
«رفیق بازی» کار نویی بود در اصفهان. شیوه جدیدی برای معرفی قهرمانانی از جنس شهدا. «رفیق بازی» توانست از همه کارهای تکراری و کلیشههای خستهکننده و دههشصتی در معرفی شهدا فاصله بگیرد …

« [حاج احمد کاظمی میگفت: اول خودتان را آماده کنید. خودتان را آماده بکنید یعنی چی؟ یعنی یک شهید خرازی باشید، یعنی یک شهید باکری باشید. دلتان را گرفتار این پیچ و خم دنیا نکنید. این پیچ و خم دنیا انسان را به باتلاق میبرد و گرفتار میکند. از آن هم نمیشود نجات پیدا کرد.]»

« شهر علاوه بر رویدادهای محلی، نیاز به اتفاقات شهری دارد.» شاید همین جمله ساده، برطرفکننده بسیاری از حرف و حدیثها در خصوص اجرای کنسرتنمایش شهری «رفیقبازی» باشد.

واژه «رفیق» از آن دسته کلماتی است که همیشه برای ما دوستداشتنی و خاص است؛ انگار تکتک حروف این واژه حرارت دارند!

«مادر با هزار ذوق و شوق سفره را پهن کرده بود. امروز بیشتر وقتش را پای این غذا گذاشته بود؛ آخر میهمانی ویژه داشت …

با سابقه بیش از نیمقرن فعالیت در رادیو هنوز با علاقه و پشتکار از ساختمان صداوسیمای اصفهان بیرون میآید و لبخند به لب دارد. گرچه حافظهاش گنجینهای از خاطرات این شهر است، اما هرگز فرسودگی و خمودگی راهی به دل برنای او نیافته است. او را حالا میتوان از قدیمیترین کارمندان رادیو اصفهان برشمرد: رضا نوایی، صدابردار و تهیهکننده که البته کار در رادیو بخشی از فعالیت او طی سالیان بوده است. سالها تلاش او در پیشاهنگی اصفهان، مدیران جهانی پیشاهنگی را به تحسین واداشته است.«سال 1319 در محله چهارسوق شیرازیها کوچه قلعه (نواب فعلی) متولد شدم. آن دوره کوچه ما ازیکطرف به چهارسو و سمت دیگر به صارمیه راه داشت و صارمیه هم تا مدتها خیابانی خاکی بود.