به گزارش اصفهان زیبا؛ در چند روز گذشته اتفاقهای تلخی بین دو استان همجوار فلات مرکزی ایران، یعنی یزد و اصفهان رخ داد که پرده از بسیاری سوءمدیریتها و سوءبرداشتهای پنهان
برداشت.
داستان از این قرار بود که کشاورزان اصفهانی که از بیتوجهیها به مطالبههایشان در تأمین حقابه برای کشت زمستانه و بهاره ناراحت بودند، در نقاط مختلف شهر و شهرستان اصفهان گلایههایشان را بهصورت راهپیمایی یا از طریق فضای مجازی بیان کردند؛ بااینحال تلاشی در جهت احقاق حق خود، از جانب مسئولان مشاهده نکردند.
نقطه اوج این ماجرا، شکستن خط لوله آب انتقالی به یزد و همچنین آتشگرفتن ایستگاه پمپاژ آب اصفهان به یزد در شهر ورزنه بود که فیلم آن بهصورت گسترده در فضای مجازی پخش شد.پس از این ماجرا و به فاصله چند روز، فیلمها و خبرهایی در فضای مجازی پخش شد که آب شرب مردم یزد دچار مشکل شده است و مسئولان این استان، علت اصلی را اختلال در آبرسانی از اصفهان به یزد دانستند.
از طرف دیگر و به فاصله یکیدو روز بعد و پس از گذشت چند روز گمانهزنی، بالاخره استاندار اصفهان در گفتوگویی تلویزیونی اعلام کرد آب زایندهرود برای کشت کشاورزان بازگشایی میشود که این اتفاق هم افتاد.این ماجرا که بهطورکلی ذکر آن رفت و از ابتدای سال جدید شروع شد و تا بعد از تعطیلات هم هنوز ادامه دارد، سؤالات بیپاسخ زیادی را در ذهن من بهعنوان یک شهروند اصفهانی بهوجود آورد.
با توجه به اینکه مشکلات آبی سه استان، درهمتنیده شده است و مشکل یک استان بر استان همجوار اثر مستقیم میگذارد، مهمترین و ابتداییترین پرسش این است که چرا بعد از گذشت حداقل 15 سال از مشکلات به وجود آمده بین سه استان چهارمحال و بختیاری، اصفهان و یزد، هنوز مسئولان این سه استان بر سر یک میز ننشستهاند تا بتوانند به یک راهحل نسبی برای این مشکل منطقهای دست پیدا کنند؟ چه مانعی بر سر راه تعامل نتیجهبخش بین سه استان وجود دارد؟ آیا مسئولان در سطح وزارتخانههای کشور، نیرو و جهاد کشاورزی، قادر نیستند مدیران محلی را برای رسیدن به یک راهحل مؤثر سر یک میز بنشانند؟
نکته دوم این است که در چند روزی که گذشت، در کشور صدای یزد بلندتر از صدای اصفهان شنیده شد؛ اما این نکته بهعمد یا سهو ازنظر دور ماند که انتقال آب از اصفهان به یزد با پیششرطها و پیشنیازهایی مثل تأمین منابع آبی از طریق کوهرنگ سه و بهشتآباد همراه بوده که تاکنون محقق نشده است.
پس این پرسش در ذهن شهروندان اصفهانی ایجاد میشود که چرا در فضای مجازی غیر استانی، صدای کشاورزان اصفهانی بهاندازه صدای مردم یزد منعکس نشد؟ چرا در این میان اصفهان بهعنوان مقصر و یزد بهعنوان قربانی در بین مردم بازنمایی شدند؟
نکته آخر هم این است که نهتنها صدای اصفهان آنگونه که باید شنیده نشد، بلکه بهعنوان مقصر ماجرا هم شناخته و متهم به زیادهخواهی شد. این همان نکتهای است که بسیاری از اصفهاناندیشان بر آن تأکید دارند که اصفهان چوب برخوردار بودن خود را میخورد؛ به همین دلیل تاوان چیزی را میدهد که ندارد.
تا وقتی مسئولان استانی و نمایندگان اصفهان، نتوانند صدای واحدی را از این استان به گوش مرکز برسانند و تا وقتی دنبال این باشند که سند احیای زایندهرود را به اسم خود بزنند، نمیتوان انتظار داشت، احیای زایندهرود و حل مشکلات آبی در اصفهان و تحقق حقوق مسلم شهروندان اصفهانی راه به جایی ببرد.