گفت‌وگو با معید خلیل لحاف‌دوز قدیمی محله

داستان پنبه‌هایی که لحاف می‌شوند

هوا هنوز روشن است که خودم را به کوچه بهار شرقی می‌رسانم و از مردم سراغ تکیه کربلایی‌های مقیم ملک شهر را می‌گیرم. عده‌ای مسجد صاحب‌الزمان(عج) را نشانم می‌دهند و عده‌ای دیگر فقط آن را به مسجد عرب‌ها می‌شناسند

تاریخ انتشار: ۱۲:۱۸ - سه شنبه ۱ مهر ۱۴۰۴
مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه
داستان پنبه‌هایی که لحاف می‌شوند

به گزارش اصفهان زیبا؛ هوا هنوز روشن است که خودم را به کوچه بهار شرقی می‌رسانم و از مردم سراغ تکیه کربلایی‌های مقیم ملک شهر را می‌گیرم.

عده‌ای مسجد صاحب‌الزمان(عج) را نشانم می‌دهند و عده‌ای دیگر فقط آن را به مسجد عرب‌ها می‌شناسند؛ بااین‌حال خیلی‌ها اینجا را با عرب‌ها و مراسم ویژه عزاداری‌‌شان می‌شناسند؛ البته هدف اصلی‌ام از گرفتن آدرس، پیداکردن یکی از قدیمی‌ترین لحاف‌دوزهای ساکن محله امیرالمؤمنین(امیرعرب) است که حدود ۳۵ سال است در نزدیکی همین تکیه کار می‌کند و کاسبی خوبی دارد.

همه اهالی محل او را می‌شناسند؛ حتی شهرت او به محله بسنده نکرده و بسیاری از مردم محله‌های دیگر و حتی خارج از شهر اصفهان هم او را می‌شناسند و سفارش‌های ویژه خود را به او می‌سپارند.
معید خلیل به گفته خودش ۵۹ سال سن دارد و از کودکی همراه با پدرش کار کرده است و زمانی که پدر دست از کار می‌کشد، خودش به‌تنهایی کار را ادامه می‌دهد و حالا یکی از ماهرترین لحاف‌دوزهای این منطقه است.

او درباره حرفه خود می‌گوید: «در ابتدا شاگرد پدر بودم؛ اما بعد از ازدواج از او جدا شدم و در این مغازه کار خودم را راه انداختم و حالا نزدیک به ۳۰ سال است که کارم لحاف‌دوزی است.»
او از دنیای زیبای لحاف‌دوزی می‌گوید: «کارم دوخت انواع لحاف است؛ البته خیلی سال است که دوخت لحاف‌کرسی از مدافتاده، اما حالا تعداد سفارش این نوع لحاف‌ها بسیار زیاد شده، به‌ویژه در فصل سرد سال که سفارش بسیار زیادی برای دوخت این نوع لحاف‌ها دارم؛ البته غیر از لحاف، لحاف برای تخت هم چند سالی است که رونق پیدا کرده.»

او ادامه می‌دهد: «کار من با پنبه است و هر چیزی را که بتوان با پنبه درست کرد، می‌سازم؛ از بالش و لحاف گرفته تا پشتی‌های فانتزی گرد و شکلاتی و انواع بالش‌ها را تهیه می‌کنم.»

خلیل در پاسخ به پرسشم دررابطه‌با چگونگی تهیه پنبه‌ها می‌گوید: «بیشتر پنبه‌ها را از کارخانه‌ها تهیه می‌کنم؛ مثلا بخشی از پنبه‌ها را از یک کارخانه در نزدیکی خمینی‌شهر، بخش دیگر را از کارخانه‌های نجف‌آباد و یک کارخانه در درچه‌پیاز خریداری می‌کنم؛ البته قبل‌ترها بخش بزرگی از پنبه‌ها را از سبزه‌میدان تهیه می‌کردم؛ اما با جابه‌جایی فروشندگان پنبه، بیشتر مایحتاج خودم را از کارخانه‌ها می‌خرم.»

او ادامه می‌دهد: «پنبه‌ای که خریداری می‌شود باید تمیز شده و کلوزه آن‌ها جدا شود؛ به‌علاوه برای استفاده در لحاف‌ها لازم است پنبه‌ها زده شوند. قدیم‌ها دستگاه‌های حلاجی بود که باید یک نفر ساعت‌ها در کنار مقدار زیاد پنبه می‌نشست و آن‌ها را می‌زد تا نرم و لطیف شوند؛ اما حالا دستگاهی هست که ۱۰ کیلو پنبه را در یک ربع ساعت می‌زند؛ درحالی‌که در دستگاه‌های قدیمی زدن همین مقدار پنبه حدود دو ساعت زمان می‌برد.»

خلیل درباره چگونگی کار با این دستگاه می‌گوید: «دستگاه پنبه‌زنی از چند اره تشکیل شده است. از یک ‌طرف پنبه‌ها را وارد می‌کنیم. اره‌ها با سرعت کار می‌کنند و تمام پنبه‌ها را خردکرده و درنهایت پنبه‌های لطیف و نرم تحویل می‌دهند که برای استفاده در لحاف‌دوزی بسیار مناسب است.»

او به دستگاه قدیمی پدرش اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: «این وسیله به باسکول معروف است که ۴۰ سال از زمان ساخت آن می‌گذرد و به‌صورت زنجیری است. قبل‌ها برخی، از این‌ها برای پنبه‌زنی استفاده می‌کردند. این را هم به‌عنوان یادگاری برای خودم نگه داشتم و کاربردی ندارد.»

از خلیل دررابطه‌با وضعیت بازار کار لحاف‌دوزی می‌پرسم. به لحاف‌هایی که در انتهای مغازه قرار دارد، اشاره می‌کند و می‌افزاید: «بازار کار بسیار خوب است. راضی هستم و خدا را شکر می‌کنم. تاکنون خبری از بیکاری و بی‌پولی نبوده است. تمام محله من را می‌شناسند و سفارش‌های خود را به من می‌سپارند.»

او ادامه می‌دهد: «سفارش‌های زیادی دارم؛ به‌طوری‌که از تمام نقاط شهر، از شاهین‌شهر گرفته تا همین ملک‌شهر و خانه‌اصفهان مشتری دارم. از شهرستان‌های اطراف، به‌ویژه شهرکرد هم سفارش‌هایشان را به من می‌دهند، آن‌ها بیشتر پشم می‌آورند؛ من هم آن‌ها را می‌زنم و سال‌هاست که مشتری دائم من هستند.»

از او درباره محله امیرالمؤمنین (امیرعرب) می‌پرسم، می‌گوید: «در گذشته‌های بسیار دور پدرم و عده زیادی از عرب‌های ساکن عراق به اینجا آمدند و خانه ساختند؛ من هم همراه خانواده راهی اینجا شدم. پدرخانم من بنا بود و در همین مغازه‌ای که من در حال کار هستم، فعالیت داشت. بعدها پس از فوت ایشان من اینجا کارم را شروع کردم.»

از او در خصوص شهرت محله می‌پرسم؛ بیان می‌کند: «محله بیشتر به محله عرب‌ها معروف است؛ البته خیلی از عرب‌ها از اینجا رفته‌اند؛ اما هنوز نام محله به نام آن‌ها گره‌خورده است. در حال حاضر حتی از شهرهای دیگر، به‌ویژه همدان و فریدن هم مهاجر داریم.»

از او درباره قدمت تکیه عرب‌ها می‌پرسم؛ اظهار می‌کند: «از زمان دقیق ساخت آن اطلاعی ندارم؛ ولی از وقتی اینجا مشغول به کار بودم، این تکیه هم اینجا بود؛ مردم اصفهان نیز به‌خوبی اینجا را می‌شناسند و در ماه محرم و صفر تعداد زیادی از آن‌ها برای دیدن مراسم عزاداری عرب‌ها به اینجا می آیند.»

خلیل دررابطه‌با مراسم عزاداری عرب‌ها می‌گوید: «در ماه محرم و صفر به مدت دو ماه هر شب برنامه روضه و عزاداری و صرف شام در اینجا برپاست.»

او ادامه می‌دهد: «البته مراسم این تکیه به ایام محرم و صفر خلاصه نمی‌شود؛ بلکه در ماه‌های دیگر عرب‌ها هر پنجشنبه دور هم جمع می‌شوند و روضه می‌گیرند.»

از خلیل درباره روضه ویژه عرب‌ها می‌پرسم و او بیان می‌کند: «بیشتر برنامه‌های عزاداری در همین تکیه برگزار می‌شود؛ البته روضه خانگی هم پابرجاست که بیشتر ویژه زن‌هاست. برای این کار میزبان از همسایه‌ها دعوت می‌کند تا در برنامه شرکت کنند. این روضه حال‌وهوای خودش را دارد. غذای ویژه آنان هم یک نوع خورش قیمه نجفی است؛ در کنار چای عرب‌ها که همیشه فراهم است.»