به گزارش اصفهان زیبا؛ احسان محمدپور، کارگردان مستند «حیات وحش کوه صفه»، یکی از معدود افرادی است که در اصفهان سراغ ساخت مستندهای حیات وحش رفته است. او که راهنمای رسمی ژئوتوریسم و دانشآموخته زبان انگلیسی است، مسیر پرچالشی را برای ثبت تصاویر حیات وحش اصفهان پیموده است؛ از فیلمبرداری با گوشی موبایل در دوران کرونا تا ساخت یک مستند کامل. اما آنچه در این میان کمتر دیده شده، بیمهری نهادهای مسئول به این ژانر مستندسازی است. در این گفتوگو با محمدپور همراه میشویم تا از دشواریهای ساخت مستند حیات وحش در ایران و اصفهان بگوییم؛ از کمبود حمایتها تا ایرادهای عجیب صداوسیما!
آغاز کار شما به عنوان مستندساز حیات وحش از کجا بود؟ چه شد که مسیرتان به این شاخه رسید؟
من راهنمای طبیعتگردی در شاخه ژئوتوریسم بودم. سال ۹۹ که کرونا آمد و دنیا تعطیل شده بود، من به کوه صفه میرفتم و سنگ و فسیل پیدا میکردم و از آنجایی که فارغالتحصیل رشته ادبیات انگلیسی بودم و زبانم خوب بود، راجع به آنها مطالعه میکردم. در این مسیر من به تدریج به حیوانات علاقهمند شدم.
آن زمان که من شروع به کار کردم، تجهیزات زیادی نداشتم. با این حال چون کوه صفه خلوت بود و کسی به آنجا نمیرفت، حیوانات از لانههایشان بیرون میآمدند. من نیز با گوشی از آنها فیلم میگرفتم، یک ادیت خیلی ساده میزدم و آنها را داخل صفحه اینستاگرامیام به عنوان مستند کوتاه قرار میدادم.
پس از فروکش کردن همهگیری کرونا و رونق گرفتن دوباره فعالیتها، یک دوربین عکاسی تهیه کردم که قابلیت فیلمبرداری نیز داشت. بهتدریج، شروع به ثبت تصاویری از حیات وحش کوه صفه در اصفهان کردم. در ابتدا، حتی فکر ساخت مستندی بلند و رسمی به ذهنم خطور نکرده بود؛ صرفاً قصد داشتم فیلمهایی تهیه کنم و آنها را در صفحه شخصیام منتشر کنم.
اما بعداً به این اندیشه افتادم که چرا این تصاویر را به یک مستند تبدیل نکنم؟ از سال ۱۴۰۰ کار را آغاز کردم و تا سال ۱۴۰۳ مراحل فیلمبرداری، تدوین و سایر بخشها به پایان رسید. هدف اصلیام، معرفی این بخش از طبیعت اصفهان به هموطنان و بهویژه مردم اصفهان بود.
چه سبک و شیوهای در معرفی و روایت حیات وحش داشتید؟
در حوزه مستندسازی حیات وحش، هنوز به الگوی مشخصی دست نیافتهایم؛ چراکه فعالیت چشمگیری در این زمینه صورت نگرفته است. تولید مستندهای حیات وحش بسیار محدود بوده و اگر هم افرادی اقدام به فیلمبرداری از طبیعت و جانوران میکنند، معمولاً به ثبت چند فیلم کوتاه با تلفن همراه و انتشار آن در صفحات شخصیِ اینستاگرام بسنده میشود.
این کمبود فعالیتهای تخصصی موجب شده تا هنوز نتوانیم به یک رویکرد مدون و کارآمد در این حوزه برسیم. یکی از اصلیترین دلایل این مسئله، بدون شک کمبود بودجه و حمایت مالی است که مانع از توسعه کیفی و کمی آثار مستند در این زمینه شده است.
یعنی خود شما هم از کسی کمک نگرفتید؟
تاکنون از هیچ استادی به صورت رسمی در زمینههای فیلمبرداری، عکاسی یا حتی جانورشناسی راهنمایی نگرفتهام. تمام آموختههایم حاصل مطالعه شخصی، بررسی کتابها، جزوهها و مقالات تخصصی بوده است. البته در فرآیند ساخت مستند، از نظرات کارشناسان مختلف بهره بردم؛ افرادی مانند خزندهشناسان، پرندهشناسان و متخصصان بندپایان که صرفاً برای اطمینان از صحت شناسایی گونهها با آنها مشورت میکردم. روش کار به این صورت بود که تصاویر و فیلمهای ثبتشده را برایشان ارسال میکردم و از آنها میپرسیدم: «آیا این گونه که در مستند با نام فلان معرفی شده، به درستی شناسایی شده است؟» پس از تأیید نهایی آنها، نام این متخصصان را در بخش تقدیرهای تیتراژ پایانی درج میکردم.
در واقع، تمامی مراحل تولید این مستند را به تنهایی انجام دادم: هم فیلمبردار بودم، هم نویسنده سناریو، هم مجری طرح و هم گوینده متن. تنها نقطهای که در آن از کمک دیگری استفاده کردم، مرحله تدوین بود که آن هم با چالشهایی همراه شد. از آنجا که هیچیک از ما (حتی تدوینگر) تجربه کافی در ویرایش مستند حیات وحش نداشتیم، مجبور شدیم با هزینه شخصی به تهران سفر کنیم و با یک مستندساز حرفهای مشورت کنیم تا در مورد خطوط کلی تدوین راهنماییمان کند. متأسفانه حتی این راهنمایی نیز نتوانست به پیشبرد کار کمک چشمگیری کند. در نهایت، بیشتر مسیر را با آزمون و خطا و تکیه بر همان دانش محدود خودمان پیمودیم.
طبق تجربهای که دارید، چه چالشهایی برای ساخت مستند در اصفهان وجود دارد؟
کارهایی که من تا اینجا انجام دادم، شاید دو درصد از صددرصد باشد. موضوع حیات وحش آن هم در اصفهان خیلی جای کار دارد. به خاطر ناشناخته بودن این حیطه و عدم توجه و حمایت از آن، کسی وارد این کار نمیشود. حتی نمیتوان به افراد علاقهمند توصیه کرد در این فضا وارد شوند. چرا که تهیه دوربین و سهپایه و دیگر تجهیزات بسیار هزینهبر است و در نهایت کار هم درآمد چندانی ندارد و ممکن است هزینهها به این راحتی جبران نشود. در حال حاضر نیز به صورت شخصی و بدون هیچ حمایتی به این مسیر ادامه میدهم.
سازمانها و نهادهای مسئول هم هیچ حمایتی نکردند؟
نه سازمان صداوسیما، نه اداره محیط زیست و نه هیچ نهاد دیگری از این اقدامات پشتیبانی نکرده است. به عنوان مثال، از حدود ۳۰ گونه جانوری در منطقه کوه صفه عکاسی کردهام و با جمعآوری اطلاعات علمی درباره هر یک، بنرهای آموزشی طراحی نمودهام. پیشنهاد دادم که این آثار در معرض دید عموم و در خود منطقه نصب شوند تا ضمن افزایش آگاهی مراجعان، علاقهمندان بتوانند با تنوع زیستی این محیط آشنا شوند. اما پاسخی که دریافت کردم این بود: «بودجهای برای چنین پروژههایی نداریم!»
این در حالی است که چنین اقداماتی نهتنها به غنای فرهنگی و علمی منطقه کمک میکند، بلکه میتواند زمینهساز جذب اکوتوریسم و حساسسازی عمومی نسبت به حفظ محیط زیست باشد. متأسفانه به رغم اهمیت این موضوع، کمبود اعتبارات یا شاید بیتفاوتی مسئولان، مانع از تحقق حتی چنین طرحهای ساده، ولی اثرگذار شده است. در نتیجه، تمام بار این مسیر بر دوش افراد علاقهمند و انگیزهمندِ بیپشتوانه باقی مانده است.
بالاخره کمبود منابع مالی یکی از مهمترین مشکلاتی است که قابل انکار هم نیست!
واقعیت این است که چالشهای پیش روی مستندسازی حیات وحش در ایران، به ویژه در اصفهان، فراتر از مسئله کمبود حمایت مالی است. حتی وقتی پای پخش اثر به میان میآید، با دیوار بیتفاوتی نهادهایی مثل صداوسیما روبهرو میشویم. من شخصاً برای پخش مستند «حیات وحش کوه صفه» به تلویزیون مراجعه کردم، اما با عدم تمایل آنها برای همکاری مواجه شدم.
چه نوع همکاری غیر از حمایت مالی نیاز داشتید؟
خود فرآیند فیلمبرداری در طبیعت با موانع اداری و امنیتی پیچیدهای همراه است. در مناطق حفاظتشده، دریافت مجوز فیلمبرداری به خودی خود به چالشی زمانبر تبدیل میشود. پروسه اداریِ دریافت مجوز آنقدر طولانی است که معمولاً تا زمانی که مجوز صادر شود، فرصتهای طلایی فیلمبرداری (مانند فصلهای فعال حیوانات) از دست رفته است. بسیاری از گونهها یا به خواب زمستانی فرو رفتهاند یا در تابستان به مناطق خنکتر کوچ کردهاند و عملاً باید ماهها منتظر بمانیم تا شرایط دوباره مهیا شود.
این محدودیتها در کنار نبود حمایت نهادی، کار را برای مستندسازان حیات وحش به ویژه در استانهایی مثل اصفهان بسیار دشوار کرده است. با این حال، عشق به ثبت این گنجینههای طبیعی و اشتیاق برای معرفی آنها به جامعه، انگیزهای است که همچنان بسیاری از ما را به ادامه این مسیر پرچالش ترغیب میکند. این را هم باید گفت که موضوع حیات وحش آنقدر ناشناخته است که حتی مسئولان درک درستی از آن ندارند. هنگام مراجعه به صداوسیما، ایراداتی گرفتند که کاملاً نامربوط به ژانر مستند حیات وحش بود.
شبکه مستند در ابتدا، کار را تأیید کرد، اما پس از اتمام تولید، از پخش آن خودداری نمود. در صداوسیما نیز ایرادات غیرتخصصی مطرح شد؛ مثلاً چرا نام علمی حیوانات به فارسی ترجمه نشده است!
در حالی که نام علمی گونهها همیشه به زبان لاتین ثبت میشود تا در سطح جهانی شناخته شده باشد. در نهایت، مستند را بدون هیچ هزینهای برای پخش پذیرفتند، اما حتی همان وعده نیز به درستی عملی نشد. این بیبرنامگی نهتنها کمکی نکرد، بلکه با تبلیغات گستردهای که از سوی ما انجام شده بود، به اعتبار کار ما آسیب زد.
به جز این موارد، مستندسازی در حیات وحش چه دشواریهای دیگری دارد؟
فیلمبرداری در شرایط آبوهوایی سخت و ارتفاعات، چالشی بزرگ است. برای ثبت حیات وحش، ۱۱۷ بار در یک سال از کوه صفه بالا رفتم. هر گونهای از حیوانات نیازمند شرایط خاصی است، مثلاً افعی شاخدار فقط در دمای ۱۴ تا ۱۸ درجه (فروردین یا مهر) فعال است. خزندگان اکنون در خواب تابستانیاند.
کار در شیبهای خطرناک گاهی به زمین خوردن منجر شده است. ریسک آسیب به تجهیزات گرانقیمت و فاقد بیمه همیشه وجود دارد. یافتن دستیار کوهنورد و علاقهمند نیز بسیار دشوار است.
در کنار ساخت مستند رسمی، چه فعالیتهایی دارید؟
دو سال پیش با انتشار مقالهای در دانشگاه تبریز، شاخه «پالئوژئوتوریسم» (زمینگردشگری فسیلمحور) را به صنعت گردشگری ایران معرفی کردم. به عنوان راهنمای رسمی ژئوتوریسم، هفتهای دو تور تخصصی برگزار میکنم: یک تور حیاتوحش و یک تور فسیلشناسی.
در این تورها پس از پیمایش کوتاه، به بررسی گونههای جانوری یا فسیلها میپردازیم. این برنامهها علاوه بر آموزش عملی، به کاهش ترس از طبیعت و افزایش آگاهی کمک میکنند و تجربیاتم را در قالب مستندهای کوتاه در اینستاگرام و یوتیوب منتشر میکنم.















