به گزارش اصفهان زیبا؛ یک ربعِ اول کلاس که میگذرد، یا سرش روی میز است یا تنش روی زمین. هر معلمی به روشی تلاش کرده که این مشکل را حل کند. یکی با اخراج، یکی با نشاندن او در یک گروه فعال، دیگری با صحبت فردی و تأکید مُشَدّد؛ اما هیچ یک ره به جایی نبردهاند!
رضا را میگویم که اتفاقا ذهن فعال و ایدهپردازی دارد؛ اما به همین راحتیها خرجش نمیکند! نه اینکه تنبلی کند؛ یک مشکل اسکلتی دارد که نشستن را برای او دشوار ساخته. خودش هم روی توضیح برای معلم را ندارد؛ اما این مشکل به صورت غیرمستقیم روی عملکردش اثر منفی گذاشته.
دیگری بعضی روزها هر کاری میکند از جا بلند نمیشود. نه برای رفتن به مدرسه؛ حتی برای یک صبحانه!
مشکل پژمان را کجای دلم بگذارم؟ پدرش حاضر شده برای رفع آن، هر روز صبح پژمان را با موتور خود به مدرسه برساند؛ اما این هم باز برای چهار روز از هفته جوابگو است. هر هفته یک روز از زیارت پژمان محروم هستیم و چقدر این مسئله قابلدرک است اگر بدانیم او واقعا یک نمونه واقعی از معتادان به بازیهای دیجیتال است.
برای یک معتاد، همین چهار روز به مدرسهآمدن هم عجیب است و تصور نمیکنم بتواند تا پایان سال، این چهار روز را هم پیشِ پای الهه جذابش، پیاس، قربانی نکند.
مشکل وقتی پیچیدهتر میشود که خود دانشآموز مشکلی نداشته باشد. پدر زانیار کلا خانه نیست! مدتی است به دلیل فشار روانی نمیتواند خانواده خود را همراهی کند و این یعنی زانیار هر کتاب و دفتری را بتواند از کوله مدرسهاش خارج کند، قطعا استرس و ابهام را نمیتواند. استرس از بیپناهی، ابهام نسبت به آینده این پدر و خانواده.
***
احتمالا از من میپرسید چه نکته جالبتوجهی هست که ما را واژه به واژه تا اینجای متن خود کشاندهای؟ اینکه یکی مشکل اسکلتی یا خانوادگی دارد و دیگری معتاد است، توجه هر مدرسهای را جلب میکند. من هم دقیقا همین را میگویم.
اصلا هنرمند نیستید اگر به عنوان یک معلم به چنین ویژگیهایی در دانشآموز خود توجه میکنید. عجیب آن است که تفاوتهایی که مستقیما به آموزش مرتبط است، کمتر مورد توجه است.
در واقع هنر اصلی آنجاست که تفاوتهای فردی کودکان و نوجوانانِ حاضر در کلاس را در پنج زمینه زیر که مستقیما مرتبط با مباحث آموزشی است دریابیم و اینگونه است که همه تدریسها خصوصی میشود:
1. تفاوت فردی در میزان آمادگی: همینجوری از اول کلاس شروع میکنی و درس را ارائه میکنی! خدا خیرت بدهد! کاش یک پرسش ساده در ابتدای کلاس یا آخر جلسه پیش مطرح میکردی و متوجه میشدی هر کدام تا چه حد با موضوع این جلسه آشنا هستند.
2. تفاوت فردی در شیوه مشارکت: هر چقدر از فشار و تهدید و تطمیع استفاده میکنی، باز هم چند نفری هستند که دل به کار نمیدهند. دریغ از یک کلمه «بله» یا «خیر» در پاسخ به یک پرسش. کمبود مغزی دارند؟ خیر. نمیدانند نمره مستمر از همین مشارکتها به دست میآید؟ به خوبی میدانند!
پس شاید مشکل از این است که برای همه یک مدل مشارکت در کلاس طراحی شده. برخی دانشآموزان استعداد سمینار کلاسی دارند. دیگری دوست دارد کلیپی پخش شود تا نقد کند. یکی میتواند برای همگروهی خود مسائل پیچیده را آسان کند. همه اینها نیز به یادگیری خوب ختم میشود.
پس چرا باید شیوه مشارکت همه در کلاس یکسان باشد؟
3. تفاوت فردی در تکلیف خانه: مهم است که تکلیف شما ابتکاری باشد؛ اما این هم مهم است که ابتکار شما تا چه حد به علاقه و توان تکتک دانشآموزان مرتبط است. اگر یکی از آنها توان تولید کلیپ دارد، چرا باید از درس، رونویسی کند؟
چرا تکلیف یکی از دانشآموزان که کانال شخصی برای معرفی بازیهای فکری دارد، بازیسازی از محتوای درسی نباشد؟ یکی از آنها که خیلی ادعای دانشمندبودن دارد، تلخیص مقالات چند دانشمند واقعی را چالش جذابی برای خود خواهد یافت.
4. تفاوت فردی در ارزیابی: این دیگر از آن مواردی است که معلمها خیلی سخت زیر بار آن میروند؛ چون بلافاصله با اعتراض اولیای دانشآموزان روبهرو میشوند.
اما منظور اصلی ما این است که اگر علاوه بر ارزیابی مهارت و دانش دانشآموز، میزان پیشرفت و ابتکار عمل او را در دوره آموزشی در نظر بگیریم ؛و الا چشمه رشد او را در درس خود خشکاندهایم.
5. تفاوت فردی در تغییر نسل: مخاطب مورد پنجم، معلمان باسابقهای هستند که چندین سال است یک مدل تدریس دارند و توجه ندارند که یک نسل عوض شده است. نسل جدید، روشهای جدید آموزشی، تکالیف متفاوت در خانه و حتی روشهای متفاوت در ارزیابی میطلبد.
از آن جالبتر، معلمان جوانی هستند که به طمع میانبرزدن، از تجربه معلمان باسابقه بهره میگیرند و همان مدل تدریس را مو به مو و بدون هیچگونه بهروزرسانی اجرا میکنند.
کلاه مبارک را قاضی بفرمایید که بیتوجهی به تفاوتهای فردی تا چه حد دانشآموزان ما را در رنج میاندازد. پس قطعا بدون بهکارگیری چنین تکنیکهایی نمیتوان معلم برتر شد. یک تکنیک دیگر را در یادداشت بعدی به معلمان عزیز تقدیم میکنیم.