به گزارش اصفهان زیبا؛ رفتارهای اقتصادی انسان، برخلاف رفتارهای غریزی، رفتارهایی آگاهانه، هدفمند و اختیاری است. برای درک این تمایز، توجه به این مثال سودمند است: شنیدن یک صدای وحشتناک، واکنشی غیرارادی مانند جمعکردن بدن را برمیانگیزد.
در مقابل، تصمیم یک خانوار در قبال کاهش یا افزایش قیمت تخممرغ و تعیین میزان تقاضا و مصرف هفتگی، هرگز واکنشی غیرارادی نیست. این اقدام، نمونهای از یک رفتار اقتصادی است که هدفمند و بر پایه اراده و اختیار صورت میپذیرد.
ماهیت وجودی علم اقتصاد اسلامی
با پذیرش این پیشفرض، این پرسش بنیادین مطرح میشود که آیا چنین رفتارهای هدفمند و اختیاری عامل اقتصادی، تحتتأثیر اعتقاد، ایدئولوژی و مذهب نیز قرار میگیرد؟
بیگمان این رفتارهای هدفمند تحتتأثیر جهان درونی، بینشها و گرایشهای اعتقادی نیز قرار دارد. این اثرگذاری میتواند شناسایی شده یا نشده، آشکار یا پنهان باشد؛ چراکه بخشی از معارف هر دین، شامل نگرشها و ارزشهایی است که به پیروان آن دین انتقال مییابد و این مفاهیم، بهطور طبیعی بر رفتارهای اقتصادی ایشان تأثیر میگذارد.
در دوران مدرن، مطالعه تأثیر دین بر رفتارهای اقتصادی، در چهارچوب مفهومی به نام الگوهای سرمشق یا پارادایم انجام میپذیرد. به بیان دیگر، هر پارادایم که حاوی نگرشها و ارزشهای بنیادین است، به اقتصاددانان پیرو آن پارادایم، در تحلیل رفتارهای اقتصادی جهتدهی میکند.
همچنین در پیشبینی و چگونگی ایجاد دگرگونی در آن رفتارها، راهنمایی ارائه میدهد؛ پس همانگونه که علم اقتصاد متعارف وجود دارد، با اتکا بر همین مبانی میتوان علم اقتصاد اسلامی را نیز داشت؛ البته دستیابی به «علم» اقتصاد اسلامی مستلزم تحقق دو پیششرط اساسی است: نخست، وجود عینی رفتارهای اقتصادی که تحتتأثیر نگرشها و ارزشهای دینی شکل گرفته باشند و دوم، وجود پژوهشگرانی که این اثرگذاری را بهصورت روشمند شناسایی و تحلیل کنند.
در حدود شش دهه پیش، نابغه دوران، شهید محمدباقر صدر، اقدام به تدوین کتاب معروف «اقتصادنا» کرد. در آن مقطع تاریخی، رفتارهای اقتصادی برگرفته از نگرشها و بینشهای دینی، به اندازهای مشهود و گسترده نبود که بتواند ماده خام لازم برای تدوین یک «علم» را فراهم آورد.
بنابراین، ایشان نه اینکه اساسا امکان شکلگیری علم اقتصاد اسلامی را ناممکن بدانند، بلکه با توجه به شرایط محیطی آن زمان، اظهار داشتند که مقصود از اقتصاد اسلامی در وضعیت موجود، همان «مکتب اقتصاد اسلامی» است که در تعبیر کتاب «اقتصادنا» با عنوان «المکتبه الاقتصادی الاسلامی» از آن یاد شده است. برای آشنایی بیشتر در این زمینه، میتوان به اصل کتاب رجوع کرد.
عملکرد و جایگاه جهانی صنعت بانکداری اسلامی
بانکداری اسلامی بهعنوان یک نهاد مالی، در حدود چهار دهه پیش در جوامع اسلامی تأسیس شد. از حدود پنج دهه و بهویژه چهار دهه قبل، روند تأسیس این نهادها شتاب گرفت؛ تا جایی که امروزه صنعتی با عنوان «صنعت بانکداری اسلامی» در جهان ایجاد شده است. شاید برای خوانندگان محترم جالب توجه باشد که تعداد چشمگیری از بانکها و مؤسسات مالی اسلامی، نه تنها در کشورهای اسلامی، بلکه در دیگر کشورهای جهان نیز فعالیت میکنند.
این نهادها در آن کشورها تأسیس شده و به ارائه خدمات میپردازند؛ حتی برخی از بانکهای معروف متعارف (ربوی)، بهمنظور ارائه خدمات به مشتریان مسلمان خود، اقدام به راهاندازی «باجههای اسلامی» یا اصطلاحا «پنجرههای اسلامی» (Islamic Windows) کردهاند.
در دو دهه اخیر، نرخ بازدهی این صنعت در مقایسههای بینالمللی، رقابتپذیر و بالا بوده است. در این زمینه مطالعات زیادی انجام شده است که از آن جمله میتوان به پژوهشهای آقای منور اقبال اشاره کرد که علاقهمندان میتوانند بدان رجوع کنند.
پس از بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸، صنعت بانکداری اسلامی در جهان، برخلاف صنعت بانکداری در کشورهای بزرگ غربی، نه تنها آسیب جدی ندید، بلکه رشد نیز داشت. همین امر باعث شد ابعاد و عوامل مصونیت صنعت بانکداری اسلامی از آن بحران، مورد توجه پژوهشگران اقتصادی و بانکی قرار گیرد؛ اما عملکرد صنعت بانکداری اسلامی در کشور ما، برای همه قراردادها و همه بخشها یکنواخت نیست و بر اساس بخش اقتصادی و نوع فعالیت، متفاوت است.
ولی بهطور خلاصه، برای بخشهای واقعی اقتصاد، تخصیص منابع بانکی به مفهوم واقعی، آثار تولیدی و سرمایهگذاری مثبتی از خود به جای گذاشته است؛ عملکردی که برای نمونه در بخش مسکن مثبت ارزیابی میشود. در مقابل، در بخشهایی که جنبه صرفا تجاری یا مالی داشته و از تسهیلات شبکه بانکی بهرهمند شدند، عملکرد چندان رضایتبخش نبوده است.
به طور خلاصه میتوان گفت در مواردی که عملیات بانکداری اسلامی، واقعی و دارای مابازای عینی بوده و صرفاصوری نبوده است، آثار مثبتی از خود به جای گذاشته. اینکه این نهاد تاکنون چقدر به اهداف خود دست یافته، نیازمند مطالعات تخصصی گستردهای بوده که خارج از حوصله این گفتار است. هر پژوهشگر علاقهمند میتواند به صورت مجزا به کنکاش و تحقیق در این زمینه بپردازد. بر این اساس، نمیتوان در حال حاضر و بدون استناد به دادههای پژوهشی جامع، نظر قطعی درباره میزان توفیق بانکداری اسلامی ارائه داد.















