به گزارش اصفهان زیبا؛ هنر، بهویژه موسیقی، همواره یکی از ارکان اصلی حفظ روحیه، امید و تابآوری مردم در دشوارترین لحظات بوده است. این هنر میتواند در بحرانها نقشی فراتر از سرگرمی ایفا کند و به ابزاری برای تبیین مفاهیم، تقویت همبستگی و ایجاد انگیزه تبدیل شود. در جریان جنگ ۱۲ روزه ایران و رژیم صهیونیستی نیز انتظار میرفت موسیقی و هنر، همانند همیشه، نقش کلیدی خود را ایفا کنند.
در پایتخت، هنرمندان با برگزاری اجراهای زنده با موضوع ایران و وطن در مکانهای تاریخی مانند میدان آزادی و تولید آثار موسیقی جدید، صحنههایی بهیادماندنی خلق کردند که با استقبال گسترده مردم همراه شد.
ارکستر سمفونیک تهران، با همراهی ۸۰ هنرمند، قطعاتی همچون «نام جاوید وطن» را اجرا کردند. این اجراها چنان تأثیرگذار بود که رهبر ارکستر با چشمانی خیس از تجربهای بینظیر گفت: «در این ۱۲ روز خواب نداشتیم؛ قلبمان میلرزید، اما ایستادیم تا با موسیقی، آرامش را به مردم هدیه کنیم. این اجرا نقطه عطفی برای آشتی مردم با موسیقی فاخر بود.»
این برنامهها نه تنها پیامآور امید و اتحاد بودند، بلکه نشان دادند که هنر چگونه میتواند در مواقع حساس به ابزاری قدرتمند برای تقویت روحیه ملی تبدیل شود.
اما در اصفهان، شهری که بیش از هر نقطه دیگری در ایران از آثار تاریخی و باستانی برخوردار است و ظرفیتهای ویژهای در حوزه موسیقی دارد، خبری از چنین رویدادهایی نبود. اصفهان، با داشتن مکانهای تاریخی همچون میدان نقش جهان و چهارباغ عباسی و تعدد گروهها و هنرمندان موسیقی، میتوانست در این ایام حضوری درخشان داشته باشد.
اگر هر روز از این ۱۲ روز، چندین گروه موسیقی در مکانهای تاریخی به اجرا میپرداختند، باز هم زمان کافی برای نمایش تمامی ظرفیتهای موسیقی این شهر وجود نداشت.
این شهر هنرمندانی دارد که از شاگردان اساتیدی همچون تاج اصفهانی و جلیل شهناز بودهاند و اکنون خود به اساتیدی برجسته تبدیل شدهاند.
اما چند درصد از مردم این هنرمندان را میشناسند؟ این شکاف میان هنرمندان و مردم، یکی از چالشهای اساسی است که نیازمند توجه بیشتری است؛ اما این دوران فرصتی بینظیر برای آشتی دوباره مردم با موسیقی بود.
تصور کنید در لحظاتی که تصاویر فرار صهیونیستها به پناهگاهها دستبهدست میشد، رسانهها تصاویری از حضور پرشور مردم اصفهان در خیابانها و تماشای اجراهای گروههای موسیقی منتشر میکردند. این تصاویر میتوانستند قدرت رسانهای ما را به رخ دشمن بکشند و شجاعت ملت ایران را بیش از پیش به نمایش بگذارند.
اصفهان تجربههای موفقی از برگزاری برنامههای میدانی و خیابانی مانند جشنواره تئاتر خیابانی و هفته فرهنگی اصفهان دارد. اما چرا در این دوران خبری از چنین برنامههایی نیست؟ چرا در این ایام فقط به راهپیماییهای باشکوه غدیر و نماز جمعه بسنده شد؟ موسیقی کجای این حماسه قرار دارد؟ شاید در این روزها محدودیتهایی برای برگزاری رویدادها وجود داشت، اما آیا هنرمندان از راههای دیگری نمیتوانستند صدای خود را به گوش مردم برسانند؟ حتی در تهران، که بیشتر در معرض حملات رژیم صهیونیستی بود، برنامههای ملی و حماسی اجرا شد.
فضاهای مجازی، رسانه ملی و شبکههای استانی نیز فرصتهای خوبی برای همفکری مسئولان و هنرمندان بود تا همبستگی خود با مردم را به نمایش بگذارند.
نهادهای فرهنگی و هنری اصفهان، با وجود پتانسیلهای عظیم خود، در برگزاری برنامههایی که بتواند مردم را گرد هم آورد و روحیه جمعی را تقویت کند، ناکام ماندند. کاش، دستکم مانند دیگر برنامههای شهری، مراسم و رویدادهایی برگزار میشد و حتی از هنرمندان و خوانندگان شهرهای دیگر دعوت به عمل میآمد. شاید همین بیتوجهیها باعث دلسردی هنرمندان بومی شده باشد.
هنرمندان، بهویژه در بزنگاههای حساس، وظیفهای فراتر از خلق هنر برای سرگرمی دارند. رسالت آنها تقویت امید و همبستگی در جامعه است. محسن چاوشی با قطعه «علاج» نشان داد که صدایش را به سلاحی در برابر دشمن تبدیل کرده و از بیان حقیقت هراسی ندارد.
این قطعه، صدای دل مردم شد و نشان داد موسیقی تنها حماسی بودن نیست؛ گاه شعری که واقعیتها را تبیین کند و حق را از باطل جدا سازد، تأثیری عمیقتر بر جامعه میگذارد.
چاوشی نشان داد که هنرمند، به جای صرفاً همدردی، باید خود را در وسط میدان ببیند و مسئولیتش را ایفا کند.
انتظار میرفت هنرمندان اصفهانی، با قلم و صدای جادوییشان که همواره زبانزد مردم ایران بوده، حتی در غیاب حمایت نهادی، به صورت خودجوش وارد میدان شوند.
خلق آثار جدید یا بازنشر آثار قدیمی با محوریت وطن، بخشی از این رسالت بود. جنگیدن فقط با اسلحه نیست؛ جنگ اصلی در رسانه برای تابآوری مردم است. سکوت برخی هنرمندان در این دوران، فرصتی ارزشمند برای نمایش هویت و اصالت این شهر را از بین برد؛ فرصتی که میتوانست، همچون دوران ۸ سال دفاع مقدس، نشان دهد مردم اصفهان با تمام توان در کنار ملت و وطن خود ایستادهاند.
آنچه در این دوران رخ داد، نشاندهنده ضرورت بازنگری در نگاه فرهنگی اصفهان است. نهادهای فرهنگی و هنری باید با برنامهریزی دقیقتر و حمایت هدفمند، از ظرفیتهای موجود بهرهبرداری کنند و هنرمندان نیز با حضوری فعالتر، در تقویت روحیه ملی نقشی مؤثر ایفا کنند.




