به گزارش اصفهان زیبا؛ وقتی اشتباهی از شما سر میزند، صدای درون ذهنتان چه واکنشی نشان میدهد؟ آیا از این مسئله بهسادگی عبور میکنید و به خودتان میگویید «این اشتباه میتواند از هرکسی سر بزند»؟
یا اینکه بارها با نگاهی انتقادیتر به آن اتفاق برمیگردید و خودتان را به خاطر رفتاری که داشتهاید، سرزنش میکنید؟
اگر پاسخ شما به پرسش مطرحشده گزینه دوم است، احتمالا شما هم مثل خیلی آدمهای دیگر قربانی «خودگویی منفی» شدهاید.
البته اینکه تااندازهای به خودتان نگاه انتقادی داشته باشید و حتی گاهی خودتان را ناعادلانه قضاوت کنید، جزو طبیعت بشر است؛ اما بعضیاوقات، مخصوصا طی دورههای افسردگی، خودگویی منفی یا مخرب میتواند آنقدر مزمن شود که عملکرد فرد را دچار اخلال کند.
تصور کنید در تمام طول روز، صدایی انتقادگر از درون سرتان به کوچکترین رفتارهای شما خرده بگیرد و روحیه و اعتمادبهنفستان را از بین ببرد.
افرادی که دچار چنین مشکلی میشوند، نمیتوانند وظایفشان را بهدرستی انجام دهند و حتی ممکن است نتوانند از بودن در کنار خانواده و عزیزانشان هم لذت ببرند.
اساس خودگویی منفی را یک عادت ذهنی غلط شکل میدهد؛ پس مثل اغلب عادتهای دیگر، میتوان آن را تغییر داد.
برای این منظور، اولین و بهظاهر سادهترین گام میتواند خیلی دشوار باشد: باید بتوانید مواقعی را که با خودتان حرف میزنید، زیر نظر بگیرید؛ پس توجه خود را به افکارتان معطوف کنید تا صدای انتقادگر را در لحظه ظهور آن تشخیص دهید.
اگر بتوانید طرز فکر و واکنشی را که در مواجهه با آدمها و رویدادهای مختلف دارید تشخیص دهید، به خودتان کمک بزرگی کردهاید. احتمالا بهمرور متوجه میشوید که برخی از افکارتان درست و موجهاند، اما خیلیهایشان هم اینطور نیستند.
خیلی مهم است که بتوانید قدری از خودتان فاصله بگیرید، ذهن و افکارتان را منصفانه بررسی کنید و موقعیتهایی را که برانگیزاننده شدیدترین موارد خودگویی منفی هستند، تشخیص دهید.
آیا وقتی با خودتان حرف میزنید از جملاتی مثل «من هیچوقت از پس این کار برنمیآیم» یا «بقیه بهتر از من انجامش میدهند» استفاده میکنید؟
جالب است بدانید نتایج یک پژوهش نشان داده است که استفاده از ضمایر دوم و سومشخص بهجای ضمیر اولشخص یعنی «من» هنگام حرف زدن با خود، میتواند به فرد در خویشتنداری و رسیدن به اهدافش کمک کند؛ چون باعث میشود بتوانید بین خود و انتقاداتی که درباره خودتان مطرح میکنید، فاصله بگذارید.
از همین نکته به دشوارترین گام در مسیر مقابله با خودگویی منفی میرسیم. باید باور کنید صدایی که توی سرتان حرف میزند، درواقع «شما» نیستید. این فقط یک عادت منفی است که بهمرورزمان در خودتان پروردهاید.
حتی در مواردی ممکن است این صدای منتقد برگرفته از یک شخصیت واقعی در زندگی حال یا گذشتهتان باشد که با شما رفتار درستی نداشته است.
وقتی به این درک رسیدید، باید بتوانید این منتقد درونی را از خود واقعیتان جدا کنید. حتی میتوانید روی آن اسم بگذارید؛ مثلا اسم یک شخصیت منفی را که در کتاب یا فیلمی دیدهاید، برایش انتخاب کنید.
اما بهترین راه برای مقابله با این صدای مزاحم، این است که یاد بگیرید با خودتان طور دیگری حرف بزنید. تصور کنید یکی از دوستانتان همین اشتباه شما را مرتکب شده و حالا برای درددل سراغتان آمده است. با او چطور حرف میزنید؟
تلاش کنید همان مهربانی و شفقتی را که نثار دوستتان میکنید، نسبت به خودتان هم داشته باشید. همچنین بکوشید شواهدی پیدا کنید که خلاف آنچه را این صدای منتقد به شما میگوید، ثابت میکند؛ مثلا نمونههایی از موفقیتهایی که در گذشته داشتهاید.
یکی دیگر از راههای مقابله با خودگویی منفی هم این است که توجهتان را به چیزی خارج از ذهنتان معطوف کنید؛ مثلا مشغول یک فعالیت سرگرمکننده شوید یا زمان بیشتری را با دوستانتان بگذرانید.
منبع: psychologytoday.com