روزی که روابط غیرعلنی، علنی میشود!
13 آگوست بود که خبر توافق امارات متحده عربی با رژیم صهیونیستی از رسانهها اعلام شد. توافقی که دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا نیز در پیامی توییتری درباره آن نوشت: «یک موفقیت بزرگ. توافقنامهای تاریخی برای صلح میان دو دوست بزرگ ما، اسرائیل و امارات متحده عربی.» تــرامپ هــمچنین متن بیانیهای که در همین رابطه و بهطور مشترک از سوی سه کشور ایالاتمتحده آمریکا، اسرائیل و امارات متحده عربی تهیهشده بود را در صفحه توییتر خود منتشر کرد. از طرفی رژیم صهیونیستی، توافق صلح و همکاری با امارات متحده عربی را «روزی بزرگ برای صلح» اعلام کرد. وزارت امور خارجه ایران نیز در واکنش به این تصمیم با صدور بیانیهای ضمن محکومیت شدید برقراری روابط دیپلماتیک میان امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی، این اقدام را یک حماقت راهبردی از سوی ابوظبی و تلآویو عنوان کرد.
تاریخ انتشار:
۲۳:۴۰ - سه شنبه ۴ شهریور ۱۳۹۹
مدت زمان مطالعه: 7 دقیقه
جمهوری اسلامی ایران در این بیانیه اقدام ننگین ابوظبی برای عادیسازی رابطه با رژیم جعلی، نامشروع و ضد بشری صهیونیستی را اقدامی خطرناک دانسته و با هشدار به هرگونه دخالت رژیم صهیونیستی در معادلات منطقه خلیجفارس، اعلام کرد که دولت امارات و دیگر دولتهای همراه باید مسئولیت تمامی عواقب این اقدام را بپذیرند. حسن روحانی، رئیسجمهوری کشورمان نیز در واکنش به عادیسازی این روابط گفت: «این خطا بسیار بزرگ است و امیدواریم امارات از این خطا بازگردد و بداند که نه به نفع حاکمانش است و نه به نفع مردمشان. این را هم بدانند که مبادا بخواهند پای رژیم صهیونیستی را به منطقه باز کنند که اگر چنین شود با آنان به شکل دیگری برخورد میشود.» امارات بعد از مصر (۱۹۷۹) و اردن (۱۹۹۴) سومین کشور عرب و اولین کشور در خلیجفارس است که با رژیم صهیونیستی روابط دیپلماتیک برقرار میکند. البته منظور از روابط، روابط رسمی است؛ چراکه این دو کشور سالها بهصورت غیررسمی با یکدیگر در ارتباط بودهاند. روابطی که در حال حاضر و طبق ادعای آمریکا از صدقهسر او شکل گرفته است و مطمئنا منافع بسیاری برای آمریکا دارد. از طرفی تکلیف رژیم صهیونیستی که سالها موضع خود را در رابطه با اعراب بیان کرده، مشخص است. در این میان اما آنچه مشخص نیست، منفعتی است که از این توافق عاید امارات یا بنزاید میشود. در شرایطی که توافق مذکور منافع مستقیم و غیرمستقیم زیادی برای نتانیاهو به همراه دارد، چه چیزی بنزاید را به این سمت سوق داد تا سپر بلای عادیسازی روابط دولتهای عربی حاشیه خلیجفارس با رژیم صهیونیستی باشد؟ سؤالی که قاسم محبعلی، مدیرکل پیشین خاورمیانه در وزارت امور خارجه دولت اصلاحات در گفتوگو با «اصفهان زیبا» به آن پاسخ داد. به گفته این دیپلمات سابق، امارات و رژیم صهیونیستی رابطه قدیمی خود را تنها علنی کردهاند و علت آن بیش از هر چیز به منافع آمریکا برمیگردد. این کارشناس بینالملل معتقد است اماراتیها همیشه اشتیاق به رابطه با رژیم صهیونیستی را داشتهاند و هماکنون با توجه به فعالیتهای هستهای موافقت رژیم صهیونیستی و آمریکا را در پیشبرد اهداف خود میطلبند. در ادامه مشروح این مصاحبه را میخوانیم.
توافق امارات با رژیم صهیونیستی بهیکباره و در بحبوحه فضای انتخاباتی آمریکا، در کشمکش این کشور با ایران و در مواجهه دنیا با بحران کرونا رخ داد. ازنظر شما چه اهدافی در پس این روابط نهفته است؟
سابقه روابط کشورهای عربی منطقه خلیجفارس با رژیم صهیونیستی جدید نیست. از مدتها قبل کشورهایی همچون عمان، قطر، بحرین، کویت، عربستان و امارات با رژیم صهیونیستی در ارتباط بودند. اینکه چرا بهیکباره برخی از این ارتباطات رسمی و علنی شده است باید گفت که امارات و رژیم صهیونیستی روابطشان را تنها از حالت غیررسمی به رسمی درآوردهاند. بخشی از دلیل این اتفاق اما به اهداف انتخاباتی دونالد ترامپ و سیاستهای خاورمیانههای او برمیگردد. امارات، رژیم صهیونیستی و اکثر کشورهای خلیجفارس عموما خواستار پیروزی مجدد ترامپ در انتخابات و علاقهمند به تقویت جایگاه ترامپ در داخل آمریکا و در نظر افکار عمومی هستند. کشورهای عربی از مدتها قبل ارتباطات گستردهای با آمریکا و رژیم صهیونیستی و در راستای اهدافی مشخص داشتهاند. از طرفی هرچقدر ارتباط و مناسبات ایران با این کشورها سردتر شود، احتمال نزدیکی آنها به رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی افزایش مییابد.
اعلام خبر توافق امارات و رژیم صهیونیستی از سوی دونالد ترامپ همچون یک پیروزی برای او محسوب میشد. چگونه میتوان این توافق را به موقعیت ترامپ در انتخابات 2020 ریاست جمهوری ربط داد؟
لابی یهود و جوامع یهودی آمریکا (اوانجلیستها) سبد مهم و اصلی رأی دونالد ترامپ و جمهوریخواهان راستگرا بهحساب میآیند. آنها اعتقاد به برگشت حضرت عیسی در آخرالزمان و تشکیل دولت یهود در بیتالمقدس را دارند. تصور اوانجلیستهای آمریکایی این است که عیسی مسیح به زمین خواهد آمد و حکومت جهانی مسیحی را تشکیل میدهد. لازمه این اعتقاد اما حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی در تشکیل دولت یهودی کامل در بیتالمقدس و کرانه باختری است. این جمعیت از ترامپ انتظار دارد حداکثر حمایت خود از رژیم صهیونیستی را داشته باشد. از طرفی با دقت در صحبتهای ترامپ نوعی ادبیات مذهبی که خوشایند این قشر از یهود است، دیده میشود. اوانجلیستها بزرگترین و قویترین کلیسای یهودی را در آمریکا دارند. ترامپ نیز به دنبال حمایت حداکثری از سوی آنها برای افزایش رأی خود در انتخابات است.
برخی از کارشناسان و تحلیلگران معتقدند تنها هدف عادیسازی روابط امارات، عربستان و کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی، مقابله با ایران و کاهش نفوذ قدرت کشورمان در منطقه است. نظر شما چیست؟
بله، یکی از استراتژیهای آمریکا حمایت رژیم صهیونیستی از کشورهای کوچک خلیجفارس بهمنظور مقابله با ایران است؛ قصد آمریکا ایجاد ائتلاف رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی در چارچوب فشار حداکثری به ایران است. درعینحال نتانیاهو علاقهمند به حمایت ترامپ است و اماراتیها نیز از مدتها قبل و با توجه به تحولات منطقه خواستار بهبود روابط خود با رژیم صهیونیستی بودند. بنابراین شرایط کنونی حاکی از تداوم حمایت آمریکا از استقلال کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی است. ایران اما در مقابل این شرایط باید سیاست هوشمندانهای را از سر بگیرد؛ چراکه در غیر این صورت ممکن است تهدیداتی را متوجه خود کند.
آیا عکسالعمل ایران در رابطه با روابط اخیر کشورهای منطقه و با میانجیگری آمریکا هوشمندانه است؟ این روابط تا چه اندازه جایگاه ایران را در منطقه تحت تأثیر قرار خواهند داد؟
همانطور که اشاره کردم این روابط اتفاق جدیدی نیست. سایر همسایگان ایران همچون روسیه، ترکیه، آذربایجان و… با رژیم صهیونیستی در ارتباط هستند و ایران به روابط آنها حساسیت زیادی از خود نشان نمیدهد. چراکه الزاما توسعه روابط این کشورها با رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی محسوب نمیشود. در خصوص امارات نیز هر چه موضع ایران رادیکالتر باشد، ایرانهراسی در منطقه افزایش پیدا میکند و اعراب بهناچار و به دلیل عدم توانایی در دفاع از خود به سمت آمریکا و نزدیکی با رژیم صهیونیستی سوق پیدا میکنند؛ فضایی که رژیم صهیونیستی و آمریکا مطمئنا از آن بهرهبرداری فراوانی خواهند کرد. لذا ایران برای جلوگیری از گسترش این روابط باید سیاست اطمینانبخشی را در خصوص کشورهای کوچک منطقه که توانایی حفظ خود را در مقابل تهدیدها و قدرتهای بزرگتر منطقه ندارند، در پیش گیرد. این کشورها تجربه تلخ اشغال کویت توسط صدام را دارند که اگر آمریکا از کویت در مقابل عراق حمایت نمیکرد، این کشور، کویت را کاملا از بین میبرد. در خصوص اختلافات قطر و عربستان نیز اگر قطر رابطه و پیمان دفاعی با ترکیه و آمریکا نداشت از سوی عربستان تحت تصرف قرار میگرفت. کشورهای کوچک خلیجفارس نمیتوانند به تواناییهای ملی خود اکتفا کنند و به همین خاطر به سمت قدرتهای بزرگ منطقه کشیده میشوند. از طرفی هرچقدر ایران مناسبات بیشتری با آنها داشته باشد، مورد سوءاستفاده آمریکاییها قرار خواهند گرفت. ما باید در چنین شرایطی به دفاع از قدرتهای کوچک در مقابل تهدیدهای قدرتهای بزرگ منطقه برآییم. چراکه امنیت منطقه به امنیت و صلح جهانی وابسته است و تهدیدکننده این صلح و امنیت نباید ایران باشد.
در شرایطی که توافق امارات و رژیم صهیونیستی میتواند منافع مستقیم و غیرمستقیمی را برای ترامپ و نتانیاهو در پی داشته باشد، چه عاملی بنزاید را به سمت این رابطه سوق داد و او را سپر عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی کرد؟
اماراتیها با توجه به اینکه اخیرا یک راکتور هستهای راهاندازی کردهاند نیاز به موافقت رژیم صهیونیستی دارند. چراکه اگر رژیم صهیونیستی به مخالفت با این موضوع برآید، مطمئنا همچون فعالیتهای هستهای ایران که با داشتن سیاست ضد رژیم صهیونیستیی، حساسیتهای بسیاری را در دیدگاه جامعه جهانی به وجود آورد، تحتفشار بینالمللی قرار خواهد گرفت. در حال حاضر آمریکا نیز نسبت به فعالیتهای هستهای عربستان حساسیت به خرج میدهد و این باعث مطرحشدن دو موضوع شده است که عربستان یا باید برنامه هستهای خود را متوقف کند یا روابط خود با رژیم صهیونیستی را عادی کند تا فعالیتهای هستهای عربستان تهدیدی برای رژیم صهیونیستی بهحساب نیاید. از طرفی یکی از جنبههای توافق امارات با رژیم صهیونیستی کسب اطلاعات و تکنولوژی پیشرفته از این طریق است و این موضوع در صورتی اتفاق میافتد که جامعه یهود آمریکا با آن مخالفتی نداشته باشند. دستیابی به استراتژیک و فناوری بالای کشورهای منطقه منوط به بهبود رابطه با رژیم صهیونیستی است. البته این مسئله تنها در مورد کشورهای خلیج فارس نیست؛ چین و هند زمانی که خواستند با آمریکا روابط راهبردی و سرمایهگذاریهای( هایتک) برقرار کنند، ابتدا روابط خود را با رژیم صهیونیستی گسترش دادند. طبیعتا این معادله برای کشورهای خلیجفارس هم صادق است.
دراینبین اماراتیها مدعی هستند که این توافق مانع از اجرای طرح الحاق کرانه باختری به رژیم صهیونیستی خواهد شد. رژیم صهیونیستی اما معتقد است این طرح تنها به تعویق میافتد و هیچگاه لغو نمیشود. پیشبینی شما دراینباره چیست؟ آیا این توافق به نفع فلسطین خواهد بود؟
این ادعای اماراتیها برای این است که مورد مخالفت و انتقاد افکار عمومی جهان عرب قرار نگیرند. از آنطرف رژیم صهیونیستییها به این نتیجه رسیدهاند که به نفعشان نیست الحاق بیشتر کرانه باختری را با توجه به مخالفتها در منطقه و فرامنطقه دنبال کنند. چراکه این موضوع علاوه بر هزینههای بالا، فضای منطقه و فلسطین را متشنج خواهد کرد. موقعیت نتانیاهو نیز در داخل رژیم صهیونیستی چندان قوی نیست. بنابراین رژیم صهیونیستی فعلا برای پیشبرد این طرح آن را به تعلیق درآورده و اماراتیها با استفاده از این شرایط ادعا میکنند که این فرصت از سوی آنها برای فلسطین محیا شده است. رژیم صهیونیستی متناسب با شرایط، سیاست گامبهگام را در پیش گرفته است. درنهایت قصد و هدف رژیم صهیونیستی انضمام کرانه باختری بهعنوان بخش تاریخی رژیم صهیونیستی به کشورشان است؛ سیاستی از زمان تشکیل رژیم صهیونیستی در سال 1948 تا به امروز که موردحمایت شدید جناح راست و اونجلیستها در آمریکاست.
این توافق چه منفعتهایی برای عربستان خواهد داشت؟ آیا عادیسازی روابط اعراب و رژیم صهیونیستی میتواند قدرت اقتصادی و نظامی عربستان را بالا بکشد؟
موضع عربستان متفاوت است. این کشور صراحتا و بهتازگی اعلام کرده زمانی رابطهاش با رژیم صهیونیستی عادی خواهد شد که در پس صلح عربی، کشور فلسطین نیز تشکیل شود؛ سرزمینهای اشغالی به فلسطین بازگردانده شوند و در کرانه باختری و در نوار غزه نیز دولت فلسطین تشکیل شود. از طرفی عربستان قدرت بزرگی در منطقه بهحساب میآید. وهابیها و تندروها نیز رابطه عربستان با رژیم صهیونیستی را قبول ندارند. بر همین اساس بعید به نظر میرسد که عربستان به رابطه با رژیم صهیونیستی راضی شود. البته ممکن است عربستان بهمنظور پیشبرد پروژههای هستهای خود به رابطه با رژیم صهیونیستی تن دهد تا از سوی آمریکا تحتفشار قرار نگیرد.
درحالیکه بنیامین نتانیاهو سالهای سال از علاقه خود در ارتباط نزدیک با اعراب سخن گفته است، منافع او از این توافق چیست؟
بنیامین نتانیاهو از جایگاه مناسبی در حزب خود برخوردار نیست. از طرفی دولت او در چند سال اخیر نتوانست رأی اکثریت را به دست آورد. او متهم به فساد است و دولت کنونی او یک دولت ائتلافی با احتمال سقوط بالاست. بنابراین نتانیاهو برای تقویت جایگاه داخلی خود در رژیم صهیونیستی نیاز به نشان دادن موفقیتها در ارتباط با همسایگان خود دارد. اضطراب رژیم صهیونیستییها از این است که تا وقتی رابطه رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی بهبود پیدا نکند، امنیت و موجودیت رژیم صهیونیستی همیشه مورد تهدید خواهد بود. نتانیاهو با اقدام اخیر خود میخواهد به مردمش نشان دهد که در حال بهبود بخشیدن روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی است و امنیت جامعه رژیم صهیونیستی مورد تهدید نیست.