فدک، مالی شایسته برای بانویی شایسته بود

در آموزه‌های دین اسلام، همواره «زهد» و «بی‌رغبتی به دنیا» ترویج شده است؛ چنانچه به‌عنوان نمونه، قرآن کریم می‌فرماید: «وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقَى»؛ «زندگی آخرت، بهتر و ماندگارتر است.»

تاریخ انتشار: ۱۵:۰۰ - سه شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۴
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه
فدک، مالی شایسته برای بانویی شایسته بود

به گزارش اصفهان زیبا؛ در آموزه‌های دین اسلام، همواره «زهد» و «بی‌رغبتی به دنیا» ترویج شده است؛ چنانچه به‌عنوان نمونه، قرآن کریم می‌فرماید: «وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقَى»؛ «زندگی آخرت، بهتر و ماندگارتر است.» حال ممکن است این پرسش به ذهن متبادر شود که چرا با این ‌همه تأکید اسلام بر زهد، حضرت‌زهرا(س) به‌دنبال بازپس‌گیری سرزمین «فدک» بودند؟ آیا «تصاحب» و «پس‌گرفتن» فدک، نمود و نماد دنیاطلبی نیست که با قاعده «بی‌رغبتی و زهد» در تنافی باشد؟ این تنافی را چگونه می‌توان حل کرد؟

در پاسخ به این پرسش، باید به چند نکته مهم توجه کرد:

نکته اول: در فرهنگ دین، مقررات و قوانین دینی نباید تغییر پیدا کند. اگر قوانین الهی تغییر کند، این خود «بدعت» است؛ چنانچه عالمان آگاه به احکام شرعی موظف شده‌اند با بدعت‌ها مبارزه کند؛ زیرا اگر با بدعت‌ها مبارزه نشود، این بدعت‌ها به‌تدریج به یک «فرهنگ جدید» تبدیل می‌شوند و فرهنگ دینی اصیل را دگرگون و محو می‌کنند؛ بنابراین، مقابله حضرت‌زهرا(س) با کسانی که می‌خواستند فدک را تصاحب کنند، به این دلیل بود که آنان درصدد «تغییر حکم شرعی» بودند. آنان حدیثی جعلی ساختند؛ مبنی بر اینکه پیامبر فرموده: «نَحْنُ مَعاشِرَ الْأَنْبِیاءِ لا نُورِثُ»؛ «ما جماعت پیامبران، ارثی بر جای نمی‌گذاریم.» هرچند فدک به معنای دقیق «ارث» نبود، حضرت‌زهرا(س) در چند مرحله با آنان مبارزه کردند:

ایشان ابتدا اعتراض خود را چنین ابراز فرمودند: من «ذوی‌القربی» (خویشاوند نزدیک پیامبر) هستم و مالی که به ذوی‌القربی تعلق دارد، مال خود آنان است. در مرحله‌ بعدی، وقتی طرف مقابل، ذوی‌القربی‌بودن حضرت را نپذیرفت، ایشان به‌عنوان «ارث» آن را مطالبه کردند و فرمودند: «حتی اگر من ذوی‌القربی نباشم، این مال به‌عنوان ارث پدرم است و من آن را از شما می‌خواهم.» اما مخالفان پاسخ دادند که پیامبر فرموده «نَحْنُ مَعاشِرَ الْأَنْبِیاءِ لا نُورِثُ». حضرت‌زهرا(س) در پاسخ، استدلال کردند که این حدیث با قرآن ناسازگار است؛ چون در قرآن آیه‌ای با این مضمون که سلیمان از داوود ارث برد، وجود دارد: وَ وَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ (آیه۱۶، سوره نمل). همچنین در موضعی دیگر از قرآن، حضرت زکریا چنین دعا کرده است: «يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ»؛ «پروردگارا، از جانب خود، فرزندی به من ببخش که وارث من باشد» (آیه ۶، سوره مریم).

نکته دوم: مطرح‌کنندگان شبهه فوق آیا می‌دانند که حضرت‌زهرا(س) در زمان پیامبر با اموال دریافتی از فدک چه می‌کردند؟ ایشان این اموال را صرفا به فقرا انفاق می‌کردند و هیچ‌گاه به‌واسطه آن، زندگی شخصی خویش را توسعه نمی‌دادند. زهد حضرت‌فاطمه(س) به حدی بود که در روایت آمده است؛ روزی پیامبراکرم(ص) وارد خانه حضرت‌زهرا(س) شدند و در آنجا پرده‌ای رنگی دیدند. ایشان بعد از کمی توقف از خانه بیرون رفتند. حضرت‌زهرا(س) بلافاصله متوجه ناراحتی پیامبر شدند، آن پرده را جمع کردند و به مسجد فرستادند تا در راه خدا انفاق شود؛ بنابراین، اگر حضرت‌زهرا(س) در پی بازپس‌گیری اموال فدک بودند، هرگز برای منافع و بهره‌برداری شخصی نبود؛ بلکه برای آن بود که این اموال را دوباره در راه خدا انفاق کنند. همان‌گونه که در کلام حکیمانه آمده است: «نِعمَ المالُ الصّالِحُ للرّجُلِ الصّالِحِ»؛ «چه نيكوست مال شايسته براى مردِ شايسته»؛ بنابراین، اگر این اموال به ایشان بازمی‌گشت، قطعا در راه خدا صرف می‌شد و اینکه انسان مالی را کسب کند تا آن را در راه خدا انفاق کند، نه‌تنها نشان از دنیاطلبی ندارد، بلکه اوج زهد محسوب می‌شود.

نکته سوم: هدف دشمن از تصاحب این مال (فدک) چه بود؟ چرا دشمن می‌خواست خاندان اهل‌بیت(ع) به این اموال دسترسی پیدا نکنند؟ اگر اهل‌بیت(ع) به این اموال دست می‌یافتند، به‌طور طبیعی آن را در راه خداوند متعال انفاق می‌کردند و همین امر، موجب جذب مردم به‌سوی اهل‌بیت(ع) می‌شد. هنگامی‌که مردم حتی برای رفع حوائج مادی، به‌سوی اهل‌بیت(ع) می‌آمدند، این رفت‌وآمد، زمینه‌ای می‌شد تا معارف دینی و معارف ناب اهل‌بیت(ع) در میان آن‌ها نشر یابد؛ یعنی این اموال، راهی برای گسترش معارف اهل‌البیت می‌شد. اگر این امکانات مالی در اختیار حضرت‌زهرا(س) و امیرالمؤمنین(ع) قرار می‌گرفت، یقینا از آن برای نشر دین استفاده می‌کردند و این زمینه را برای توسعه معارف دینی فراهم می‌ساخت.

نکته چهارم: اصل «زهد و بی‌رغبتی به دنیا»، جای بحث مفصل دارد. معنای واقعی زهد در دنیا چیست؟ قرآن در آیه ۷۷ سوره قصص فرموده: «وَ لا تَنْسَ نَصِیبَكَ مِنَ الدُّنْیا»؛ «سهم خودت را از دنیا فراموش مکن» و نیز در آیه ۲۰۱ سوره بقره می‌خوانیم: «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً»؛ «پروردگارا، به ما در دنیا نیکی و در آخرت نیز نیکی عطا فرما.» ما خود در مسائل دینی، هم‌زمان درخواست نیکی در دنیا و آخرت را داریم؛ پس باید گفت: مقصود از «زهد در دنیا»، بی‌رغبتی به «دنیای حرام» است؛ یعنی انسان از هر راه حرامی برای جمع‌آوری مال پرهیز کند. اما کسی که دنبال کسب روزی حلال، آن‌هم با مقاصد معنوی است، موردنکوهش نیست.

آیات و روایاتی که می‌گویند در دنیا زهد پیشه کنید، منظور بی‌رغبتی به دنیای حرام است؛ مانند رشوه‌خواری، تصاحب اموال مردم از راه حرام، ویژه‌خواری و رانت‌خواری. این‌ها مصادیق دنیای حرام هستند؛ اما کسب روزی حلال، با نیتی الهی، نه‌تنها مذموم نیست، بلکه شرط موفقیت در زندگی دینی و اسلامی است. اگر به‌دنبال آبادی و توسعه دنیای حلال و تنظیم زمان عمر دنیایی خود در عرصه‌های کسب علم، دانش و معارفی که مربوط به دنیاست نباشیم، دشمنان بر ما مسلط شده و زندگی ما را نابود خواهند کرد. باید حقایق دینی را درست بفهمیم و مسیر درست تحلیل این روایات و عمل به آن‌ها را پیشه خود سازیم.