
ساخت فیلمی درباره یک بیمارِ مبتلا به زوال عقل، که بخش زیادی از آن از دید خود بیمار روایت شود، فکر بدیع و مبتکرانهای است. البته بیمار ما، غیرقابلاعتمادترین راوی خواهد بود، اما ممکن است به ما درک بهتری از تجربه سردرگمکننده آلزایمر بدهد. راجر ایبرت زمانی فیلمها را «ماشینهای [تولید] همدلی» نامید و فیلمی مثل این مطمئناً میتواند شانسی برای ثابت کردن آن [گفته] باشد. در واقع این فیلم ممکن است به خاطر زوایای دید و خطوط زمانی و واقعیتهای متغییرش، به [فیلمی از ژانر] وحشت پهلو بزند. و اینجا، جایی است که متأسفانه فیلم فلوریان زلر، بر اساس نمایشنامه جذاب بسیار موفق خودش، به بیراهه میرود.









