به گزارش اصفهان زیبا؛ «لَمَندگان» سریال طنز و فانتزی شبکه دو سیماست که این روزها به کارگردانی محمدصادق بکتاشیان و نویسندگی مهدی علیمیرزایی به روی آنتن رفته است. داستان سه جوان تنبل در یک خانه که سبک زندگی لَمیدن و خوردن و خوابیدن را برمیگزینند؛ شیوهای که بهزعم خودشان میتواند عمرشان را طولانیتر کند و دغدغههای فکری آنها را کاهش دهد.
اما این سریال با قطع روزانه برق در کشور ما به دلیل ناترازی انرژی نیز همراه است. این دو مسئله را بهانهای میکنیم تا در نسبت لَمَندگی و مصرف برق، اندکی تأمل کنیم.
اگر ادیسون برق را اختراع نمیکرد!
مردم به غلط تصور میکنند که ادیسون برق را اختراع کرده است؛ درحالی که بشر از چندهزار سال قبل حداقل با الکتریسیته ساکن آشنایی داشت؛ اما از کنترل و کاربرد الکتریسیته عاجز بود. هنر ادیسون آن بود که توانست با اختراعات متعدد خود، برای برق کاربردهای متنوعی همانند لامپ رشتهای پیدا کند. هرچند که ادیسون به دزدیدن تلاش دیگر دانشمندان هم متهم است.
راستی ایرانیها از پیشتازان شناخت الکتریسیته ساکن بودند که به آن کهربا (کاهربا) میگفتند و حتما میدانید که در کشورهای عربی به جای واژه فرنگی الکتریسیته از لغت فارسی «کهربا» استفاده میکنند و درعوض در ایران نیز از لغت عربی «برق» استفاده میشود!
زرنگبودن ممنوع!
بهراستی بشر موجودی است تنبل؛ بهطوریکه یک گوینده ناشناس به شوخی یا جدی میگوید: «اگر تنبلی بشر نبود هیچ اختراع و اکتشافی رخ نمیداد!»
و اینگونه بود که کاربردهای ریزودرشت برق روزبهروز در خدمت تنبلی بشر قرار گرفت. اختراع ماشین لباسشویی، ماشین ظرفشویی، آسانسور، ماکروفر و… همه ناشی از خصلت تنپروری بشر بوده است.
اکنون کار به جایی رسیده است که یکی از معیارهای توسعه کشورها، میزان مصرف برق و تعداد موتور درحال گردش به ازای هر نفر است. اگر در کشوری درب پارکینگ خانهها هم برقی باشد، از مسواک برقی استفاده شود و همهچیز با ریموت الکترونیکی (کنترل از راه دور) مدیریت شود، آن کشور پیشرفتهتر است. من هنوز تلویزیون قدیمی منزلمان را به خاطر دارم که در کودکی باید از جای برمیخواستیم و برای عوضکردن شبکهها به استقبال جعبه تلویزیون میرفتیم تا در یک حرکت آیینی، شبکهها را عوض کنیم؛ اما حالا فقط کافی است بر روی مبل جلو تلویزیون لَم بدهید و با انگشت مبارک، از کنترل برای فرماندادن به تلویزیون، پنکه، کولر و حتی چراغ اتاق خواب استفاده کنید.
بدون آنکه بخواهیم از کمکاری مسئولان در ناترازی و قطعی برق گذشت کنیم؛ اما قطع دوساعته برق در روز فرصت خوبی است که اندکی تأمل کنیم و به زندگی بدون وابستگی افسارگسیخته به تکنولوژی بیندیشیم.
بهراستی آیا کسی حق دارد شیشهبالابر برقی اتومبیل را دوست نداشته باشد و حس نوستالژیک به شیشهبالابر دستی را حفظ کرده باشد و حتی آن را مفیدتر ارزیابی کند؟ بهراستی آیا باید معیارهای غربی در توسعه یک کشور را پذیرفت و منفعلانه درمقابل هرگونه تکنولوژی سر تعظیم فرود آوریم؟ آیا برقی که از دهها کیلومتر دورتر به خانههای ما میآید، مفت و ارزان تولید میشود یا هزینه آن به قیمت نابودی هرچه بیشتر طبیعت و افزایش گازهای گلخانهای و گرمشدن کره زمین است؟ آیا انسان جزئی از طبیعت است یا حاکم و سلطانی جابر برای طبیعت؟ آیا بشر در آینده بیچارهتر و لَمَندهتر از امروز خواهد شد یا با اصلاح ارتباط با تکنولوژی، زرنگتر شده و به امروز ما در گذشته خواهد خندید؟ اینها بهانههایی برای اندکی اندیشیدن است. (در نوشتن این متن از کتاب «یادداشتهای ممنوعه، برداشتهای وارونه» به قلم دکتر عبدالعظیم کریمی الهام گرفته شده است.)