عربی اشاره شود. بااین حال، صحنه‌گردان اصلی تحولات اخیر در سوریه، دولت آمریکا بود؛ ازاین‌رو، بازیگران کلان سیاست بین‌الملل از یک‌سو و برخی کنشگران منطقه‌ای از سوی دیگر، دست‌به‌دست هم دادند و در قالب نوعی توافق پنهان، زمینه را برای تضعیف نظام سیاسی سوریه از طریق تجهیز همه‌جانبه شورشیان مسلح در این کشور فراهم کردند. در همین رابطه در روزهای اخیر گزارش‌های مختلفی از حمایت توپخانه‌ای ارتش‌های ترکیه و رژیم اشغالگر قدس از شورشیان سوری یا حضور افسران اوکراینی در میدان‌های جنگ سوریه به نفع مخالفان مسلح منتشر شده بود. مسائل و معادلاتی که همه و همه تأیید می‌کنند نقش مؤلفه‌های خارجی در رخداد تحولات جاری در سوریه را نباید دست کم گرفت.

آینده سوریه در پرتو تحولات جاری در این کشور چگونه خواهد بود؟

به هر حال سوریه محل تلاقی اراده‌های مختلف خارجی جهت اعمال‌نفوذ بوده است. در این نقطه، سؤال دیگری که مطرح می‌شود این است که آینده سوریه در پرتو تحولات جاری در این کشور چگونه خواهد بود؟ به نظر می‌رسد پاسخ به این سؤال را باید در نمونه‌های تاریخی مشابه در لیبی، عراق و افغانستان مشاهده کنیم. من فکر می‌کنم که سوریه درگیر دوره‌ای از تنش و درگیری‌های گسترده داخلی خواهد شد.

نیروهای تحریر الشام صرفا مهره‌های میدانی بودند و اکنون که نظام سیاسی سابق سوریه از قدرت کنار رفته، واقعیت‌های تازه‌ای در این کشور آشکار خواهند شد. به هر حال، این گروه‌های مسلح هرکدام سهم خود را از قدرت‌ طلب خواهند کرد. درعین‌حال، بازیگران مختلف سعی در کنار زدن آن‌ها از وسط میدان خواهند داشت. مجموع این مسائل سبب خواهد شد تا سوریه به محلی برای درگیری‌های داخلی و البته اعمال‌نفوذهای بازیگران مختلف خارجی تبدیل شود؛ سناریویی که از همین حالا حتی برخی رسانه‌های غربی نیز به‌صراحت به آن اشاره می‌کنند.