نامشان هیچ جایی به چشم نمیخورد. در لیست بلندبالایی که پزشکی قانونی هرچند وقت یکبار از مصدومان حوادث ناشی از کار منتشر میکند، ردی از اسم آنها نیست.
رنگ صورتش زیر تیغ آفتاب زنگ زده و دستهای کبرهبستهاش پر از تاول. حرف که میزند بوی تند سیگار از دهانش به بیرون پرتاب میشود و لباسهایش با خاک یکی شده. میگوید ده سال است که در کوره آجرپزی کار میکند و دم و بازدمش با گردوخاک اخت گرفته.
دنیای کارگران کورههای آجرپزی معنا شده در ساخت خشت و آجر که ردیف میشوند روی هم و خانه میشوند برای دیگران و حسرت برای کارگرانی که مدتهاست مفهوم خانه و خانواده برایشان رنگ باخته است.