به گزارش اصفهان زیبا؛ آموزش مهارتهای مالی به کودکان و نوجوانان یکی از ضرورتهای اصلی جوامع مدرن است که باتوجهبه پیچیدگیهای روزافزون اقتصادی و افزایش اهمیت مدیریت مالی در زندگی روزمره، نقش پررنگتری پیدا کرده است.
سواد مالی به معنای توانایی مدیریت صحیح منابع مالی، برنامهریزی اقتصادی، و اتخاذ تصمیمات آگاهانه در زمینه مالی است که مستلزم آموزش اصولی از سنین کودکی و نوجوانی است.
پژوهشهای متعددی نشان دادهاند که یادگیری مهارتهای مالی در سنین پایین میتواند تأثیرات مثبتی بر توانایی تصمیمگیری اقتصادی، کاهش مشکلات مالی در آینده، و ارتقای کیفیت زندگی افراد داشته باشد.
بااینحال، چالشهای متعددی در زمینه آموزش این مهارتها در مدارس وجود دارد. نبود برنامههای آموزشی استاندارد و منسجم، کمبود منابع آموزشی متناسب با گروههای سنی مختلف، و عدم آمادگی معلمان برای تدریس موضوعات مالی از جمله موانع اساسی هستند.
علاوه بر این، وجود تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی در جوامع مختلف و تغییرات سریع در فناوریهای مالی، فرایند طراحی برنامههای آموزشی را پیچیدهتر کرده است. استفاده از روشهای یادگیری فعال، بازیمحور و مشارکتی، بهرهگیری از فناوریهای نوین آموزشی نظیر اپلیکیشنهای آموزشی و شبیهسازیهای مالی، و ادغام آموزش مالی با دروس دیگر مانند ریاضیات و علوم اجتماعی اشاره کرد.
همچنین، همکاری خانوادهها با مدارس و ترویج فرهنگ گفتگوی مالی در محیط خانواده میتواند نقش مؤثری در تقویت سواد مالی کودکان و نوجوانان ایفا کند. در اصفهان مؤسسه تربیت اقتصادی مفتاح تأسیس شده تا در حوزه آموزش و توانمندسازی دانشآموزان در حوزه اقتصادی بهصورت خصوصی فعالیت کند.
برای آگاهی بیشتر از فعالیتها و برنامههای این مجموعه با مسئولان مؤسسه تربیت اقتصادی مفتاح گفتوگو کردیم.
چالشهای اقتصادی ناشی از عدم آموزش اقتصاد در مدارس
مائده جلو خانیان مدیر آموزشی مؤسسه تربیت اقتصادی مفتاح در توضیح چرایی و چگونگی شکلگیری مجموعه میگوید: «مهدی طغیانی بهعنوان مؤسس مجموعه از دهه هشتاد دغدغه داشت که بتواند مباحث تربیت اقتصادی و بهطورکلی سواد اقتصادی مالی را از کودکی به بچهها آموزش دهد.
او میگفت من میبینم که دانشجویان در سن دانشجویی یعنی از ۱۸ سال به بالا هنوز جدای از اینکه خودشان بلد نیستند پول در بیاورند، بلد نیستند پولی که خانوادههایشان به آنها میدهند را هم مدیریت کنند، لذا با چالشهای مالی مواجه هستند. بهعلاوه اینکه نتوانستند وارد فضای کسبوکار شوند.
این یعنی این قضیه ریشه در کودکی دارد که افراد از بچگی آنطور بزرگ و تربیت نشدهاند که بتوانند در بزرگسالی مستقل شوند. چهبسا بسیار افرادی را میبینیم که بازنشسته هستند و در جوانیشان به نسبت دهه هفتاد و هشتاد زرنگتر بودهاند؛ بنابراین لازم است سواد مالی اقتصادی از کودکی آموزش داده شود، خصوصاً اینکه در کشورهای توسعهیافته، بحث سواد مالی اقتصادی جزو مباحث اصلی مدارس است؛ کتابها و دروسی برای این موضوع دارند.
در ایران اما اگر کسی در دبیرستان دروس اقتصاد را میخواند با یکسری از این مباحث آشنا میشد، اما در غیر این صورت بهدستآوردن مهارت زندگی اتفاق نمیافتاد. در نتیجه طغیانی احساس نیاز کرد که به سراغ مباحث تربیت اقتصادی برود و آرامآرام در دهه نود، اساس تشکیل یک تیم و شرکت برای این موضوع چیده شد و سال ۱۳۹5 به طور رسمی مؤسسه تربیت اقتصادی مفتاح تأسیس شد.»
گامهایی برای بهبود آینده اقتصاد
مدیر آموزشی مؤسسه میگوید: «کار مؤسسه بهصورت علمی آغاز شده بود. برای چاپ کتابها، مطالب در قالب چندین پایاننامه توسط طغیانی و دانشجویان او تعریف شد که مبحث تربیت اقتصادی را در یکسری از مدارس بهصورت پایلوت اجرا کردیم.
اولینبار روی صد دانشآموز در مدرسهای در نجفآباد اجرا شد و بازخورد گرفتیم و بعد اولین کتاب تألیفی ما به چاپ رسید.دغدغه ما در مؤسسه مفتاح این بوده که بتوانیم فرزندانی را تربیت کنیم که علاوه بر اینکه فرزند خوبی برای خانوادهشان هستند، بتوانند در حیطههای مختلف و متفاوت تربیتی، به بهترین نحو نقش ایفا کنند.
بتوانند شهروند مسئولیتپذیر، دانشآموز موفق و دانشجوی زرنگی بشوند و در تمام ابعاد تربیتی اعم از فردی، خانوادگی، اجتماعی و… به بهترین حالت خودشان تبدیل شوند.تربیت اقتصادی آن چیزی نیست که تنها مباحث مالی را در بر بگیرد، بلکه مجموعهای از رفتارهاست.
مجموعهای از گرایشهاست که میتواند علاوه بر مباحث مالی، رفتارهای اقتصادی صحیح را هم گسترش دهد. بهعنوانمثال در دین اسلام مبحثی را داریم به نام قناعت که در روایات و احادیث توصیه شده، اما اکنون باتوجهبه اینکه دید مصرفگرایی ایجاد شده، این موضوع دارد کم رنگ می شود، علاوه بر این از قناعت تعریف اشتباهی شده است.
قدیمیها میگفتند که به آنچه داری قانع باش. مدام انسان را به این سمت میبردند که همینی که داری بس است، درحالیکه قناعت این نیست. قناعت یعنی بابت آنچه دارید از خداوند سپاسگزار باشید، اما اگر چیزی میخواهید و ندارید بابتش تلاش کنید.
قرار نیست قناعت داشتن باروحیه تلاشگری در تضاد باشد. این یکی از مثالهایی است که جزء رفتارهای اقتصادی محسوب میشود اما دارد به فراموشی سپرده میشود. ما در آموزشهایمان تلاش میکنیم این موضوعات را یادآور شویم. عدالت، نحوه خریدکردن، کسبوکار و کارآفرینی، همه مسائلی هستند که نیاز به آموزش دارند تا با آگاهی و اطلاعات جلو برویم.»
مریم حسینی بالام، مدیرعامل مؤسسه نیز دراینرابطه معتقد است: «آنچه ما در جامعه میبینیم، یک شاخهاش به نبود تربیت اقتصادی درست در جامعه بر میگردد. این حوزه به حدی گسترده است که میتواند ابعاد گوناگون را در زندگی مردم به شیوه درست تبدیل کند و یک انسان آگاه و کاربردی تربیت کند. شروع این کار باید از نسل آینده باشد، لذا ما از بچهها شروع کردیم و کمکم گستره فعالیت را بیشتر کردیم.»
آموزشهای حوزه اقتصاد بر اساس اصول اقتصاد غرب هستند!
مدیرعامل مؤسسه سپس چالشهای موجود را تشریح میکند: «در حال حاضر خیلی از مجموعهها به مفاهیم مالی ورود کردهاند و آن را آموزش میدهند؛ این ازیکطرف خوب است؛ چون اهمیت موضوع مشخص شده است. اما نقطه بحرانی که وجود دارد این است که آیا مفاهیم آموزشدادهشده، بافرهنگ ما همخوانی دارد؟
بسیاری از این مفاهیم برگرفته از اصول اقتصادی غرب هستند، درحالیکه قواعد آنجا در جامعه ما جواب نمیدهد؛ چون ما معذوریتهای دینی داریم سبک اقتصادیمان متفاوت است. وقتی مردم سبک اقتصاد غربی را در پیش بگیرند عملاً با تعارضاتی در مواجهه با اقتصاد اسلامی مواجه میشوند.
علاوهبرآن وقتی جواب نمیگیرند دچار سرخوردگی و ناامیدی میشوند. هدف ما این است که مفاهیم اقتصادی را با استانداردهای تربیت اقتصادی مختص کشور ایران پیش ببریم. این فعالیتها تاکنون با بازخوردهای مثبت همراه بوده است.
بسیاری از سازمانها میتوانند با مجموعه ما همراهی کنند. اما نگاه مدیران آنها هنوز آن نگاه درست و دغدغهمند را ندارند. ما در همراستا کردن مدیران مشکلات عدیده داریم. با آموزشوپرورش هم همکاریهایی داشتهایم؛ اما تغییر مدیران روند بروکراسی را با مشکل مواجه میکند و تمام اقدامات انجام شده را به نقطه اول باز میگرداند.
همچنین آموزشوپرورش نسبت به ما گارد دارد، انگار که چیزی خارج از مجموعه خودشان را قبول ندارند و نمیخواهند بپذیرند. همکاری در این زمینه ضعیف است و این ما را دچار معضل میکند. بهعنوانمثال در کتابدرسی توانستهایم تأثیراتی داشته باشیم؛ اما این تأثیر مقطعی است و مشکلات کتابهای درسی از لحاظ قدیمی یا کاربردی نبودن، هنوز از جانب آموزشوپرورش پذیرفته نشده است.»
سپس جلو خانیان نیز به مشکلات موجود دیگری میپردازد که در این راه با آن دستوپنجه نرم کردند: «یکی از چالشهای ما در راه تأسیس این بود که آن زمان هیچکس مباحث تربیت اقتصادی را نمیشناخت.
هنوز هم خیلی از افراد آن را نمیشناسند. به همین دلیل از لحاظ مالی حمایتها کم بود و بهطورکلی اکنون نیز مؤسسه مفتاح خودگردان است و از جایی حمایت نمیشود. ما برای شناساندن مباحث مالی اقتصادی به افراد متحمل سختیهای بسیاری شدیم.
تبلیغ کردیم و جهادی کار کردیم تا بتوانیم به تولید محصول، کتاب و… برسیم. اکنون در حال چاپ بازی هستیم؛ دو نوع بازی طراحی شده و تابهحال حدود ۵۰ جلد کتاب چاپ کردهایم.
از زمان تأسیس تا کنون، یکی از اصلیترین مباحثی که با آن مواجه بودیم مشکلات مالی بود؛ اما اکنون اوضاع بهتر شده است. درگذشته ما باید به سراغ جاهای مختلف میرفتیم تا قبول کنند تربیت اقتصادی را در مدرسهشان اجرا کنند و با ما همکار داشته باشند، اما در دو، سه سال اخیر بقیه به سراغ ما میآیند.
یکی دیگر از چالشها هم این است که ۹۹ درصد عوامل مؤسسه خانم هستند و انجام برخی کارها برای خانمها سخت است. سختیها را به جان خریدیم تا توانستیم خوب رشد کنیم و به اینجا رسیدهایم. البته باید به این نکته هم اشاره کنم که یکی که از مدیرعاملان مجموعه که خانم هستند بهعنوان کارآفرین نمونه تقدیر شده است.»
تأثیر انکارناپذیر آموزشهای اقتصادی بر دانشآموزان
او در ادامه میگوید: «بعد از چاپ کتابها به فروشرفتنشان مدت زیادی طول کشید. هزینههای بازاریابی زیاد بود و نمیتوانستیم محصولات را به آنها بسپاریم، خودمان هم نمیتوانستیم کتابها را کامل به فروش برسانیم. الان هم برای چاپ مجدد کتابها به سرمایه زیادی نیاز داریم که در دست نیست؛ چون هزینه چاپ بالا رفته است و مشتریان در آن حد قدرت خرید ندارند. ولی از نظر برگزاری دوره موفقتر بودهایم.
الگوی زندگیها در حال تغییر است و این تغییر کاملاً خوب نیست. بچهها در حال آگاهتر شدن هستند و باید بهتناسب این آگاهی و اطلاعاتی که در اختیار دارند آموزشهایی که میبینند تغییر پیدا کند.
سواد اقتصادی و مالی؛ چون در بطن زندگی آدمهاست میتواند بسیار مؤثر باشد. ما تاکنون بالای دههزار دانشآموز را آموزش دادهایم و این مسئله به ما ثابت کرده است که چقدر در زندگی افراد مؤثر بوده است.
بهعنوانمثال یکی از والدین میگفت پسر من هشتساله است، وقتی به فروشگاه میرفتیم دوست داشت هرچه میخواهد بخرد، اما اکنون اولویتبندی میکند و فقط آنچه ندارد را انتخاب میکند. این اولویتبندی رشد بزرگی است.
یادگیری پسانداز، روند کسبوکار و… نیز ازایندست تأثیرات هستند.اکنون ما پنج نمایندگی در شهرهای گوناگون داریم، تابهحال بیش از ۹۰۰ مربی را آموزش دادهایم، در سال تحصیلی 1403- 1402 پانصد نفر معلم آموزش و پرورش در مقطع دبیرستان را آموزش دادیم که بحث سواد مالی اقتصادی را آموزش دهند، در بیش از صد مرکز در قم، اصفهان، اردبیل، گرگان، بوشهر و… دورههایمان را اجرا کردهایم.»
برای ادامه راه نیازمند همراهی هستیم
مدیر آموزشی مؤسسه تربیت اقتصادی مفتاح دررابطهبا تأثیر حمایت از مجموعهشان بیان میکند: «اگر سازمان یا افرادی بتوانند از ما حمایت مالی کنند در تولید بازی یا چاپ مجدد کتابها مؤثر خواهیم بود.
ما اکنون در دانشگاه اصفهان مستقر هستیم و این موضوع در عین اعتبار خوبی که دارد، سختیهایی به همراه دارد. برای پیشبرد اهدافمان اگر بتوانیم با سازمانهای بزرگ فعالیت پروژهای انجام دهیم خیلی بهتر است.»
مدارس دولتی به دلیل محدودیتهای آموزشوپرورش محروم ماندند
جلو خانیان سپس به فعالیتهایی که در مدارس انجام دادهاند اشاره میکند:
«یکی از بهترین بسترهای آموزش، مدارس هستند. تا الان ما با مدارس زیادی در اصفهان همکاری داشتهایم. البته بیشتر با مدارس غیرانتفاعی کار میکنیم. زیرا مدارس دولتی محدودیتهایی دارند و باید حتماً از طرف آموزشوپرورش برایشان نامه بیاید، اما مدارس غیرانتفاعی میتوانند خودشان دورههایی را برگزار کنند.
آموزشهای ما علاوه بر گروه سنی کودکونوجوان، آموزش والدین را هم در بر میگیرد؛ بهعنوانمثال بحث پولتوجیبی و طریقه پرداخت آن در دورههای والدین آموزش داده میشود.»
در پایان مدیرعامل مؤسسه از آینده مفتاح میگوید: «ما در حال حاضر تربیت مربیان را پررنگتر کردهایم تا بتوانیم در سراسر کشور مربیانی داشته باشیم که سفیران ما باشند و با نظارت بر آنها بتوانیم تربیت اقتصادی بر پایه اسلام را شکل دهیم.»