به گزارش اصفهان زیبا؛ در دهه50 با تدوین و اجرای «برنامه جامع شهر اصفهان» شهرداری بیشازپیش در مرکز تحولات شهری قرار گرفت. این دهه میراث دار دهه 40 است، دههای که با احداث چندین پروژه بزرگ در شهر اصفهان و اطراف آن، تغییرات چشمگیری در شهر اصفهان اتفاق افتاد. اصفهان با مشکل کمبود فضای سبز مواجه شد؛ همچنین معضل افزایش جمعیت موجب شد کرایهخانه و قیمت زمین بهشدت زیاد شود؛ بدینخاطر شهرسازان به فکر افتادند بر اساس طرح جامع ارگانیک، شهر را به سمت شمال بکشانند.
احداث دو شهرک خانهاصفهان و ملک شهر محصول این فکر بود. در این دهه بود که موضوع «گردشگری» بهطورجدی موردتوجه مسئولان امر قرار گرفت. چه ساخت پارکهای اطراف رودخانه و چه پارک هشتبهشت، در راستای رونق گردشگری ایجاد شدند. تأسیس اداره شهرسازی در درون ساختار شهرداری در این روند بیتأثیر نبود. این اداره بهصورت تخصصی و فنی موضوع شهرسازی را دنبال میکرد. احداث و تعریض خیابانها و میدانهای زیادی در شمال شهر اصفهان حاصل فکر اداره شهرسازی بود.در سری گفتوگوهایی که با آقای هوشنگ پوریایولی داریم، این بار تحولات شهر اصفهان را در دهه 50 موردبررسی قرار میدهیم تا ببینیم در این دهه چه اتفاقهایی رخ داد و مسیر شهر به چه سمتوسویی رفت. آنچه در ادامه میآید، چکیده صحبتهایی است که با ایشان انجام دادهایم.
در دهه پنجاه پوریای ولی در کجا ایستاده بود؟
دهه 50 دهه پرکاری برای شهر اصفهان بود. در آن زمان من شهردار ناحیه4 بودم؛ یعنی شرق چهارباغ از ابتدای خیابان سپه تا زایندهرود و از میدان نقشجهان (میدان امام کنونی) تا منطقه خوراسگان زیر نظر ناحیه 4 قرار داشت. در این دوره استاندار وقت اصفهان، دکتر محمد سام به وزارت کشور رفت و وزیر کشور شد. به جای او آقای دکتر غلامرضا کیانپور، استاندار آذربایجان غربی، به استانداری اصفهان منصوب شد.
پارک مرکزی شهر اصفهان
یکی از مهمترین اقدامها در این دهه، برنامهریزی برای ایجاد پارک مرکزی شهر اصفهان بود که شهرداری در نظر داشت آن را از هشتبهشت شروع و به چهلستون متصل کند تا از این طریق باغهای دوره صفویه را احیا کنند. برای احداث این پارک، طبق برآوردها در آن زمان 120 میلیون تومان باید هزینه میشد تا آزادسازیها از دروازه دولت تا مدرسه چهارباغ انجام شود. کوچه فتحیه و عمارتهای زیادی وجود داشت که باید خراب میشدند.
این پارک بزرگ یکی از پارکهای متعلق به دوره صفویه بود که بعدازآن حکام قاجار بهعنوان خالصهجات آن را تصاحب کردند. ظلالسلطان، یکی از حکام قاجار، پارک هشتبهشت را به خواهرش کسراییل خانم ملقب به بانو عظما داد تا در آن زندگی کند؛ او نیز این پارک را به نوهاش، ابوالفتح قهرمان که بعدها به سردار اعظم معروف شد، واگذار کرد. سردار اعظم در قسمتی از کنار این پارک چند باب مغازه داشت و در قسمتهای دیگر نیز خانهسازی کردند و افرادی ساکن شدند.
علاوه بر سینماهای ایران و مایاک که از محل فروش مغازهها در بخشی از این پارک ایجاد شد، چند پاساژ هم در این پارک ساختند. اینها همگی آزادسازی شدند. اضافه بر این، تا قبل از طرح جامع دو پاساژ به نام ایفل و تختجمشید ساخته بودند که البته هنوز پابرجا هستند.
قرار بر این بود که غیر از دو پاساژ ایفل و تختجمشید، بقیه مغازهها و ساختمانها و اماکن اطراف چهارباغ برای احیا و ایجاد پارک، آزادسازی و تخریب شوند. همانطور که بیان شد، برآورد اولیه برای آزادسازی 120 میلیون تومان بود؛ اما 90 میلیون تومان از این هزینه را از طریق اعتبارات دولتی پرداخت کردند و برای 30میلیون تومان باقیمانده نتوانستند اعتبار اختصاص دهند. عدم تخصیص اعتبار، موجب به تعویقافتادن آن شد که با وقوع انقلاب اسلامی اجرای این طرح از دستورکار شهرداری خارج شد.
بعد از انقلاب، در زمان تصدی آقای ملکمدنی در شهرداری اصفهان، این طرح دوباره در دستورکار قرار گرفت و برای اجرای آن، تعدادی دیگر از مغازههایی را که باقیمانده بود، تخریب و خانه ابوالفتح قهرمان را نیز تصرف کردند تا کل مغازههای ضلع شرقی چهارباغ تخریب شود و تمامی فضای پارک هشتبهشت به سمت چهارباغ نما داشته باشد؛ اما این اتفاق نیفتاد و نهایتا کل پروژه با احیای بدنه شرقی چهارباغ به محاق رفت.
برنامهریزی برای جذب توریسم
دهه 50 مصادف شده بود با شروع اجرای برنامههایی برای جذب توریست و گسترش گردشگری در ایران و بهتبع اصفهان نیز بهعنوان یک شهر تاریخی و گردشگری باید در این راستا عمل و کاستیهای موجود در زیرساختهای گردشگری را برطرف میکرد.
در این راستا، هتل کوثر (هتل کوروش قدیم)، هتل عالیقاپو، هتل آزادی و چند هتل دیگر در دروازهدولت برای بهبود زیرساختهای گردشگری ایجاد شدند. شایان ذکر است که در آن دوران، چیزی به اسم اداره میراثفرهنگی و گردشگری وجود نداشت؛ بلکه سازمانی به اسم «جلب سیاحان» وجود داشت که مأموریت آن نظارت بر رفاه گردشگران بوده و بیشتر فعالیت آنهم معطوف به آمادهسازی و سازماندهی فعالیتها برای ایام نوروز بود.
در آن موقع، اهم کار شهرداری در راستای توسعه گردشگری، ایجاد دکههایی در دروازههای شهر و در نقاطی بود که گردشگران بیشتر به آنجا رفتوآمد داشتند تا هم گردشگران را راهنمایی کند و هم از این طریق مردمی که میخواهند خانههای خود را موقتا به گردشگران اجاره دهند، به گردشگران معرفی کنند.
یک نظامی بر مسند شهرداری
در اوایل دهه 50 سرلشکر بازنشسته، بهمن رضانیا بهعنوان شهردار اصفهان منصوب شد. او یک فرد نظامی بود و به دلیل داشتن روحیه نظامی عادت داشت صبحها قبل از اذان صبح کارش را شروع کند. روشی که او در نظارت بر امور شهری در پیش گرفت (بعد از اذان صبح و قبل از شروع رسمی کار اداری، با گردش در شهر به نظافت شهر و پروژههای در دست انجام نظارت میکرد) موجب شد شهرداران نواحی مختلف هم در ساعاتی که او به گشتزنی در شهر مشغول بود، با او بیایند و همراهش باشند. مواردی که رضانیا میدید، راحتتر به شهرداران نواحی منتقل میشد.
ساخت پارک کوروش
ازجمله کارهایی که در زمان او شروع شد و در دوران خود او نیز به پایان رسید، ساخت پارک کوروش (بوستان سعدی امروزی) بود که از پل فلزی در امتداد پارک ملت شروع میشد و تا پل وحید ادامه داشت. در آن زمان، حوزه شهرسازی شهرداری که قبلا مهندسان تحصیلکرده نداشت و بعدا توسط مهندس آزمایش، به وجود آمد و ازنظر نیروی انسانی تأمین شد، بیشترین کارها را در این زمینه انجام داد؛ یعنی بعد از ابلاغ طرح جامع، این مهندسان برای معابر و خیابانهایی که میبایست طرح تفصیلی داشته باشند، آن طرح را آماده میکردند. همین مهندسان بودند که این پارک و دیگر گردشگاهها را طراحی و اجرا کردند.
ایجاد خیابان جی
ازجمله کارهایی که در آن زمان و در محدوده شهر اصفهان شروع شد، ایجاد خیابان جی از فلکه احمدآباد بود. بهعبارتدیگر، این فلکه انتهای محدوده شرقی شهر محسوب میشد و بزرگمهر که خیابان دور شهر بود، به احمدآباد منتهی میشد و به سمت شرق میدان احمدآباد، خیابان دیگری وجود نداشت.
از دلایلی که خیابان جی کشیده شد، تسهیل برای رفتوآمد مسافران و ماشینها به سمت نائین و یزد بود؛ چون کسانی که میخواستند به سمت شرق اصفهان سفر کنند، میبایست از سمت حاشیه زایندهرود و خیابان مشتاق به آنطرف میرفتند. این مسیر که بهعنوان یکی از ورودیهای شهر محسوب میشد، سیما و منظر خوب و زیبایی نداشت؛ اما احداث خیابان جی موجب شد مسیر اصفهان به سمت استانهای جنوبی مثل یزد و کرمان شکلی آبرومند یافته و از طرف دیگر، اصفهان نیز از این طریق با خوراسگان راه ارتباطی بهتری پیدا کند.
جشنهای دوهزارو500ساله
همچنین در اوایل دهه 50، همه ادارات اصفهان برای فراهمکردن مقدمات لازم بهمنظور برپایی جشنهای دوهزارو500ساله دستبهکار شده بودند. اصفهان از ابتدای سال 50 برای این جشنها آماده شد و هر سازمان و ادارهای در راستای فراهمکردن مقدمات این جشنها وظیفهای را برعهده گرفت.
در این زمینه، شهرداری هم باید کارهایی را از قبیل آسفالتکردن برخی از خیابانها و معابر، بهخصوص معابر مرکزی شهر در بافت تاریخی انجام میداد. آسفالتهای موجود باید لکهگیری میشد. باید به جزئیات اطراف میدان نقشجهان و چهارباغ و چهلستون و غیره رسیدگی میشد، رنگآمیزی جدولها، اصلاح و بهبود نماهای ساختمانی و تجهیز میادین تاریخی شهر بهخصوص میدان نقشجهان باید انجام میشد؛ بنابراین تمام نیروهای شهرداری و سایر سازمانهای آن آماده انجام امور مربوط به این جشنها شدند. با تمام این تمهیدهایی که اندیشیده و اجرا شد، مهمانهای جشنهای دوهزارو500ساله فقط بهصورت گذری به اصفهان میآمدند و یک بازدید مختصری انجام میدادند و به شیراز میرفتند. البته برای این جشنها، بیشترین کارها در ناحیه3 و 4 انجام شد که تراکم بافت و بناهای تاریخی در آن زیاد بود. هزینه این اقدامها را اداره فرهنگ و هنر و باستانشناسی بهصورت ویژه برای شهرهای مختلف تأمین کرد.
تدوین طرح تفصیلی
آن زمان تهیه، تدوین و ابلاغ طرح تفصیلی جزو وظایف و اختیارهای شهرداریها بود؛ شهرداری اصفهان هم مثل سایر شهرداریها متعاقب ابلاغ طرح جامع، به سراغ تدوین طرح تفصیلی رفت. در طرح تفصیلی، برعکس طرح جامع، جزئیات مکانها و گذرها موردنظر است؛ مثلا اینکه در فلان جا کاربری چه باشد.
نکتهای که وجود دارد این است که در حال حاضر بسیاری از منابع درآمدی شهرداری به صدور پروانه و تفکیک متکی است؛ مخصوصا پروانه واحدهای تجاری یا تغییرکاربری مسکونی به تجاری و همچنین رفع تخلفها از طریق کمیسیون ماده 100. اما در آن دوران که برای اولینبار بود طرح جامع و بعدازآن اولین طرح تفصیلی نوشته میشد، بودجه شهرداری بیشتر به عوارض قانون نوسازی اتکا داشت تا تغییر کاربری و صدور پروانه تفکیک.
زمین رادیو و تلویزیونی که هیچوقت پس گرفته نشد
در دهه 50 که قرار بود تلویزیون اصفهان را برای نمایش برنامههای محلی راهاندازی کنند، مکانی را در مجاورت پل خواجو و ابتدای خیابان چهارباغ صدر برای آن در نظر گرفتند؛ اما بهطور موقت نیاز بود رادیو و تلویزیون اصفهان در جایی استقرار پیدا کند؛ به همین دلیل قسمتی از ابتدای بوستان سعدی را برای این کار اختصاص دادند تا صداوسیما در چهارباغ خواجو آماده شود؛ اما بعدا این مکان موقت برای رادیو و تلویزیون باقی ماند و هنوز نیز به دلیل عدم مطالبه شهرداری، به آن پس داده نشده است. طبق قانون، ساختوساز در پارکها ممنوع است؛بنابراین آنجا را باید برای پارک آزاد میکردند که هنوز اتفاق نیفتاده است.
ایجاد پارک آیینهخانه
پارک آیینهخانه در دهه 50 با ابتکار مهندس آزمایش ایجاد شد. مهندس رضا آزمایش مؤسس اداره شهرسازی شهرداری اصفهان بود که بعدها هم برای مدتی به شهردار اصفهان منصوب شد. در مجاورت زایندهرود زمینهای بزرگ و بایری وجود داشت که متعلق به کارخانههای بزرگ شمال زایندهرود بود؛ اما قابلیت آن را داشت که به فضای سبز تبدیل شود؛ به همین دلیل شهرداری برای تبدیل این زمینها به پارک و فضای سبز دستبهکار شد؛ به این صورت که شهرداری به کارخانههای بزرگ آن منطقه مثل وطن و زایندهرود، طرح پارک را ارائه داد تا بتواند زمینهای آنها را آزادسازی کند و همین اتفاق هم افتاد.
تکمیل خیابان دور شهر
همانطور که در گزارشهای قبلی به آن اشاره کردیم، در دهه 30 و 40، برای تعیین محدوده شهر اصفهان و جلوگیری از گسترش آن، طرح خیابان دور شهر اجرا شد. در ادامه اجرای این طرح در دهه 50، خیابان سعادتآباد و خیابان دانشگاه هم با اسلوب جدیدی به آن اضافه و عملا این حلقه ترافیکی شهری در دهه 50 تکمیل شد.
اضافه بر این، در این دوره اتوبان ذوبآهن هم که یکی دیگر از خروجیهای شهر اصفهان محسوب میشد، طراحی و اجرا شد. قبل از اجراییشدن اتوبان، در این قسمت از شهر خیابان بسیار باریکی قرار داشت که همزمان با احداث کارخانه ذوبآهن و تردد ماشینهای سنگین و اتوبوسهای کارگران، تصادفهای زیادی هم در آن رخ میداد؛ به همین خاطر مشکلات فراوانی برای شهروندان بهوجود آورده بود. به همین دلیل بخشی از آن را شهرداری و بخشی را هم سازمانهای دیگر ساختند و بدین شکل بزرگراه ذوبآهن ساخته شد. بهطور خلاصه خیابان کمربندی دور شهر در دهه 50 اصلاح و تکمیل شد.
تغییرات چهارباغ
گذر چهارباغ که از زمان صفویه ساخته شده است، یکی از مهمترین معابر مرکزی شهر اصفهان محسوب میشود و محلههای شرقی و غربی چهارباغ و شمال و جنوب زایندهرود را به مرکز شهر و میدان نقشجهان متصل میکند. این گذر باوجوداینکه پرتردد بود، بهجز محل عبورومرور ماشین که آسفالتکشی شده بود، وسط آن را شنریزی کرده بودند و برای پیادهروی زیاد مناسب نبود؛ به همین دلیل در دهه 50 در زمان شهرداری آقای مانی، بلوکفرش پیادهرو وسط خیابان چهارباغ از دروازه دولت تا سیوسهپل انجام شد.
خیابان شاپورجدید
طرح خیابان شاپورجدید هم در دهه 50 و در زمان مهندس آزمایش اجرایی شد. خیابان شاپور قدیم که از پل فلزی شروع میشد و تا فلکه صارمیه هم ادامه داشت، پر از گاراژهایی بود که ماشینهای سنگین و کامیونها برای تعمیرات و دریافت خدمات تعمیرگاهی به آنجا تردد داشتند و همین امر موجب میشد ترافیک و مشکلات زیادی برای اهالی این قسمت از شهر بهوجود بیاید؛ بنابراین شهرداری به این نتیجه رسید که با فراهمکردن مکانی، تمام گاراژهای این منطقه از شهر را جابهجا کند؛ درنتیجه شهرداری اصفهان، زمینهای دهنو را تفکیک و پلاکبندی و آنها را به قطعات بزرگ سههزارمتری و چهارهزارمتری تقسیم کرد.
بعدازآن به گاراژداران اعلام شد که باید به این منطقه نقلمکان کنند. باوجود مخالفتها و مقاومتهایی که دراینباره از سوی تعمیرکاران و گاراژداران صورت گرفت، درنهایت مجبور شدند تعمیر ماشین سنگین را از خیابان شاپور قدیم به خیابان شاپور جدید جابهجا کنند.
گسترش شمال شهر اصفهان
در دهه 50 شمال شهر اصفهان گسترش زیادی پیدا کرد؛ بهگونهای که گسترش و ایجاد خیابان کاوه، خیابان جابرانصاری، شهرک خانه اصفهان، شهرک ملکشهر، خیابان نگارستان و برازنده تا شمال اتوبان فرودگاه در این زمان اتفاق افتاد؛ همچنین در شرق خیابان سروش هم خیابانکشیهای زیادی انجام شد و خیابانهایی مثل حکیم شفائی، صدر خجند (عسگریه فعلی) و آلخجند در این دوره بهوجود آمدند. این نکته را باید در نظر گرفت که در دهه 40 شرق خیابان بزرگمهر و دهه 50 شرق خیابان سروش توسعه پیدا کرد.
چگونگی شکلگیری خیابان رباط
آقای مهندس عبدالحسین ملکالتجار، مهندس عمران و کسی بود که در دهه 30 در زمان احداث ساختمان شهرداری مرکزی مهندس ناظر آن بود و همچنین ساختمانهای دانشگاه اصفهان را نیز ساخت. او در دهه 50 مجموعهای از خانهها و آپارتمانها را به نام مجموعه مهندسین در خیابان رباط نرسیده به خیابان جابرانصاری ساخت.
در زمانی که آقای مهندس آزمایش شهردار اصفهان بود، به ملکالتجار اطلاع داد که شهرداری اصفهان خیابان رباط را آزاد خواهد کرد و از او درخواست کرد که خیابانسازی و آسفالتکشی این خیابان را برعهده بگیرد؛ درنتیجه آقای ملکالتجار بهعنوان خودیاری از میدان دروازه تهران (میدان جمهوری اسلامی کنونی) تا خیابان جابر انصاری را خیابانکشی کرد؛ بدین ترتیب اتصال شهر با شمال آن فراهم شد.
ایجاد مجموعه اداری
یکی دیگر از کارهایی که شهرداری قصد انجام آن را داشت، تمرکز ادارات و سازمانهای دولتی در یک مجموعه ساختمانی یا در یک محل خاص بود؛ بدین ترتیب لازم نبود مردم برای انجام کارهایشان به نقاط مختلف شهر بروند. قرار بر این شد که این کار در منطقه فردوان (پارک قلمستان کنونی) انجام شود؛ بنابراین شهرداری طرحی ارائه داد و بر اساس قانون نوسازی، اقدام به آزادسازی و تملک زمینهای آن منطقه کرد؛ البته در آن زمان اهالی محل مخالف ایجاد مجموعه اداری در آن منطقه بودند و با آن به مخالفت برخاستند؛ چون بخشی از این زمینها موقوفه امامرضا(ع) بود؛ ولی با توجه به اینکه زمان شروع پروژه با انقلاب مصادف شد، این پروژه هم به تعویق افتاد و انجام نشد. بعد از انقلاب برخی دیگر از ادارات مثل راه و شهرسازی، بخشی از این زمینها را برای خود برداشتند. دراینبین چون شهرداری زمینهای اینجا را به مالکیت خود درآورده بود، از فرصت استفاده کرد و مابقی آن را به پارک و فضای سبز تبدیل کرد. اکنون پارک قلمستان که در جنب خیابان امام خمینی است، بازمانده این طرح است.
احداث میدان دروازه تهران
از کارهای دیگری که در دهه 50 انجام شد، طرح میدان جمهوری بود که تا شعاع 500متری هم برای این میدان طراحی شده بود. ورودی شهر در آن زمان که خیابان رباط بود، جلوه خوب و مناسبی برای اصفهان نداشت و در اطراف آنهم زمین کشاورزی قرار داشت که وقتی این زمینها را آبیاری میکردند، به دلیل بالابودن سطح این زمینها از سطح جاده این آب وارد خیابان میشد؛بنابراین نیاز بود خیابان جدیدی کشیده شود تا ورودی شهر، بهتر شود؛ به همین خاطر خیابان انوشیروان (امام خمینی فعلی) را کشیدند تا ورودی شهر از خیابان رباط به این خیابان منتقل شود.
احداث شهرک ملکشهر
در دهه 50 موضوع تأمین مسکن برای قشر متوسط شهری در دستور دولتها قرارگرفته بود؛ اما اجرای آن باید برعهده بخش خصوصی میبود. در ملکشهر فردی به اسم آقای ملکپور زمینهای این منطقه را خریداری کرد و طرح ساخت شهرک را به کمیسیون ماده 5 و شورای عالی شهرسازی ارائه داد؛ به این صورت که زمینهای زراعی و کشاورزی و زمینهای روستایی را بخرند و تغییر کاربری دهند. نهایتا این طرح تصویب و شهرک ملکشهر در دهه 50 ساخته شد.
در آن زمان ملکپور در نظر داشت که ملکشهر حالت تفریحی و گردشگری پیدا کند. اینکه چرا این شهرکها مورد استقبال قرار گرفت، به فضای تفریحی و گردشگری آن برمیگردد. در آن زمان برخلاف محلههای قدیمی شهر که فضای سبز و پارک وجود نداشت، در شهرکها، این فضاسازی انجام میشد؛به همین خاطر ملکشهر بیشتر به خاطر پارک و شهربازی آن معروف شد.
بهطورکلی سازندگان این شهرکها، در آن مناطق اسلوب شهرسازی مدرن را پیاده کردند؛ اینکه اولا مدرسه کجا باشد و بافت فرهنگی و تفریحی آن کجا و چگونه ساخته شود. بالاخره در اسفند 1352 کلنگ احداث ملکشهر به زمین خورد و ساختوساز در آن با سرعت زیادی انجام شد؛ بهطوریکه خانههایی را که هنوز ساخته نشده بود، پیشفروش کردند.
احداث شهرک خانه اصفهان
در جنوب غربی ملکشهر، شهرک خانه اصفهان قرار دارد. کلنگزنی این شهرک چند ماه بعد از ملکشهر و بر مبنای طرح ارگانیک، یعنی در فروردین 1353 انجام شد. خانهاصفهان توسط مهندس فرمانفرما بهوجود آمد. این فرد بهواسطه آشنایی که با کیانپور، استاندار وقت اصفهان داشت، به اصفهان آمد و طرح ساخت شهرک خانه اصفهان را ارائه داد و آنجا را ایجاد کرد. گفتنی است؛ خانه اصفهان در جوار روستایی قدیمی به نام «کوجان» و ملکشهر هم در کنار روستایی به نام «بهرامآباد» بهوجود آمدند؛ بهطوریکه این روستاها در بافت جدید حل و اکنون به یکی از محلههای اصفهان تبدیل شدهاند.
جمعبندی
دهه 50 میراثدار طرحهایی بود که در دهه 40 در کل ایران و مخصوصا اصفهان تدوین و اجرا شد. تدوین برنامه عمرانی سوم در اواسط این دهه که توسعه صنعتی را محور خود قرار داده بود و تدوین طرح جامع ارگانیک که توسعه شهر را برای اصفهان در نظر داشت، موجب شد شهر اصفهان در دهه 50 به سمت چشمانداز یک شهر توریستی گردشگری و یک شهر صنعتی حرکت کند.فعالیت بیشتر شهرداری در گسترش اصفهان به سمت شمال ازنظر شهرکسازی و خیابانکشی از یکسو و همچنین رسیدگی به بافتهای تاریخی و فضاسازی برای ایجاد گردشگاهها نشان از اتخاذ همین رویکرد در این دهه دارد. در کنار آن باید در نظر داشت که افزایش درآمدهای دولتی ناشی از جهش قیمت نفت، در توسعه صنعتی پرسرعت در این دهه اثر بسیار زیادی داشت و موجب شد ایران بهیکباره جهش زیادی را در صنعت تجربه کند که خود این مسئله نیز تأثیرات مستقیمی بر تغییر طبقات اقتصادی و بافت جمعیتی شهرها داشت و موجب رشد عدم توازن و ناهمگونی در شهرها شد.