اگر یوسف زهرا از کنارمان عبور کرده باشد چه؟!

با خودم گفتم یک‌لحظه از دردهایت فدای سر حضرت زینب (س). آب را روی پاهای ملتهبم ریختم. آرام‌تر شدم. به صحبت‌های چند دقیقه قبلمان فکر می‌کردم که اگر یوسف زهرا از کنارمان عبور کرده باشد چه؟!

تاریخ انتشار: 13:29 - یکشنبه 1402/06/5
مدت زمان مطالعه: < 1 دقیقه
اگر یوسف زهرا از کنارمان عبور کرده باشد چه؟!

به گزارش اصفهان زیبا؛ نزدیک سیصد عمود را با سرعت رفته بودیم. با سرعت یعنی اگر آبی دستمان دادند خوردیم اگرنه، به دنبال آب هم حتی نرفتیم!

هر صد عمود توقف کوتاهی داشتیم به همراهان می‌رسیدیم و حرکت می‌کردیم. نمی‌دانم چه شد بیست عمود آخر را با درد شدیدی رفتم؛ مثل اینکه هر دو پایم را در کاسه‌ آب جوش نگه داشته باشند. به موکب قرار که رسیدیم هیچ‌کسی نیامده بود، نای گشتن دنبال هم‌سفری‌ها را نداشتم.

چشم شدم برای شیر آبی که پاهای آتشینم را زیرش بشویم، نبود! مثل صندلی خالی که نبود! تا چشم کار می‌کرد خوراکی بود و نوشیدنی. من اما هیچ‌کدام را نمی‌خواستم. آب… آب سرد را آن‌طرف موکب دیدم اما نای بلند شدم نداشتم. گوشه‌ای دنج می‌خواستم که جوراب‌هایم را دربیاورم و پاهایم را زیر شیر آبی آرام کنم. نبود.

روی پله‌ای کوله‌ام را ول کردم. خودم در آن لحظه که نشستم چهره‌ام را ندیدم اما حتما اندر تأثیر درد بر آن نمایان شده بود که پیرمردی سپیدموی از کنارم رد شد و گفت:«خدا قوتت بده دخترم.»

اولی را در التهاب درآوردن کفش‌هایم واضح نشنیدم اما دومی را واضح شنیدم، لحن گرمی داشت: «خدا قوتت بده ما رو هم دعا کن.» خم شد لیوان آب له‌شده‌ای را از جلوی پایم برداشت، لیوان آبی دستم داد.

اشک از گوشه‌چشمانم سرازیر شد. از درد بود یا از خجالت نمی‌دانم!

هنوز نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده که امانم را بریده، خودم را جمع‌وجور کردم! با خودم گفتم یک‌لحظه از دردهایت فدای سر حضرت زینب (س). آب را روی پاهای ملتهبم ریختم. آرام‌تر شدم. به صحبت‌های چند دقیقه قبلمان فکر می‌کردم که اگر یوسف زهرا از کنارمان عبور کرده باشد چه؟!

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

16 − سه =