به گزارش اصفهان زیبا؛ شهر اصفهان یکی از قدیمیترین و کهنترین سکونتگاههای شهری در مرکز ایران، بهعنوان یکی از مطرحترین مناطق از منظر تجارت در طول تاریخ شناخته میشود.
وجود رودخانه پرآب و دائمی زایندهرود، شبکه گسترده آبرسانی مادیها، درنتیجه توسعه مناسب کشاورزی و دامپروری در این خطه سببساز رونق اقتصادی و اجتماعی بوده است. بهعلاوه وجود صنعت و هنر اصیل ایرانی نیز مکملی برای ایجاد مراکز تجاری و بازرگانی غنی در این شهر شد.
طبق گزارشهای تاریخی و شواهد موجود شهر کهن یهودیه در جوار آتشکده بزرگ شهر (میدان عتیق کنونی)، قدیمیترین کانون شناختهشده تشکیل بازار و مرکز تجارت در شهر اصفهان بوده است.
این بدین معنی است که این نقطه از شهر دستکم از دوران ساسانی تا به امروز محور اصلی تجارت شهر اصفهان بوده و بهاینترتیب یکی از کهنترین بازارهای فعال جهان را در خود جای داده است.
حمله اعراب و تخریب شهر جی و بسیاری دیگر از آبادیهای اطراف سبب بروز تغییرات جمعیتی و کوچ ساکنان این نواحی به سمت یهودیه شد. بالطبع سکنه جدید کسبوکارهای تازه و ظرفیتهای اقتصادی بیشتری برای این منطقه به ارمغان آوردند و درنتیجه بازار اصفهان در این محدوده گسترش یافت.
ناصرخسرو قبادیانی که حدود هزار سال قبل به اصفهان سفر کرد،بازار اصفهان در جوار مسجد جامع را اینگونه دیده و شرح داده است: «در شهر جویهای آب روان و بناهای نیکو و مرتفع و در میان شهر مسجد آدینه بزرگ نیکو و باروی شهر را گفتند سه فرسنگ و نیم است و اندرون شهر همه آبادان که هیچ از وی خراب ندیدم و بازارهای بسیار، و بازاری دیدم از آن صرافان که اندر او دویست مرد صراف بود و هر بازاری را دربندی و دروازهای و همه محلهها و کوچهها را همچنین دربندها و دروازههای محکم و کاروانسراهای پاکیزه بود و کوچهای بود که آن را “کوطراز” میگفتند و در آن کوچه پنجاه کاروانسرای نیکو و در هر یک بیاعان و حجرهداران بسیار نشسته و این کاروان که ما با ایشان همراه بودیم یک هزار و سیصد خروار بار داشتند که در آن شهر رفتیم هیچ بازدید نیامد که چگونه فرو آمدند که هیچ جا تنگی موضع نبود و نه تعذر مُقام و علوفه.»
کاروانسراها و تیمچههایی که ناصرخسرو نیز از آنها یاد کرده، طی قرنها بهعنوان درگاه اصلی تجارت و محل ورود و خروج عمده کالاها و اجناس در شهر اصفهان شناخته شدهاند.
وجود کسبوکارهایی همچون دکانها، کارگاهها و بازارچههای محلی نیز نقش اصلی در بخش خردهفروشی و اقتصاد شهر، بازی میکرده است. این روند تجارت و کسبوکار قرنها به همین صورت راه خود را پیمود و درواقع بازار و کاروانسراها قلب تپنده اقتصاد این مرزوبوم بودند.
صفویه؛ دوران درخشان بازار اصفهان
دوران سلطنت صفویه و انتقال پایتخت به اصفهان، یکی از درخشانترین و پررونقترین دوران اقتصادی را برای بازار شهر اصفهان رقم زد. برقراری ثبات سیاسی و امنیت نسبی، افزایش سریع جمعیت پایتخت جدید، شکوفایی صنعت و هنر و گسترش روابط سیاسی و تجاری با کشورهای اروپایی و شرقی سبب شد آوازه بازار اصفهان جهانی شود و کاروانها از هر سو از ونیز تا هند و چین رهسپار اصفهان شوند و حتی صاحب مراکز تجاری مختص خود باشند.
کاروانسراهایی برای هندیها، هلندیها و… نمونههایی از اولین بورسهای تجارت بینالمللی در شهر اصفهان بودند.
با ساخت میدان نقشجهان و بازار قیصریه و اتصال این مسیر به بازار قدیم اصفهان، مرکز تجارت اصفهان به وسیعترین و پررونقترین حد خود رسید.
ژان شاردن که در دوره صفوی به ایران سفر کرد مینویسد: «از سر در قیصریه وارد مجللترین و بزرگترین بازارهای اصفهان میشویم. در این بازار پارچههای گرانبها به فروش میرسد. این بازار مسقف و وسط آن گرد و روی آن گنبد بزرگتری قرار دارد. طرف راست این بازار ضرابخانه و طرف مقابل، کاروانسرای شاه است؛ زیرا این کاروانسرا جزو اموال شاه محسوب میشود. صحن کاروانسرا بسیار وسیع و دارای دو اشکوب و تعداد اتاقهای آن ۱۴۰ و سردر این دو بنا شبیه سر در بازار است…. کمی بالاتر پنج یا شش کاروانسراست که بزرگترین و غنیترین کاروانسراهای اصفهان است.»
افول رونق بازار اصفهان
با بروز فتنه افغان و بروز قحطی و قتل و غارت روزگار پرشکوه و پررونق بازار اصفهان ناگاه به افسانهای بدل شد. ژولین ویود یکی از سیاحانی که به اصفهان سفر کرد، وضعیت مشاهدات خود را از نتایج شوم حمله افغانها اینگونه بیان کرده است: «این روزها اصفهان خراب و بیجان است. بهتدریج که آفتاب پایین میرود حزنانگیزتر میشود. این خرابهها قسمت بزرگی از اصفهان است که از زمان حمله افغان یعنی هجوم وحشتناک بزرگی که بهوسیله محمود افغانی تقریبا دویست سال پیش، به اصفهان این شهر مورد تاختوتاز قرار گرفت ایجاد شده است. اصفهان پس از تحمل بار محنت این حمله دوم که سکنه آن را از هفتصدهزار نفر به شصتهزار نفر تقلیل داد، دیگر عظمت خود را از سر نگرفته است. بهعلاوه کریمخان زند در اثر انتقال پایتخت کشور به شیراز، پیش از پیش وسایل انحطاط آن را فراهم کرده است. در مسافتی به طول بیش از یک فرسخ، خانهها، کاخها و بازارها همه خراب و خالی از سکنه است. در کوچهها و در مساجد، روباهها و شغالها گودال کنده و لانه درست کردهاند و در هر طرف خردههای خاتمها و کاشیها خاک شده و درنتیجه گرد آبیرنگی روی آجرها شکستخورده و خاک خاکستریرنگ زمین را فرا گرفته است.»
در دوره قاجار روال تجارت و خریدوفروش به همان منوال و سبکوسیاق قرنهای قبل جاری بود، هرچند هرجومرجهای پیدرپی و ناامنی سبب شده بود، بازار اصفهان شکوه و اهمیت خود را آنچنانکه در گذشته بود از دست بدهد؛ بهخصوص دکانهای دورتادور میدان نقشجهان که زمانی لبالب از کالا و از مراکز مهم خریدوفروش بود هماکنون خالی، مخروبه و انباشته از زباله و خاکروبه منظرهای غمبار به وجود آورده بودند.
توصیف اوژن فلاندن از وضع تجارت در میدان نقشجهان در زمان محمدشاه قاجار گویای وضع نابهسامان آن روزگار است: «قسمت اعظم میدان شاه را اکنون تجار خارجی که تجارت مأکولات یا تجارتهای موسمی مینمایند اشغال نمودهاند. این محل یک نوع بازار دائمی است که بیچارگان و کهنهچینان و فقرا لباسهای کهنه و کمقیمت خود را جهت فروش بدان محل میآورند. در این بازار دواتگران، میوهفروشان و غیره چادرهای بزرگ بر پا کردهاند و به زیر این چادرها تکههای قالی با حصیر پهن است و بر رویش لباس مردگان، اسلحههای زنگخورده، زینهای فرسوده، خیار، انگور، میوههای خشک و بسیاری چیزهای دیگر است که کپه شدهاند. این نوع بازار که در هوای آزاد است، متعلق به کسبه بیچارهای است که وسایل و قدرت اجاره کردن دکان را ندارند. در پیشتر دورتادور میدان شاه همه مغازه بود؛ لیکن امروز به نصف رسیده و تعداد کسبه دورهگرد و بساطپهنکن رو به افزایش است و نیز مقدار زیادی از خود میدان بایر است که مالداران مالهای خود را در آن به جولان درآورده نمایشهایی از قبیل یورش و غیره میدهند تا چابکی، سختی یا تیزی اسبان خود را جلوهگر ساخته و برای فروش و تعریف دلایلی عینی ارائه دهند.»
با آغاز عصر تجددخواهی و مدرنیزاسیون در ایران، کمکم شهرها رنگ و رویی تازه پیدا کرد. خیابانکشیهای جدید و جــدولبــنــدیهــای مرتــب، ساختمانهای نوساز با مصالح جدید و بهروز، ورود کالاهای خارجی و لوکس و از همه مهمتر تأسیس کارخانههای ریسندگی و بافندگی جانی دوباره به کسبوکار دمید و وضع بازار عمده و خردهفروش شهر اصفهان دچار تغییر و تحول اساسی شد.
مغازههای نوساز یک طبقه و دوطبقه در خیابان چهارباغ که زمانی آکنده از باغهای صفوی بود و در دوره قاجار به تملک افراد ذینفوذ درآمده بود، کمکم سر برآورد و کالاهای جدید و مشاغل جدید که ارمغان سبک جدید زندگی بودند، پدیدار شد.
خیاطخانهها، مزونهای لباس، کافهقنادی و فروشگاههای کالای لوکس، رنگی متفاوت به فضای شهر بخشید. از طرفی با ایجاد اداره باستانشناسی و ورود هیئتهای باستانشناسی عملیات مرمت و بازسازی میدان نقشجهان آغاز و دکانهای صفوی مجددا احیا و مشغول به فعالیت شدند.
هرچند ظاهر بازار و اجناس، نو و بهروز شده و دیگر اصطلاح فرانسوی «مغازه» جایگزین دکان شده بود، اما بازار سنتی و دکانهای محلی همچون بقالی و قصابی و سقطفروشی و… هنوز نقش اصلی و محوری کلی تجارت عامه بوده و مغازههای جدید بیشتر موردتوجه افراد روشنفکر یا خارجیان ساکن در شهر اصفهان بود.
چارلز ریچاردز که در اوایل دوره پهلوی اول از ایران دیدن کرد، مینویسد: «فقط عده معدودی از ایرانیان تحصیلکرده و آشنا با تمدن و آدابورسوم مغرب تأسيس مغازههای جدید را در خیابانهای وسیع، تشویق میکنند. در بازار خریدوفروش بین خود مردم صورت میگیرد. اروپاییانی که در شهرها ساکن هستند، بهاستثنای مبلّغان مذهبی، بهندرت داخل بازارها میشوند، مگر اینکه محل کار یا اداره آنها در یکی از کاروانسراهایی باشد که در دو طرف بازار اصلی واقع شده است. همسران مأموران اروپایی اساسا بازار را نمیبینند. اگر زنان مقتصدی باشند، از شوهرانشان تقاضا میکنند کالای مورد لزوم را برای آنها خریداری کنند، ولی اگر در تهران اقامت داشته باشند میتوانند از مغازهها خرید کنند.»
تا دهه چهل شمسی، رشد پدیده مدرنیزاسیون، ثروت ناشی از فروش نفت و سرازیر شدن کالاهای خارجی سبب شد مغازههای جدید ویتریندار با چراغهای نئون خیرهکننده، سبک غالب عرضه اجناس در شهرها شده و ظاهر خیابانها علاوه بر سینماها و کافهها و… مملو از مغازههای رنگارنگ شود.
در سالهای ابتدایی دهه چهل با توجه به نسبت بیشتر رونق اقتصادی و تقاضای بالا به فضاهای تجاری موجود، سرمایهگذاران به فکر ساخت مراکز تجاری چندطبقه افتادند تا فضای کسبوکار را به عمق بافت اطراف خیابانها امتداد دهند. از همین زمان بود که فضاهای جدید تجاری از لغت فرانسوی «پاساژ» (محل گذر) در فضای شهری پدیدار شدند.
شکلگیری پاساژها در کنار خیابانها با چگونگی ساخت کاروانسرای شهری در کنار راسته بازار مشابهت داشت؛ زیرا پاساژها در نقاطی از شهر و در خیابانهایی طراحی و ساخته شدند که از یک سو رونق اقتصادی وجود داشت و از سوی دیگر امکان توسعه دکانها در لبه پیادهرو و خیابان بهسادگی وجود نداشت.
از اولین پاساژهایی که دهه چهل در شهر اصفهان در محور چهارباغ عباسی شکل گرفتند، پاساژ محمودیه واقع در دروازه دولت، پاساژ چلوکبابی مقدم در خیابان شیخ بهایی، پاساژ ایفل و تختجمشید در بدنه شرقی چهارباغ عباسی بود.
این پاساژهای نخستین، در طرحی چهارگوش و چندطبقه با فضای خالی در وسط و مغازههایی در اطراف از لحاظ ساختاری شباهت زیادی به کاروانسراها داشتند.
به مدت چند دهه این پاساژها مبدل به مرکز توجه مردم بهخصوص طبقه متجدد شدند. خدمات خیاطیها و سلمانیهای زنانه و مردانه، فروش انواع پارچه، کالاهای دکوری، صفحهفروشی، عطر و ادکلن، مبلمان منزل و بسیاری دیگر از اجناس مدرن در این پاساژها به معرض فروش گذاشته میشدند.
طی دهه پنجاه با توسعه روزافزون شهرها، افزایش جمعیت و افزایش مصرفگرایی بر تعداد پاساژهای شهر اصفهان افزوده شد. تفاوت این مراکز خرید در وسعت و معماری مدرنتر آنها بود.
پاساژهای بیستوچهار اسفند، مجتمع پارک و بلوار از شاخصترین این مراکز خرید بودند که در این دوران پیریزی شدند و تا به امروز نیز موردتوجه شهروندان اصفهانی هستند.
در سالهای بعد از انقلاب بهخصوص دهه هفتاد و هشتاد پدیده ساخت پاساژهای تجاری و اداری به اوج خود رسید. تعداد زیادی از مراکز خرید شهر اصفهان بهخصوص در خیابان چهارباغبالا و خیابان نظر در همین سالها پدید آمد و شکل و شمایل این قسمت از شهر را بهصورت تجاری دگرگون ساخت.
اما روند تغییر در بازار و سبک خریدوفروش هرروزه با سرعت بیشتری در حال متحولشدن است.
فروشگاههای زنجیرهای، هایپرمارکتهای گوناگون با سرمایههای دولتی، نیمهدولتی و شخصی، پدیده شاخص تجاری شهرها در سالهای اخیر هستند؛ مراکزی که از سویی سبب راحتی مشتریان، کارآفرینی و عرضه کالاها با قیمت تمامشده کمتر بوده و از سویی تبدیل به رقبایی سرسخت و قدرتمند برای بازار سنتی، مغازهداران و پاساژهای سطح شهر شدهاند.
مشکلات اقتصادی و این فرم تازه سرمایهداری، سبب بروز رکود برای کسب بسیاری از مشاغل شده است. این روزها مغازههای واقع در پاساژهای نخستین اصفهان در خیابان چهارباغ با تابلوهای شصتساله رنگارنگ، اما خاکخورده نظارهگر این سیر تغییر و تطور در بازار کسبوکار شهر اصفهان در طول تاریخ هستند.
به هر روی طی هزاران سال بازار شهر اصفهان در فراز و نشیب تاریخ و حوادث و در دامان توسعه، گامبهگام، حیات تجاری و بازرگانی را تا به امروز ادامه داده است.
اکنون با گذری در سطح شهر اصفهان میتوان ردپا و آثار این تاریخ توسعه شهری پرتلاطم، چه بهصورت کاروانسراها و بازارهای پرپیچوخم زنده و پر جنبوجوش، چه دکانها و بازارچههای محلی و چه پاساژهای مدرن قرن اخیر و هایپرهای گوناگون را در نقاط مختلف شهر به نظاره نشست.
از دلایل مهمی که در زمینه کاهش رونق پاساژها و مراکز تجاری در اصفهان میتوان ذکر کرد این است که به گفته کارشناسان، شهر اصفهان از نظر مجتمعهای تجاری بسیار اشباع شده است.
در بسیاری از خیابانها و گذرهای اصلی اصفهان مثل چهارباغ بالا، چهارباغ عباسی، چهارباغ پایین، ملکشهر، نظر، توحید، حکیم نظامی، پاسداران، هشت بهشت و غیره پاساژ وجود دارد و این میزان از پاساژ و مجتمع تجاری به اضافه سیتیسنتر که در خارج از حریم شهر قرار دارد، موجب شده از سالها پیش، ظرفیت تجاریسازی در اصفهان تکمیل شده باشد.
این در حالی است که بازارهای قدیمی مثل بازار میدان امام و بازار مسجد جمعه هنوز هم دایر هستند و مردم برای خرید بسیاری از مایحتاج مصرفی خود به آنجا مراجعه میکنند.
اضافه بر اینکه بسیاری از مغازههای خردهفروشی در خیابانهای اصلی و فرعی اصفهان و خارج از محدوده پاساژها و بازارهای قدیمی قرار دارند. به همین دلیل غیرمنطقی به نظر میرسد در این شرایط پاساژها و مجتمع تجاری جدیدی در اصفهان احداث شود.
شاید یکی از علل مهم احداث این میزان از مجتمع تجاری و پاساژ در اصفهان این است که در زمانی که خیابانهای جدیدی در اصفهان احداث شدند تا برخی از گرههای ترافیکی باز شود، به موازات آن و برای تأمین هزینههای مالی آن مجوزهای تجاری نیز صادر شده است.
به عبارت دیگر کمرونقی بسیاری از این پاساژها را باید در پدیده شهرسازی تجاری جستوجو کرد و گره مالی مدیریت شهر در طول سالهای گذشته تا امروز، موجب شده برخی خیابانهای شهر اصفهان هویت خود را از دست دهد و تبدیل به مجرایی برای درآمدزایی از طریق تجاریسازی شوند.