دو روز است که میلاد از تایباد آمده است. صورت استخوانیاش زرد، حلقههای چشمش گود افتاده و کاملا ساکت است. فکر میکنم میلاد در این دوسه ماهی که نبوده، چقدر تغییر کرده است؛ هم میشناسمش، هم نه.