
خوشبختی از دید ال دیگو تعریف عجیبی داشت. اگر یک توپ به او میدادید او خوشبختترین و خوشحالترین انسان بر روی کره زمین بود، همینقدر ساده اما بسیار بلند پروازانه، ساده همچون خوشحالی با توپی کوچک که در کودکی روز و شب خودش را با آن میگذراند و بلند پروازانه همچون وقتیکه ناپل را به معبدی برای ستایش خویش تبدیل کرد.







با انتقالش از فلورانس به بانوی پیر گرانترین بازیکن تاریخ لقب گرفت، مردم فلورانس با رفتنش اشکها ریختند، گویی که منجی و تمام امیدشان رفته است. زمانیکه در فینال جام جهانی پنالتیاش را از دست داد، تمام ایتالیا با او گریستند و در زمان هنر نماییهایش که همچو رقص بر روی ابرها بود، تمام ایتالیا با او شادی میکردند. میلیونها آدم با او عاشق فوتبال شدند.














چند روز پیش، پیاسجی خبر غافلگیرکنندهای مبنی بر اخراج توماس توخل، مربی که بهتازگی تیم پاریسی را به فینال لیگ قهرمانان اروپا رسانده و بدون مشکل چهارگانه داخلی فرانسه را به دست آورده بود، اعلام کرد. در همان روز، چندین منبع تأیید کردند که جایگزین مربی آلمانی قرار است مائوریسیو پوچتینو باشد که بیش از یک سال پس از دوران موفقیتآمیز خود در تاتنهام، هدایت هیچ تیمی را بر عهده نداشته است.







اکنون هفت روز از زمانی که ما را ترک کردی میگذرد. خیلی از مردم تمام عمرشان ما را با هم مقایسه کردند. تو نابغهای بود که دل دنیا را بردی، کسی که وقتی توپ به پایش میچسبید جادو میکرد، یک اسطوره حقیقی. اما برای من، تو بالاتر از جادوگری اسطوره بودی. تو همیشه برای من یک دوست فوقالعاده خواهی ماند؛ دوستی با قلبی بسیار بزرگ. امروز میدانم که دنیا جای بهتری میبود اگر ما بهجای مقایسه، بیشتر یکدیگر را تحسین میکردیم. پس الان به تو بگویم که «دیهگو تو با هیچکسی قابلمقایسه نیستی»؛ زیرا زندگی تو در صداقت تعریف میشد. تو به شیوهای خاص و بینظیر که خاص خودت بود به ما آموختی که میتوانیم خیلی بیشتر از اینها عاشق باشیم و به یکدیگر بگوییم «دوستت دارم.» رفتن زودهنگام تو، به من اجازه نداد این را به تو بگویم و به همین دلیل فقط آن را برایت مینویسم: «دیهگو، من دوستت دارم.»







60 سالگی عمر زیادی نیست برای رفتن ابدی خاطرهآفرین بهترین روزهای فوتبالی دنیا اما روزگار بیوفاتر از این حرفهاست و بهترین بازیکن تاریخ فوتبال درست در 60 سالگی از دنیا رفت. در روزگاری که رونالدو و مسی در دنیای فوتبال مدرن رقابت بر سر بهترین بودن نداشتند، مارادونا در زمین فوتبال خدایی می کرد و شاید یکی از بزرگترین حسرت هم دورههای ما و نسل بعدیها همین بود که لذت تماشای هنرنمایی او در مستطیل سبز را پیدا نکردیم و با مارادونایی هم دوره بودیم که حاشیههایش بیشتر از فوتبالش به چشم میآمد.