به گزارش اصفهان زیبا؛ نخستین نمایشگاه انفرادی نوشین فلاردی با عنوان «سفری به دنیای نقاشی با نخ » در فضای دلانگیز خانه تاریخی صفوی برپا شده است.
این نمایشگاه که با استقبال گرم هنردوستان و فعالان عرصه هنرهای تجسمی همراه شده، گامی جدی در معرفی شیوهای متفاوت از بیان هنری با استفاده از نخ و سوزن به شمار میرود.
در نمایشگاه «سفری به دنیای نقاشی با نخ »، ۳۰ اثر از آثار نوشین فلاردی به نمایش گذاشته شده که هر یک بخشی از تجربهها، دغدغهها و مسیر هنری او را در طول سالهای گذشته بازتاب میدهد. این مجموعه، حاصل تلفیق ظرافت دوخت با دیدگاهی بصری است که بهواسطه آن، هنرمند کوشیده است با نخ و بافت، تصاویر زندهای را از احساس، خاطره و خیال خلق کند.
فلاردی در این نمایشگاه تلاش کرده با عبور از تکنیکهای مرسوم گلدوزی، به نوعی «نقاشی با نخ » دست یابد؛ مفهومی که به شکلی بازتعریف مرز میان هنرهای کاربردی و هنرهای تجسمی به شمار میرود. آثار او از نظر محتوایی نیز روایتگر نوعی تجربه شخصی از زیستن، تماشا کردن و معنا بخشیدن به جهان اطراف هستند.
نمایشگاه «سفری به دنیای نقاشی با نخ » فرصتی است برای آشنایی با رویکردی خلاقانه در هنر معاصر ایران؛ رویکردی که از سادگی ابزار آغاز میشود، اما با بیانی پیچیده و شاعرانه همراه میگردد.
جهانِ معنا در جادوی نخ
نوشین فلاردی، از تجربه متفاوت و شخصیاش در این مسیر هنری به اصفهانزیبا میگوید:
«برای من، این نمایشگاه نهتنها مجموعهای از آثار، بلکه آغاز سفری است به جهانی که در آن نخ ها، جایگزین رنگ و قلممو شدهاند؛ جهانی سرشار از روایتهایی لطیف از زندگی، طبیعت و احساسات انسانی. این تکنیک ساده اما معنادار، به من آموخته است که چگونه میتوان با ابتداییترین ابزارها، تصویری پرجزئیات و سرشار از معنا خلق کرد.»
او ادامه میدهد: «در هر تابلو، خطی از نخ یا گرهای ظریف، بخشی از یک داستان را بازگو میکند؛ داستانی که بیصدا جاری است، اما بیننده را به تماشای دقیقتر و کشف لایههای پنهان دعوت میکند.
گلدوزی برای من تنها یک هنر تزئینی نیست؛ بلکه راهی است برای نزدیک شدن به هنر به معنای واقعی کلمه.
پیش از آنکه به سراغ دوختن نخستین تصویر بر بوم پارچه بروم، فاصلهای عمیق میان خودم و دنیای هنر احساس میکردم؛ گویی هنرمند بودن امری دور از دسترس است.
اما جادوی نخ ها و آرامشی که در فرایند آفرینش تجربه کردم، این فاصله را از میان برداشت. حالا این نخهای بهظاهر ساده، وسیلهای شدهاند برای بیان آنچه گفتنش با واژهها دشوار است؛ پلی میان ذهن و احساس، میان خیال و واقعیت.»
این هنرمند جوان از نگاه خود به هنر گلدوزی چنین میگوید:
«نگاه من به گلدوزی، نگاهی نقاشیمحور است. در هر اثر میکوشم همانگونه که یک نقاش با رنگ و نور جهان خود را میسازد، من نیز با بافت و نخ ، تصویری شاعرانه و ملموس از درون خودم به نمایش بگذارم. این نمایشگاه، حاصل همین تلاشها و تأملات است؛ قدمی نخست در مسیر آفرینشهای آیندهام.»
درنگی میان نخ ها و روایتها
او این نمایشگاه را دعوتی میداند برای ایستادن، نگریستن و احساس کردن؛ تجربهای که مخاطب را از سرعت روزمره بیرون میکشد و به جهان آرام و پررمز و راز نخها فرامیخواند.
نوشین فلاردی چنین میگوید: «دوست دارم بینندهها برای لحظهای درنگ کنند، با دقت به جزئیات نگاه کنند و پیوندهای ظریفی را ببینند که در زندگی روزمره از چشم پنهان میمانند. هر تابلو، پنجرهای است به سوی داستانهایی از زندگی؛ روایتی خاموش، اما پر از حس و معنا.»
این نقاش جوان ابراز امیدواری میکند: «امیدوارم این آثار بتوانند حس کنجکاوی، تأمل و شگفتی را در دل مخاطبان بیدار کنند. همین لحظههای کوتاهِ توقف و تماشا، برای من ارزشمندترین بخش این تجربه است؛ جایی که هنرمند و بیننده، هر دو در سکوت نخها، معنایی مشترک را احساس میکنند.»
از نقاشی تا بافت معنا
نوشین فلاردی از آغاز زندگیاش در دامان خانوادهای اهل هنر، با هنر انس گرفته است؛ جایی که هنر، بخشی از زندگی روزمره بود و صنایع دستی در تار و پود خانه جریان داشت.
او درباره مسیر ورودش به دنیای گلدوزی و شکلگیری این علاقهمندی چنین میگوید: «همیشه دوست داشتم در زمینهای هنری فعالیت کنم. طراحی و نقاشی را بهصورت تجربی دنبال میکردم، اما گلدوزی در ابتدا برایم چندان جذاب نبود.
با این حال، مادرم که خودشان دستی در خیاطی، قلاببافی و گلدوزی دارد و از کودکی مشوق من در هنر بود، همیشه آرزو داشت که من هم به هنر بپردازم.»
اما این مسیر با یک جرقه ذهنی تغییر کرد؛ او ادامه میدهد:
«روزی به ذهنم رسید که شاید بتوان با استفاده از نخ و سوزن، نقاشی کرد. همین ایده مرا به جستوجو کشاند. از سال ۱۳۹۷ یادگیری گلدوزی را با راهنماییهای مادرم آغاز کردم.
در ابتدا تمرین میکردم، اما از سال ۱۳۹۹ این مسیر را جدی گرفتم و تلاش کردم به زبان شخصی خودم در این هنر دست پیدا کنم؛ زبانی که طراحی و گلدوزی را در هم میآمیزد و اجازه میدهد حس و تصویر با بافت و نخ یکی شوند.»
الهام از ادبیات؛ تجسمی از رنج و مقاومت
نوشین فلاردی درباره یکی از آثار برجسته نمایشگاهش که تصویر مردی خسته، اما مقاوم را در دل دریا به تصویر میکشد، میگوید:
«این اثر برای من بازتابی است از داستانِ جاودانه «پیرمرد و دریا» به قلم ارنست همینگوی. داستانی که در آن، انسان با دستان خالی اما با روحی تسلیمناپذیر، در برابر طبیعت پهناور و نیرومند ایستادگی میکند. شخصیت اصلی این رمان برای من نمادی از پایداری، امید و تنهایی باشکوه انسان در مسیر زندگی است و نیز تلاشی خستگیناپذیر برای معنا دادن به تجربه زیستن.»
او توضیح میدهد: «این تصویر را با تکنیک گلدوزی اجرا کردم تا بافت نخها، خود به بازتابی از موجهای متلاطم دریا و خطوط چهره این پیرمرد تبدیل شوند؛ گویی نخها با هر گره، روایتگر بخشی از رنج و پایداریاند.
از میان همه آثار این مجموعه، این اثر یکی از عزیزترین و تأثیرگذارترینها برای من است. مجموعهای که در این نمایشگاه ارائه کردهام، در واقع نوعی مرورِ مسیر من در هنر است؛ از نخستین تجربهها تا امروز. هر تابلو بخشی از این سفر است، سفری که با سادگی آغاز شد و به کشف معنا، فرم و حس انجامید.»
پشت قاب؛ ماوای هنر انتزاعی
نوشین فلاردی درباره تجربه برگزاری نخستین نمایشگاه خود، از چالشهایی سخن میگوید که کمتر به چشم میآیند:
«برای من، این نمایشگاه تنها به نمایش گذاشتن آثار نبود؛ بلکه ورود به جهانی تازه و ناآشنا بود. هر مرحله از مسیر، پر از سؤال، تجربه و آزمونوخطا بود.
از انتخاب تابلوها گرفته تا قابگیری، همه چیز برایم تازگی داشت. گلدوزی تنها خلق یک اثر نیست؛ پس از اتمام کار، باید آن را شست و اتو کرد تا صاف و بیچروک شود، یعنی همهچیز باید بینقص باشد و همین فرآیندها گاهی پیچیده و پرچالش میشوند، بهویژه وقتی بخواهید آن را در قامت یک اثر هنری ارائه کنید.»
این هنرمند اصفهانی خاطرنشان میکند:
«یکی از چالشهای جالب اما حسرتبرانگیز برایم این بود که نمیتوانستم پشت قابهای گلدوزیهایم را به نمایش بگذارم. بسیاری شاید ندانند که پشت این قابها، جهانی دیگر نهفته است؛ جهانی از خطوطِ بههمپیچیده، گرهها، شلوغیها و زیباییهای انتزاعی. برای من، پشت هر تابلو، خود یک اثر مستقل است؛ اثری که بهنوعی بیانگر فرآیند ذهنی خلق آن تصویر است؛ بینقاب و ناب.»
او اضافه میکند: «اما در قالب نمایشگاه، امکان نمایش این بخش وجود نداشت؛ قابها تنها رویِ رسمی و نهایی اثر را نشان میدهند. در حالیکه من میخواستم این پشت صحنه را هم ببینند. چون باور دارم هنر فقط آن چیزی نیست که در قاب دیده میشود، بلکه آنجاست که گرهها زده میشود، تصمیمها گرفته میشود و مسیر شکل میگیرد.»