به گزارش اصفهان زیبا؛ راستش را بخواهید این بار قصد و غرضم از نوشتن در روز خبرنگار، غُرزدن و گلایهکردن از وضعیت این روزهای روزنامهنگاران و روزنامهنگاری نیست؛ چراکه از قدیم گفتهاند آن چیز که عیان است، چه حاجت به بیان است!
شرححال خبرنگاران و مشکلات عدیده آنها را که سالهاست بهویژه در روز خبرنگار تکرار و به سوژهای نخنما تبدیل شده است، شاید فقط «خواجه حافظ شیرازی» نشنیده باشد.
ما خبرنگاران در همه این سالهایی که قلم روی کاغذ سُراندهایم و از دغدغهها و نگرانیهای جامعه سخن گفتهایم، سختیها و رنجهای زیادی را به جان خریدهایم و پشت سر گذاشتهایم؛ از دریافتیهای ناچیز و چندرغازیگرفتن تا آبرفتن روزبهروز تحریریهها و کوچ اجباری همکارانمان به حرفههای دیگر؛ از ناامنی شغلی و نداشتن بیمه تا تحمل رفتارهای سلیقهای و چوبخوردن از آدمهای ناحرفهای و ناکاربلد که به هزارویک دلیل، یکشبه راه صدساله را طی کردهاند و البته که «دانای کل»تر از خود در این مسیر نمیبینند تا همیشه آماده به یراق بودن و کوچکردن از این تحریریه به آن تحریریه؛ از بیاقبالی به روزنامهها و نشریات چاپی تا جولان شبکههای اجتماعی و فراگیر و تبدیلشدن آنها به مرجع خبری شهروندان در زمانه کنونی.
راستش را اما اگر بخواهید، لابهلای اینهمه مصیبت و بختبرگشتگی مطبوعات، هنوز هم جایی برای خبرنگاران حرفهای و کاربلد، همانها که موهایشان را در تحریریهها سپید کردهاند و جوانیشان را در این راه دادهاند، هست؛ فقط بهشرط اینکه خودشان بخواهند و قصد ادامهدادن داشته باشند.
مدتهاست که از زبان همکاران رسانهای فقط گله و شکایت میشنویم که فضایی برای کار حرفهای وجود ندارد و روزنامهنگاران دیگر به روزنامهداری مشغول شدهاند و به کار باکیفیت اهمیت نمیدهند؛ حرفهایی که به نظر نگارنده، چندان درست و منطقی بهنظر نمیآید؛ اصلا پرسش این است که مگر چند بار تا به الان، خبرنگاران و روزنامهنگارانی که تمایل به نوشتن گزارشهای خوب و تأثیرگذار دارند، از این کار منع شدهاند و مدیران مسئول یا سردبیران به آنها اجازه این کار را ندادهاند؟
چند بار دغدغهها و نگرانیهای شهروندان تبدیل به گزارش شده و روی صفحه نیامده است؟ بهغیراز قلم و کاغذ برداشتن، رفتن به این نشست و آن نشست و دیکتهنوشتن از سخنها و عملکردهای فلان مسئول و بهمان مسئول، برای خوشایند مدیران روابطعمومی و پاداش یا رپرتاژگرفتن از آنها آیا بعضی از ما خبرنگاران کار دیگری هم انجام دادهایم؛ کاری که مثلا گرهای از گرههای مردم باز کند و صدایی به گوشی برساند؟
نه اینکه با نوشتن این سطور قصدمان زیرسؤالبردن خودمان و حرفه خبرنگاری یا آنها که همچنان چشم عقاب دارند و گوش خفاش، برای دیدن و شنیدن سوژههای ناب و بکر باشد، بلکه با نوشتن این خطوط در این روز که بیش از دو دهه است به نام خبرنگاران سند خورده است، میخواهیم بگوییم که هنوز هم چراغ راه خبرنگاری روشن است؛ هرچند بیجان و کمرونق؛ فقط کافی است که خیلی از ما عزممان را جزم کنیم و به جای گلایهکردن و شعاردادن و متهمکردن اینوآن، تصمیم به انجام کار حرفهای و نوشتن درباره مسائل خاص اصفهان بگیریم؛ از همان دستهکارهایی که قطعا میتواند تأثیرگذار باشد و در شهر جریان بهپا کند. مشابه آنها را بسیار دیدهایم و خواندهایم!