بعضی از کتابها هستند که واژگان و مفاهیمی را به دایره واژگانی آدم میافزایند و از آن مهمتر، بخشی از تجارب زیستیمان را «خواناسازی» میکنند. کتاب پادشکننده؛ آنچه از بینظمی بهره میبرد (Antifragile; Things that gain from Disorder) یکی از این موارد است. اما برای من بخش جذابتر کتاب آنجاهایی است که نویسنده در میان تبیین مفاهیم از گردشگری، اسطورهشناسی، میراث فرهنگی و میراث ناملموس سخن میگوید و ما را با زاویه کمتردیدهشده یا نادیدهای از این حوزهها آشنا میکند.
برای همین کتاب نسیم نیکلاس طالب را با عینک گردشگری و میراث مطالعه کردم و روایتی از این خوانش را اینجا برایتان نوشتهام. اگر درمورد نویسنده کتاب هم اطلاعات بیشتری بخواهید، باید بگویم آنطور که در سایت پادکست بیپلاس آمده، نسیم نیکلاس طالب (Nassim Nicholas Taleb) متولد ۱۹۶۰ نویسنده، آماردان و تحلیلگر ریسک دانشمندی لبنانی-آمریکایی است.
مطالعات و تحقیقاتی که انجام میدهد بیشتر بر مسائل تصادفیبودن، احتمال و عدمقطعیت متمرکز است. طالب، استاد مهندسی ریسک در مدرسه مهندسی تندن دانشگاه نیویورک است و در زمینههای فاینانس، تجارت در والاستریت و مشاوره سرمایهگذاری فعالیت میکند. ترجمه فارسی کتاب «پادشکننده» را نشر نوین با ترجمه مینا صفری به بازار عرضه کرده و نسخههای الکترونیکی و چاپی کتاب در دسترس عموم است.
مثلث داموکلس، ققنوس و هیدر
ماجرای این کتاب از اینجا آغاز میشود: «شکننده، استوار، پادشکننده» و نسیم طالب چنین جذاب این سه مفهوم را با اسطورهها میشناساند: «داموکلس، ققنوس، هیدر». برای توضیح مفهوم موردنظر نویسنده، به تفاوت این دومفهوم دقت کنید: «تابآور»، کسی است که در مقابل شوکها مقاومت میکند و همانی که بود باقی میماند؛ اما «پادشکننده» از چیزی که قبلا بوده، بهتر میشود. وقتی به اداره پست بستهای را تحویل میدهید که رویش نوشته: «شکستنی»، یعنی بیان میکنید که شیء داخل بسته با ضربه از میان میرود.
بقیه بستههای پستی که برچسبی ندارند نشاندهنده این هستند که شیء داخلشان در مقابل ضربه مقاوم است و اتفاقی برایش نمیافتد؛ اما تصور کنید بستههای دیگری هم باشند که رویشان نوشته شده باشد: «پادشکننده»! به این معنا که هرچه ضربه بخورند یا در شرایط غیرمتعارف قرار بگیرند، نهتنها آسیبی نمیبینند بلکه وضعیتشان بهتر هم میشود! نسیم طالب در کتابش یادآور میشود که متضاد کلمه «شکستنی»، «نشکن» یا «مقاوم» نیست. همانطور که متضاد منفی، صفر نمیشود و مثبت است. پس کلمه متضاد شکستنی هم میشود «پادشکننده»!
در این کتاب به یک اسطوره یونانی به نام دیونیسوس دوم، مستبد سیسیلی، اشاره میشود که لذت تجمل ضیافتی خیالانگیز را برای یک درباری چاپلوس به نام داموکلس فراهم کرد؛ اما شمشیری را بالای سرش آویخت که با یک تار موی اسب به سقف بسته شده بود. داموکلس در این داستان اسطورهای شکننده است. در افسانه باستانی دیگری اما ققنوس را میبینیم.
پرندهای با رنگهای باشکوه که هر بار که نابود میشود دوباره از خاکستر برمیخیزد و تولدی دوباره مییابد. طالب این بار از وطن خودش، بیروت، یاد میکند و میگوید که ققنوس اتفاقا نماد باستانی بیروت هم هست و در افسانهها آمده که این شهر در تاریخ پنجهزارسالهاش هفتبار نابود شده و هفتبار به زندگی بازگشته است.
طالب تأکید میکند که بیروت در هشتمین باری که در زمان حیات خود او بر اثر جنگ داخلی به کلی ویران شد، نه تنها به حیات قبلی بازگشت، که شکل بهتری هم پیدا کرد و این یعنی چیزی فراتر از ققنوس؛ یعنی «هیدر». به روایت او، هیدر در اساطیر یونانی، موجود موذماری است که در دریاچه لرنا در نزدیکی آرگوس زندگی میکند و سرهای بسیاری دارد.
هر بار که یکی از آنها قطع میشود به جایش دوسر دیگر رشد میکند؛ بنابراین آسیب دقیقا همان چیزی است که دوست دارد. هیدر مظهر پادشکنندگی است و شما «باید ققنوس یا حتیالامکان هیدر باشید. در غیر این صورت شمشیر داموکلس شما را خواهد کشت.» بنا به این تعریف، روش پخت غذاها (که در حوزه میراث ناملموس قرار میگیرند)، دانشهای کیهانی (مانند مهارتهای کاشت و داشت و برداشت و…) در دسته پادشکنندهها قرار میگیرند و با ناشناختهها دستوپنجه نرم کردهاند، در طول زمان تغییراتی به آنها تحمیل شده.
اما از همه جان سالم بهدربردهاند و بهتر شدهاند و ماندهاند. به عبارت روشنتر، پادشکنندگی، خصلت تمام سیستمهای طبیعی و پیچیدهای است که بقا یافتهاند. در بخش دیگری از کتاب، نویسنده حرف بسیار تأملبرانگیزی میزند: «ما این توهم را داریم که دنیا به مدد طراحی برنامهریزی شده، تحقیقات دانشگاهی و بودجههای دیوانسالارانه عمل میکند؛ اما شواهدی بسیار قانعکننده وجود دارد که نشان میدهد این توهمی بیش نیست و من اسمش را میگذارم توهم تدریس پرواز به پرندگان!
فناوری، نتیجه پادشکنندگی است که ریسکپذیران از آن به شکل سرهمبندی و آزمون و خطا بهره میبرند و طرحی که توسط خورهها هدایت میشود، محدود به همان پشت صحنه است. مهندسان و سرهمبندها و دستبه آچارها چیزها را توسعه میدهند، در حالی که کتابهای تاریخ را دانشگاهیان مینویسند؛ ما باید تفسیرهای تاریخی از رشد، نوآوری و بسـیاری از این چیزها را تصحیح کنیم.»
حرف جالب دیگری که طالب میزند، این است که شکنندگی و پادشکنندگی را میتوان تخمین زد و اندازه گرفت؛ چون بخشی از خصلت معمول یک شیء محسوب میشود. میتوانیم شکنندگی را تشخیص بدهیم و حتی شکنندگی نسبی با خطای کم را بسنجیم. مثلا میتوانید بگویید پدربزرگتان نسبت به تغییرات دمایی شدید شکنندهتر از شماست.
یا در زمان نیاز به تغییر سیاسی، دیکتاتوریهای نظامی نسبت به نظام سیاسی سوئیس شکنندهتر هستند یا در زمان وقوع بحران مالی، یک بانک شکنندهتر از دیگری است. طالب نکته مهم دیگری را هم یادآور میشود: «اگر بتوانید زیان محدود را تحمل کنید و نسبت به خطاهای کوچک پادشکننده باشید، زمان، نوعی از خطاها یا خطاهای وارونهای را پیش میآورد که در نهایت به نفع شما تمام میشود و این در واقع همان چیزی است که مادربزرگ شما به آن میگوید: تجربه. چیزی که شکننده باشد با زمان میشکند.»
او در بخش دیگری از کتابش تأکید میکند: «افرادی که با سیستم سوداگری میکنند، پادشکنندگی را به دیگران منتقل کرده و در واقع پادشکنندگی را به غارت میبرند… اگر فریب را دیدی و نگفتی فریب است، خودت یک فریبکاری!»
توریستیسازیهای نابودگر
«توریستیسازی» عبارت دیگری است که در کتاب جذاب نسیم طالب به آن برمیخوریم و معنایش به قلم نویسنده این است: «عبارتی که برای جنبهای از زندگی مدرن استفاده میکنیم؛ جنبهای که با انسانها مثل ماشینهای لباسشویی رفتار میکند که پاسخهای مکانیکی سادهشده و کتابچه راهنمای پرجزئیات دارند. این حذف سیستماتیک عدمقطعیت و تصادفیبودن از چیزهاست که سعی دارد موضوعات را در کوچکترین جزئیاتشان بهشدت پیشبینیپذیر کند که همهاش محض خاطر راحتی، سهولت و کارایی است.»
به روایت نویسنده کتاب «پادشکنندگی»، رابطه یک توریست با یک ماجراجو یا یک پرسهزن، رابطه توریستیسازی با زندگی است. توریستیسازی عبارت است از تبدیل فعالیتها و نه فقط سفر به چیزی مثل یک فیلمنامه؛ مانند فیلمنامههایی که بازیگران طبق آن عمل میکنند. خواهیم دید که چگونه توریستیسازی با مکیدن آخرین قطره خون تصادفیبودن از سیستمها و ارگانیسمهایی که دوستدار عدمقطعیت هستند، آنها را عقیم میکند و در این میان به آنها توهم سود میدهد.















