مغناطیس حسینی

سری به عکس‌ها می‌زنم. روزهای پردرد التیام می‌خواهد. با تک‌تک این عکس‌ها خاطره‌هایی ناب و لحظه‌هایی ویژه‌ را مرور می‌کنم. انگار جان دارند و من را به تکرار وادار می‌کنند. هنوز مزه چای عراقی زیر زبانم هست و همان اشتیاق رسیدن به عمود دیگر…

تاریخ انتشار: 10:59 - دوشنبه 1402/05/30
مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه
مغناطیس حسینی

به گزارش اصفهان زیبا؛ سری به عکس‌ها می‌زنم. روزهای پردرد التیام می‌خواهد. با تک‌تک این عکس‌ها خاطره‌هایی ناب و لحظه‌هایی ویژه‌ را مرور می‌کنم. انگار جان دارند و من را به تکرار وادار می‌کنند. هنوز مزه چای عراقی زیر زبانم هست و همان اشتیاق رسیدن به عمود دیگر…

انگار هم‌سفرانم همراهی‌ام می‌کنند و قرار است این بار برای تمام عمرمان عاقبت‌به‌خیری را بگیریم و توشه اعمالمان را سنگین از معنویت‌ها کنیم.

باید دل‌خوش باشم. تا همیشه در مسیر حسین(ع) هستم. چند روزی قبل از سفر برای هدیه به کودکان زائر تدارکاتی هرچند ناقابل دیدم. ذوق دارم و امیدوارم به دل این کودکان حسینی خوش آید.

این سفر هرچه بار هست، معنوی است. ساک و کوله ما سبک‌تر از هر سفری است. رزق‌وروزی‌مان پربرکت است و عراقی‌ها چه میهمان‌نواز هستند. کاری به ایرانی‌ها و خودمان ندارم. اینجا احساس غریبی نمی‌کنم.

شاید با چند قدم همراهی دوستی بیابی و هم‌سفری که قرارتان باب‌القبله و رضوان حسین باشد؛ تا هم را پیدا کنید. اینجا در اوج شلوغی‌ها و صداهایی که پرخروش است، تو و دلت راه خودتان را می‌روید. انگار باید به وادی قلب احترام ویژه‌تری بگذاری. قدم‌هایت بر زمین و سرت به آسمان و دلت در کربلاست.

خستگی معنا ندارد و همه شوق دارند و اشتیاق… مرا محکوم به اغراق نکنید! باور کنید این راه‌رفتن طولانی و چندساعته زائر حسین(ع) را خسته‌ نکرده… باور کنید در چشمانش امیدی می‌بینی که تو را به شگفتی وا‌می‌دارد و نمی‌توانی انکار کنی.

در این راه هرکسی سهمی دارد. کسی دستمال به دستانت می‌رساند و دیگری، کبابی داغ و خوراکی لذیذ… کسی روضه می‌خواند و کسی بادکنک به دست بچه‌ها می‌رساند.

شخصی نام شهدا را خطاطی کرده و کسی ساعت‌ها پای دیگ آشپزی می‌کند… راستی این را هم بگویم: اینجا منصب‌ها و جایگاه‌ها به یکدیگر برتری ندارند. همه یکسان هستند و خادم.

شاید باور نکنید؛ ولی دکتری بود که تمام این چند روز را ظرف می‌شست و پرستاری که پیش‌ازاین پیاده‌روی، جز در بیمارستان خصوصی و با امکانات عالی جای دیگری خدمت نکرده بود، الان روزهایش را در چادر و شب‌هایش را بر بالین بیماران به صبح می‌رساند.

این عشق حسین عجیب متفاوت است و تحول می‌آفریند.همه یک هدف دارند و هول مغناطیس کسی گردهم آمده‌اند که می‌دانند عزیزکرده خداست.

این آدم‌ها سختی راه را نمی‌فهمند. چشمان خیره به گنبدی است که سال‌ها با او خو گرفته‌اند. این زائرها لحظه‌شماری می‌کنند تا قدم‌هایشان به بین‌الحرمین برسد و نفس راحتی در حریم یار بکشند. این جمعیتی که شمارشش کار آدمی نیست و نمی‌توانیم آمار دقیقی بگوییم، هدفشان درراه حسین بودن است.

برای غفلت‌ها و دنیادوستی‌هایشان جز این حریم، حریم دیگری نمی‌شناسند تا خودشان را پاک سازند و از گذشته رهایی جویند… این راه و این جمعیت را شیفته و دلداده بنامی، ناقص است. اینان را عاشق صدا کنی، کامل نیست… این زائران را حسینی بخوانی، درست است!

این‌ها می‌خواهند راهی را ادامه دهند که امام و اربابشان خودش را فدای آن نموده‌ و قیام کرده است. اینان برای حسینی‌شدن و حسینی‌ماندن در تلاش و تکاپو هستند. در این مسیر دلت خوش است که در این راه مهدی فاطمه (س) هم هست و همراهی می‌کند.

شاید در گوشه موکبی، شاید به‌اندازه گامی و لحظه‌ای بتوانی در جوارش باشی.

آدمی با همین دل‌خوشی‌ها هم امیدوار می‌شود و ما که امیدوار به این دیدار و منتظر این لحظه هستیم… .

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

18 − 13 =