فاطمه سعادت

فاطمه سعادت

روایت‌نویس

آرشیو مطالب منتشر شده
شهرک‌ صنعتی خانواده!
۱۵ شهریور ۱۴۰۴
داستان تخیلی از کارخانه‌های سبز که می‌توانند به حقیقت بپیوندند!

شهرک‌ صنعتی خانواده!

هشت روز است که داروهای اعصابم را قطع کرده‌ام. آرامش به خانه‌مان برگشته است. صبح‌ها قبل از آنکه شهاب بیدار شود، میز صبحانه را می‌چینم و موقع رفتن بدرقه‌اش می‌کنم. زندگی در شهرک استرس‌هایم را کمتر کرده است.

تیم مادریار
۱۲ اسفند ۱۴۰۳

تیم مادریار

یازدهم اسفند است و روز مادریاری. اکبرآقا راه‌پله‌ها را تمیز می‌کند.

اتاق گفت‌وگو
۲۳ دی ۱۴۰۳
شهری برای گفت‌وگو شهری برای زندگی

اتاق گفت‌وگو

چترم را می‌بندم و سرم را رو به آسمان می‌گیرم. دهانم را باز می‌کنم. چند دانه برف روی زبانم می‌افتد، خنک می‌شوم و می‌خندم. لحظه‌ای رد نشده که یک دانه هم ناغافل خودش را می‌کوبد توی عدسی چشمم. چشمم می‌سوزد.

سفر به اصفهان آینده / خیالی به رنگ ترمه‌های نقش‌جهان
۱۴ آذر ۱۴۰۳

سفر به اصفهان آینده / خیالی به رنگ ترمه‌های نقش‌جهان

ته‌مانده آفتاب روی حجره‌های طبقه بالای نقش‌جهان افتاده. ابرهای تازه تزریق‌شده توی آسمان لول می‌زنند.