به گزارش اصفهان زیبا؛ چشمانتان را ببندید و یک دیپلمات را در ذهن خود تصور کنید. چه میبینید؟ آیا فردی اتوکشیده با کتوشلوار تیرهرنگ و عینک گرد فریمفلزی در ذهنتان نقش بسته است که یک کلاسور کتوکلفت هم زیر بغل دارد؟ احتمالا داخل این کلاسور هم پر از برگههایی است که رویشان فهرستی بلندبالا از موضوعهای موردبحث نوشته شده است؟
حالا چشمانتان را باز و به آینه نگاه کنید. دیپلمات، شما هستید. وقتی پای دیپلماسی شهروندی به میان میآید، هرکسی میتواند یک دیپلمات باشد.
تاریخچه دیپلماسی شهروندی
دیپلماسی شهروندی ریشه در این باور دارد که تعامل با ذهنی باز و عاری از پیشداوری میتواند به اعتماد دوطرفه و حسننیت بینجامد، قدرت نرم طرفین را بالا ببرد و پلهایی از صلح در سرتاسر جهان بسازد.
شهرونددیپلماتها میتوانند کشورها و فرهنگهایشان را به همدیگر نزدیکتر کنند و برای این منظور، کافی است خودشان باشند.
تفاوتی نمیکند که برای تحصیل به خارج از کشور سفر میکنید یا تدریس یا کار؛ شما میتوانید بهعنوان یک شهرونددیپلمات، بهترین نماینده موطن خودتان باشید.
ایده ایجاد روابط قوی بین مردمان کشورهای مختلف، چیز جدیدی نیست. خیلی قبل از آنکه مارکوپولو بهعنوان رابطی بین کوبلایخان و پاپ عمل کند، شهرهای پادربورن آلمان و لومان فرانسه در قرن نهم میلادی اتحادی بین خودشان شکل داده بودند.
بهمرورزمان تکنولوژیهای جدید به صحنه آمدند و به افراد این امکان را دادند که سریعتر از قبل به جاهای دورتر سفر کنند؛ بهاینترتیب، تبادلها بین کشورهای مختلف نیز سادهتر و رایجتر شد.
گرچه خیلی از این تعاملها نتیجه خوشی نداشت، رهبران جهان بهمرور دریافتند که درک متقابل لازمه برقراری صلح در جهان درهمتنیده کنونی است.
نمونههای بسیاری از این مراودهها را میتوان در تاریخ بشر دید. اوایل قرن بیستم، تئودور روزولت، رئیسجمهور ایالاتمتحده آمریکا، برای دانشجویان ممتاز چینی در رشتههای علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات، کمکهزینهای تحصیلی در نظر گرفت تا بتوانند در دانشگاههای آمریکا به ادامه تحصیل بپردازند.
پسازآن و در 1940 میلادی، فرانکلین دلانو روزولت، رئیسجمهور دیگر ایالاتمتحده، نیز برنامهای را پایهگذاری کرد که امروزه «برنامه بینالمللی رهبری بازدیدکننده» نامیده میشود و بر اساس آن، هرساله تا پنجهزار نفر از رهبران نوظهور جهان برای تبادلهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به آمریکا دعوت میشوند
و برنامههای پیشبینیشده برای آنها تا سه هفته به طول میانجامد.
بعدها و در شرایطی که تنشهای جنگ سرد در حال شدتگرفتن بود، دوایت آیزنهاور، رئیسجمهور دیگر ایالاتمتحده، نیز در 1956 «اجلاس مردم با مردم کاخ سفید» را بنیان گذاشت تا از طریق فعالیتهای فرهنگی و تحصیلی امکان تبادل عقاید و تجارب را برای مردم کشورها و فرهنگهای مختلف فراهم کند.
هدف این برنامه، تقویت پدیده شهرونددیپلماتی بود. «بنیاد بینالمللی خواهرشهرها» نیز به دست آیزنهاور بنا نهاده شد؛ سازمانی غیرانتفاعی که جوامع مختلف را در 150 کشور جهان، عموما از طریق برقراری روابط خواهرشهری، به همدیگر مرتبط میکند.
دیپلماسی شهروندی در خواهرشهرها
یک رابطه خواهرشهری ایدئال رابطهای است که بسیاری از افراد جامعه در آن سهیم باشند؛ مدیران شهری، فعالان حوزه کسبوکار، جوانان، هنرمندان، دانشگاهیان، مؤسسههای غیرانتفاعی، سازمانهای مدنی دیگر و از این قبیل.
چنین رویکردی میتواند به ثبات و جامعیت بینجامد و حوزههای بالقوه متفاوتی را برای همکاری و فعالیتهای مشارکتی فراهم کند.
دراینبین، تدارکدیدن برنامههایی برای تبادل دانش و تجارب بین افراد از جوامع و فرهنگهای مختلف میتواند کشورها را به یکدیگر نزدیکتر کند و بهطور خاص نیز در تقویت روابط خواهرخواندگی بین شهرهای مختلف جهان مؤثر واقع شود.
درست است که در حال حاضر برخی کشورهای جهان سیاست بستن مرزهایشان را در پیشگرفتهاند و میکوشند تأثیر خارجی را محدود کنند، اما بدون شک این ایزولهسازی باید همراه با سیاستهایی مشخص برای تبادلات فرهنگی باشد؛ چون تبادلات فرهنگی میتواند فارغ از سیاستهای دولتها، تسهیلاتی جهت ایجاد تصویری واقعیتر از طرفین ایجاد کند.
نکته دیگری که باید به آن توجه داشت، پیشرفتهایی است که در دهههای اخیر در حوزه تکنولوژی حاصل شده است.
اینترنت، گوشیهای هوشمند و شبکههای اجتماعی نقش بسیار پررنگی در ایجاد ارتباط بین مردم شهرها و کشورهای مختلف داشتهاند؛ تا جایی که شاید برخی تصور کنند برنامههایی که برای ملاقات افراد از جوامع مختلف و تبادل بینفرهنگی تدارک دیده میشود، دیگر موضوعیت چندانی ندارد.
درست است که میتوان با یک جستوجوی ساده در اینترنت، اطلاعات بسیاری درباره سنتها و سبکهای زندگی متفاوت در سرتاسر جهان به دست آورد، اما واقعیت این است که هیچچیز نمیتواند جای تجربه سفر به یک مکان جدید و ملاقات رودررو با افراد دیگر را پر کند.
با وجود چالشها و سیاستهای منفی جهانی، طی 60 سال اخیر، موفقیت خواهرشهرها در برقراری روابط نشان داده است که میتوان با صبر و مداومت، در مسیر رسیدن به صلح گام برداشت.
اصول دیپلماسی شهروندی
بهترین شهرونددیپلماتها کسانی هستند که سه اصل احترام، درک و همکاری متقابل را در روابط خود تجلی ببخشند.
لازمه احترام متقابل این است که مردم کشورهای دیگر را فارغ از جایگاه اجتماعی، اقتصادی یا سیاسیشان، هممرتبه و برابر با خودتان بدانید.
درککردن نیز به این معناست که شنونده خوبی باشید و تا زمانی که فرصت کافی برای شناخت بیشتر و تفکر را نیافتهاید، از قضاوتکردن دیگران و کنشها و فرهنگشان بپرهیزید؛ حتی وقتی با یک سنت فرهنگی خاص مخالف هستید هم باید تلاش کنید به راهکارهایی برای مقابله با آن جهت حفظ فرهنگ میزبان برسید.
همکاری متقابل هم معنایش این است که بکوشید این رابطه را برای هردو طرف سودمند کنید؛ بهعبارتدیگر، تشخیص دهید که چه چیزهایی را میتوانید از طرف مقابل یاد بگیرید و در عوض، چه چیزهایی را میتوانید به او بیاموزید که باعث بهترشدن زندگیاش شود.
چطور شهرونددیپلمات شویم؟
1. زبان جدیدی یاد بگیرید، پاسپورت خود را آماده و به خارج از کشور سفر کنید:
با سفر به کشورهای دیگر، در نقش یک دیپلمات ظاهر میشوید. شما نماینده کشورتان در ممالک دیگر هستید و نحوه تعامل و رفتار شما، موطنتان را به مردمان این کشورها میشناساند.
اغلب اوقات، اولین برداشتی که از یک کشور خارجی داریم، از طریق تعامل با اهالی آن کشور حاصل میشود.
2. از شبکههای اجتماعی استفاده کنید:
تکنولوژیهای جدید، نقاط مختلف جهان را به هم مرتبط کرده است و به شما اجازه میدهد در کسری از ثانیه به حجم وسیعی از اطلاعات دسترسی داشته باشید.
شبکههای اجتماعی ابزاری امروزی هستند که میتوانید با استفاده از آنها کشور و شهر محل زندگیتان را بازنمایی کنید و جامعه و فرهنگتان را به مردم جهان بشناسانید.
برای این منظور میتوانید تصاویر و ویدئوهایی از محل زندگی خود را در صفحههای مجازیتان به اشتراک بگذارید و سنن و آدابورسومتان را به جهانیان معرفی کنید.
برای تعامل سازندهتر، اهالی کشورهای دیگر را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید و با آنها در ارتباط باشید. تلاش کنید کشورها و فرهنگهای دیگر را نیز بشناسید، از وقایع روز جهان باخبر بمانید و در صفحههای مجازیتان به آنها واکنش نشان دهید.
منبع: sistercities.org / diplomacy.state.gov