به گزارش اصفهان زیبا؛ در گفتوگویی که قبلا با آقای هوشنگ پوریای ولی داشتیم، او برای ما یادآور شد که در دهه 50 چه تحولاتی در شهر و شهرداری اصفهان اتفاق افتاد. دیدیم که یکی از مهمترین تحولها در بافت مرکزی شهر ایجاد یک پارک مرکزی یا پارک هشتبهشت کنونی بود.
در این دهه پیادهرو وسط چهارباغ نیز بلوکفرش شد، خیابان جی طراحی و اجرا شد و پارک کوروش و پارک آیینهخانه در اطراف رودخانه زایندهرود احداث یا تکمیل شدند؛ همچنین با احداث شهرکهای ملکشهر، خانهاصفهان و شاهینشهر، شهر اصفهان به سمت شمال گسترش پیدا کرد.
البته طرحهایی هم در این دهه نیمهتمام رها شدند؛ ازجمله ایجاد یک مجموعه اداری در خیابان امام خمینی که به سرانجام نرسید و بخشی از آن اکنون به پارک قلمستان تبدیل شده است. در این دهه ازلحاظ وجوه نرمافزاری و راهبردی، طرح تفصیلی شهر اصفهان متعاقب تدوین طرح جامع در اواخر دهه 40، تهیه و ابلاغ شد؛ به همین دلیل، ازاینپس با جزئیات و دقت معلوم بود که خیابانها از کجا میگذرند و کاربری هر متر از زمین شهر
چه باید باشد.
موضوع دیگری که در دهه 50 دنبال شد، توسعه صنعت گردشگری و تهیه زیرساختهای لازم برای آن در شهر اصفهان بود؛ بر همین اساس، هتلهایی مانند هتل کوثر، هتل آزادی و هتل عالیقاپو ساخته شدند تا شهر اصفهان بتواند پذیرای گردشگران داخلی و خارجی باشد که به آن سفر میکنند. به موارد بالا در بخش اول گفتوگو بهتفصیل اشاره شد؛ اما در بخش حاضر به نکتههای دیگری از زبان آقای هوشنگ پوریایولی برخورد میکنیم؛ تحولات دیگری که در دهه 50 خورشیدی در اصفهان اتفاق افتاده و بهنوعی شهرداری اصفهان در آن دخیل بوده است.
شاید بتوان گفت کار عمدهای که شهرداری در این زمان انجام داد، جانمایی و سپس احداث یک گورستان بزرگ برای شهر بود. حاصل این حرکت، احداث آرامستان باغ رضوان است؛ اضافه بر این، پارک باقوشخانه را از دست مالک شخصی درآورد تا برای شهر فضای سبز دیگری مهیا کند. در راستای بهبود وضعیت شهر، حدود 30 قطعه زمین به کانونهای پرورشفکری کودکان و نوجوانان داده و بلندمرتبهسازی از سوی شهرداری با دقت زیرنظر گرفته شد و البته با همیاری مردم بسیاری از خیابانها و گذرهای شهر آسفالت شدند.
اصناف شهر در این زمان از زیر سیطره شهرداری درآمدند و به اتاق اصناف وزارت بازرگانی سپرده شدند. درباره مشارکت مردم در تصمیمسازیهای شهری، ایجاد شوراهای محلی بعد از انقلاب اسلامی نمود پیدا کرد. این شوراها یا انجمنهای محلی الگوی زیبایی برای مشارکت مردم در تحولات شهر بود.
تشکیل اتاق اصناف
آنچه در دهه50 حائز اهمیت است، موضوع تشکیل اتاق اصناف و نظارت بر صنوف مختلف است. تا قبل از آن، شهرداری مسئول صدور پروانه و نظارت بر هر واحد صنفی بود؛ به این صورت که با اخذ عوارض از صنوف مختلف، برای آنها پروانه رسمی صادر میکرد و چیزی به اسم اتحادیه صنفی وجود نداشت؛ اما وقتی قانون تشکیل اتاق اصناف به تصویب رسید، اصناف از شهرداریها خارج و به وزارت بازرگانی منتقل شدند. متعاقب آن، هر صنف ملزم شد اتحادیه مربوط به خودش را تشکیل دهد و ذیل هر اتحادیه، صلاحیت افرادی که درخواست کسب مجوز برای راهاندازی واحد صنفی را داشتند، بررسی و تأیید میشد.
درنتیجه این اقدام، شهرداری برخی از اختیارهای سابق خود را از دست داد و آنچه میتوانست از واحد صنفی دریافت کند، فقط عوارض سالانه بود. این کار، بر نحوه اخذ عوارض شهرداری هم تأثیر گذاشت؛ چون بسیاری از افراد هنگامیکه پروانه خود را دریافت میکردند، عوارض سالانه واحد صنفیشان را بهموقع پرداخت نمیکردند؛ بلکه این عوارض رویهم جمع میشد تا زمانی که فرد میخواست پروانه کسب خود را تغییر دهد و تجدید کند، آن موقع مجبور میشد عوارض قبلی خود را نیز پرداخت کند. اما با تغییر قانون، هر واحد صنفی مجبور شد بهصورت سالانه عوارض خود را به شهرداری پرداخت کند.
ایجاد کانون پرورش فکری
یکی دیگر از کارهایی که در سال 50 انجام شد، این بود که شهرداری زمینهای بسیاری را برای ایجاد کانونهای پرورش فکری کودکان و نوجوانان اهدا کرد. تا آن موقع توجهی به این مسئله و وظیفه شهرداری درزمینه تربیت جوانان و نوجوانان وجود نداشت؛ اما در قانون شهرداریها تأکید شده بود که شهرداری وظیفه دارد با حفظ مالکیت خود بر زمین، برای امور بهداشتی، خدمات عمومی، فرهنگی و آموزشی سرانه تخصیص دهد تا ادارههای مربوط اقدام به ایجاد مکانهای مناسب کنند.
در همین راستا، حدود 30 قطعه زمین برای ایجاد کتابخانه به اداره فرهنگ و هنر اختصاص داده شد. با راهاندازی مراکز ویژه برای کتابخانه و پرداختن به امور فرهنگیهنری، کودکان و نوجوانان میتوانستند در ایام فراغت به آنجا مراجعه کنند.
تأکید شهرداری بر رعایت ارتفاع 12 متر در ساختوسازها
آن زمان، طبق ضوابط بیشترین ارتفاع در محدوده شهری 12 متر و در حریم رودخانه و بافت تاریخی هم بسته به موقعیت، 9 تا 12 متر بود. نکته مهم این است که مهندس آزمایش در دورهای که تصدی شهرداری را برعهده داشت، در خصوص رعایت ارتفاع و همچنین کاربری زمینها در حریم رودخانه و بافت تاریخی حساسیت زیادی داشت و بهرغم اینکه عرض خیابانها را توسعه میداد، مثل خیابان پروین، دروازهتهران و خیابان جابرانصاری، درباره ارتفاع و کاربری تعریفشده تساهل نشان نمیداد.
یک نمونه از این برخورد غیرتساهلآمیز، مربوط به محمدعلی امین، رئیس کارخانه روغن نباتی ناز و عضو انجمن شهر اصفهان بود. او محلی را در حوالی پل خواجو و ابتدای خیابان آبشار (پشت اتاق بازرگانی فعلی) برای ساخت مجتمع مسکونی خریداری کرد و طرحی ارائه داد که بتواند از حداکثر زمین استفاده کند؛ بر همین اساس، ارتفاعی که در طرح او آمده بود، بیش از ضابطه، یعنی بیش از 12 متر بود؛ اما وقتی مهندس آزمایش طرح و نقشه او را دید، اجازه بلندمرتبهسازی بیش از ارتفاع مصوب را به او نداد و مانع آن شد.
هتل کوروش با ارتفاعی بالاتر از 12 متر
بااینحال در ارتباط با ضوابط ارتفاعی در حریم رودخانه، یک مورد استثنا هم وجود دارد و آن هتل کوروش (هتل کوثر فعلی) است. در همین دوره، هتل کوروش بیش از ارتفاع 12 متر مصوب پروانه گرفت و ساخت و علت آن اینگونه بیان شد که اصفهان برای توسعه گردشگری و افزایش توریسم نیاز به ایجاد هتلهای چندستاره دارد و بر همین اساس باید هتلی با ارتفاع بیش از 12 متر در آن و در کنار رودخانه ساخته شود تا بتواند به رویکرد گسترش توریسم کمک کند.
تعریض برخی خیابانها برخلاف طرح تفصیلی
در ارتباط با افزایش عرض خیابانها نیز که در برخی موارد بیش از طرح تفصیلی مصوب انجام میشد، اعتقاد مهندس آزمایش این بود که این مناطق در آینده شاهد رشد جمعیت خواهند بود و باید با درنظرگرفتن این مورد عرض خیابانها را بیشتر کرد تا در این نقاط گره ترافیکی ایجاد نشود.
توسعه بیمارستان خورشید
شهرداری با اعتبار و پول دانشگاه علومپزشکی اصفهان شرایط را برای توسعه جنوب بیمارستان خورشید فراهم کرد؛ به این صورت که با پولی که دانشگاه علومپزشکی اصفهان فراهم کرد، شهرداری توانست زمینهای کنار بلوار هشتبهشت را با رعایت قانون نوسازی و عمران شهری خریداری کند و آنها را برای توسعه این بیمارستان به دانشگاه علومپزشکی اختصاص دهد. این هم از کارهایی بود که در دهه50 صورت گرفت.
مرکز فرهنگی امیرقلی امینی
یک اتفاق فرهنگی جالب هم در این دهه حادث شد: در سال 56 آقای امیرقلی امینی نامهای به مهندس آزمایش، شهردار وقت نوشت و در آن نامه از او درخواست کرد که خانه خودش را که یادگار زمان عضویتش در انجمن بلدیه بود، به شهرداری اهدا کند. این خانه مملو از تابلوها، دستخطها و اشیای اهدایی بود که در زمان عضویت او در انجمن بلدیه و ادواری از آن، به او داده شده بود و او این اشیا و تابلوهای ارزشمند را در خانه خود همچون یک موزه نگهداری میکرد.
او تمام لوازم و وسایل خانه را طی یک نامه لیست و آنها را به شهرداری اهدا کرد. در زمانی که قرار شد ازنظر حقوقی این خانه به شهرداری تحویل داده شود، با موافقت او، اسم این خانه «مرکز فرهنگی امیرقلی امینی» گذاشته شد.
انتخاب این اسم هم به این دلیل بود که او فردی صاحب روزنامه و مقالهنویس بود و کتاب امثالوحکم و فرهنگ عوام را نیز نوشته و چندین کتاب دیگر هم ترجمه کرده بود. از طرف دیگر، روزنامههای اخگر و اصفهان، یادگار دوران روزنامهنگاری اوست. از این نظر فردی فرهنگی
محسوب میشد.
نامگذاری خیابانها با مشورت عباس بهشتیان
یکی از کارهایی که در دهه 50 انجام شد، نامگذاری خیابانهای تازهتأسیس با مشورت و بر اساس اطلاعات آقای عباس بهشتیان بود. خیابان جابرانصاری که الان معروف به خیابان جابر است، به این دلیل به این اسم نامگذاری شد که خیابان مزبور، از زمینهای یک ادیب، مورخ توانا و شاعر ماهر به نام حاجمیرزا حسینخان جابریانصاری میگذشت؛ به همین خاطر عباس بهشتیان پیشنهاد داد آنجا را خیابان جابر انصاری نامگذاری کنند.
نمونه دیگر نامگذاری خیابان برازنده است. در طرف شمال قناتی وجود داشت که دو طرف آن نیز معبر قرار گرفته بود و این قنات به سمت دولتآباد میرفت. قرار شد اسم این قنات را به اسم «عبدالحسین برازنده» نامگذاری کنند.
او به دلیل آشنایی با موسیقی و تدریس آن و همچنین نوشتن نتهای معروف و همکاری با خوانندگان و هنرمندان آن روز به شهرت رسیده بود. از او حدود دوهزارو200 آهنگ و تصنیف برجای مانده که یکی از معروفترین آنها آهنگ معروف «به اصفهان رو» است. ملکالشعرای بهار شعر آن را گفته و تاج اصفهانی نیز آن را خوانده است.
آقای عباس بهشتیان از زمان پهلوی اول علاقهمندیاش به نامگذاری معابر شهرداری را نشان داده بود و به دلیل اینکه با تاریخ شهر اصفهان و افراد سرشناس آن در حوزههای مختلف فرهنگ و هنر، آشنایی داشت و همچنین به این دلیل که از سابقه تاریخی محلههای اصفهان نیز اطلاع داشت، هر نامی که برای خیابانی پیشنهاد میداد، موردقبول مسئولان در شهرداری قرار میگرفت.
او اعتقاد داشت که اصفهان شهر تاریخ است و میتوان ردپای تاریخ را در جایجای آن مشاهده کرد؛ ازاینرو نامگذاریهای معابر و شرایع میبایست بر اساس پیشینه تاریخی و جغرافیایی آنها باشد؛مثلا خیابان نشاط به این دلیل به این اسم نامیده شده که سید عبدالوهاب نشاط اصفهانی ملقب به معتمدالدوله، از سیاستمداران، شاعران و خوشنویسان صاحبنام عصر قاجار که نخستین وزیر خارجه ایران نیز بود، در آن منطقه زندگی میکرد.
یک مثال دیگر نیز، محله احمدآباد است که به دلیل سکونت احمدبن عبدالملک عطاش در منطقه کهران به این نام معروف شده است. او از ادبا و بزرگان قرن پنجم هجری است که علاوه بر تسلط بر حوزه مذهب و ادبیات، در خوشنویسی نیز شهرت داشت و به دست سلاطین سلجوقی کشته شد. بر همین مبنا، خیابانها را با توجه به شخصیتهایی که در آن ساکن بودند، نامگذاری میکردند؛ همچنین بعضی از اقوام در اصفهان ساکن بودند که اسم آنها در برخی از معابر شهر اصفهان مشاهده میشود.
آسفالتکشی معابر با طرح خودیاری
تا اواخر دهه 40، یکی از وظایف شهرداری، شنریزی معابر و خیابانها بود؛ چون کوچهها اکثرا گلی و خاکی بودند و به همین دلیل نیاز به شنریزی داشتند؛ اما این کار موجب ناهمواری بیشتر کوچهها و خیابانها میشد که باید برای این مشکل چارهاندیشی میکردند.
شهرداری در اوایل دهه 50 از مردم دعوت کرد که اگر متری سه تومان خودیاری بدهند، میتوان تمام کوچهها را آسفالت کرد. این کار علاوه بر اینکه موجب آسفالتکشی بسیاری از معابر و کوچهها شد، روش خودیاری برای کمک به شهرداری در انجام کارها را نیز جرقه زد و در ادامه هم این روش ادامه پیدا کرد. این روش خودیاری از ابتدای زمان تشکیل بلدیه وجود داشت؛ اما نظاممندکردن این کار ازنظر مالی از دهه 50 شروع شد.
ازنظر جایگاه قانونی در بند 10 ماده 55 قانون شهرداری آمده است که شهرداری میتواند با تصویب انجمن شهر هدیه بدهد و هدیه بگیرد که به این کار همیاری میگویند. در دهه 50، با این روش از مردم پول دریافت و آن را صرف آسفالتکشی معابر کردند.
طرح نیمهتمام باغ قوشخانه
مهندس آزمایش باتوجه به امکانات محدودی که داشت، باغ قوشخانه را در طرح توسعه فضای سبز شهر قرار داد و برنامه چنین شد: این باغ را که مالک خصوصی داشت، به قیمت هفتمیلیون تومان بخرند. با این کار دیگر امکان نداشت کسی آن باغ را بخرد یا تفکیک کند.
این باغ یکی از باغهای معروف دوره صفویه است که در آن بازهای شکاری را تربیت میکردند؛ همچنان که در کنار مادی نیاصرم باغ طاووسخانه قرار داشت. باغ قوشخانه در مالکیت یکی از آقایان مشیر فاطمی به اسم میرزا احمدخان مشیر فاطمی قرار داشت که این ملک را خریداری کرده بود. قرار بود شهرداری این باغ را که مالک خصوصی داشت، تملک و به پارک تبدیل کند که با وقوع انقلاب اسلامی این پروژه هم به تعویق افتاد و کنار گذاشته شد؛ اما نهایتابهصورت توافقی حدود چهارمیلیون از طرف شهرداری در زمان تصدی مهندس سید حسین علوینیا، اولین شهردار بعد از انقلاب (منصوب دولت موقت) خریداری شد.
طرح گورستان باغرضوان
در اواخر سال 56 به دلیل اختلافنظر و درگیری مهندس آزمایش با انجمن شهر، او از سمت شهردار اصفهان استعفا داد و به ریاست سازمان انرژی اتمی اصفهان منصوب شد. آن زمان صحبت از احداث گورستان جدید بود. زمین این گورستان فعلی را که به اسم باغرضوان است، مهندس آزمایش از زمینهای انرژی اتمی به شهرداری داد تا بتوانند این گورستان را راهاندازی کنند.
بهاینترتیب بعد از انقلاب مرکز میوهوترهبار و دانشگاه آزاد و باغرضوان در زمینهای انرژی اتمی احداث شدند. این گورستان با اسلوب جدید و در زمان مهندس علوینیا طرحریزی شد.
تشکیل انجمنها و شوراهای محلی
پس از وقوع انقلاب اسلامی و تحتتأثیر فضایی که در آن روزها وجود داشت، مشارکت مردم در مدیریتشهری باید گستردهتر میشد. در زمان مهندس علوینیا، انجمنها و شوراهای محلی تشکیل شدند و از مجموع افرادی که در این شوراهای محلی عضو بودند، شورای شهر را هم تشکیل دادند.
نحوه شکلگیری این انجمنها به این صورت بود که از هر محله، تعدادی افراد بهعنوان عضو شورای محله انتخاب میشدند و این شورا تشکیل میشد. در مرحله بعد از هر شورای محله، یکیدو نفر وارد شورای منطقه شده و از بین این افراد نیز چند نفر از هر منطقه برای شورای شهر انتخاب میشدند. این سازوکار تشکیل شورای شهر موجب میشد مردم از همه نقاط شهر در شورای شهر نماینده داشته باشند. این یک مکانیسم ابتکاری برای تشکیل شورای شهر بود و بر این اساس شورای شهر در آن دوره، حدود 13 تا 15 عضو هم داشت.
شایان ذکر است؛ قبل از انقلاب، شهرداری اصفهان شش ناحیه داشت که بعد از انقلاب در سال 58 یک منطقه دیگر نیز به آن اضافه و شهرداری اصفهان، دارای هفت ناحیه شد.
خریدهای توافقی
پس از انقلاب هنوز قانون لایحه خرید املاک از طرف شورای انقلاب ابلاغ نشده بود و همچنان بر اساس قانون نوسازی عمل میشد. در زمانی که قرار بود خیابانکشی شود، باید آزادسازی صورت میگرفت و املاک و زمینهای مردم خریداری میشد؛ اما در زمان مهندس علوینیا، به جای اینکه زمینها بر اساس گفته کارشناسان و مهندسان شهرداری قیمتگذاری شود، کار را به شکل دیگری پیش بردند؛ به این صورت که اطلاعات پلاکها را به یک کمیته میدادند و در این کمیته با حضور نمایندگان مردم و مالکان پلاکها، بر سر قیمت توافق صورت میگرفت یا اینگونه بود که به جای کمیسیون به برخی از افراد اختیارات بیشتری داده بودند تا با مردم توافق کنند. این کار موجب میشد خریدهای توافقی سریع انجام شود.
جمعبندی
برخی از اتفاقهای مهم دهه 50 قبلا در گزارشی با عنوان «آغاز نامتوازن» موردبررسی قرار گرفت. در این نوشته به چند رخداد مهم دیگر که تأثیر مهمی بر شهر داشت، اشاره شد. استفاده از خودیاری برای تأمین مالی شهرداری، نامگذاری خیابانها، تشکیل اتاق اصناف که مربوط به قبل از انقلاب است و اجرای طرح گورستان جدید در اصفهان و تشکیل شوراهای محلی پس از انقلاب، ازجمله اتفاقهای مهم دهه 50 بهحساب میآیند.
اما به نظر میرسد دو موضوع مهم طرح خودیاری برای حل مشکلات محلی در دوره قبل از انقلاب و تشکیل انجمنهای محلی در بعد از انقلاب، نشان از این دارد که کورسویی از توجه به مردم و نیاز به مشارکت آنها در مدیریت شهری در این دهه روشن شد و مدیریت شهری احساس کرد در انجام بهتر پروژههای شهری، باید فضای بیشتری را برای مانور مردم در اختیار آنها قرار دهد.