به گزارش اصفهان زیبا؛ جمهوری اسلامی ایران بهتازگی و در واکنش به حمله تروریستی اخیر رژیم اشغالگر قدس به کنسولگری کشورمان در دمشق، پایتخت سوریه، حمله پهپادی و موشکی گستردهای را به اراضی اشغالی انجام داده است، حملهای که رسانههای منطقهای و بینالمللی به نحو گستردهای به آن پرداختهاند و آن را رویدادی بیسابقه و البته بزرگ ارزیابی میکنند، رویدادی که موجی از شادی را در میان مردم منطقه برانگیخته و البته زلزلههای فراوانی را مخصوصا در راهروهای قدرت در اراضی اشغالی بهپا کرده است.
گزارشهای رسمی حاکی از این هستند که ایران بیش از 180 پهپاد، بیش از 30 موشک کروز و بیش از 110 موشک بالستیک را به سمت اراضی اشغالی شلیک کرده است. در این میان، بهطور خاص مراکز نظامی و راهبردی رژیم اشغالگر قدس نظیر پایگاههای هوایی رامون و نواتیم، هدفِ موشکها و پهپادهای ایرانی قرار گرفتهاند؛حملهای که در نوع خود میتواند سرآغاز فصل جدیدی در قالب معادلههای راهبردی و امنیتی منطقه غرب آسیا باشد.
ازاینرو «اصفهانزیبا» در گفتوگو با امیره ابوالفتوح، نویسنده و تحلیلگر مصری روابط بینالملل و حسین کنعانیمقدم، دکتری روابـط بینالمـلل و کارشـنـاس مسائل راهبردی، به واکاوی چند پرسش مهم و محوری با محوریت حمله بزرگ اخیر کشورمان به اراضی اشغالی پرداخـته است که در ادامـه، مشروح گفتوگو با کارشناسان مـذکـور را میخوانید.
عمده نکتهها و مؤلفههای مهم در جریان حمله پهپادی و موشکی اخیر ایران به عمق اراضی اشغالی را چه میدانید؟
ابوالفتوح: حمله اخیر ایران به مناطق مختلف در عمق اراضی اشغالی، از چند جهت مهم است. باید توجه داشت که در برابر حمله ایران به اسرائیل صرفا اسرائیل قرار نداشت، بلکه طیفی از متحدان غربی تلآویو نیز صفآرایی کرده بودند؛ بااینحال، اسرائیل حتی با کمک آنها هم نتوانست حمله بزرگ موشکی و پهپادی ایران را خنثی کند؛ دیگر اینکه تهران با حمله بزرگ اخیر خود به عمق اراضی اشغالی توانست بار دیگر معادلههای بازدارندگی در سطح منطقه را در چهارچوبی قرار دهد که مطلوب آن است.
تردیدی نیست که اقدام اخیر رژیم اسرائیل در حمله به کنسولگری ایران در دمشق عبور از بسیاری از خط قرمزها بود و اگر ایران به این حرکت پاسخ نمیداد، این مسئله میتوانست چالشهای جدی را برای منافع ملی این کشور به همراه داشته باشد؛ البته که در طول تاریخ این نکته ثابتشده که انفعال در برابر صهیونیستها و بهطورکلی جهان غرب، رهاوردی جز تضعیف منافع ملی کشورها ندارد.
جدای از این هم، به نظر میرسد که هم نتانیاهو و هم افراطیون متحد او در صحنه قدرت سیاسی اراضی اشغالی، پس از عملیات هفتم اکتبر، با یک بحران بزرگ دیگر مواجه شدند که نه خود توانایی تقابل با آن را دارند و نه افکار عمومی و جو سیاسی و اجتماعی حاکم در اراضی اشغالی به آنها اجازه میدهد که به تقابل با این مسئله بپردازند.
وضعیت رژیم اسرائیل قبل از حمله اخیر ایران به اراضی اشغالی، بحرانی بود؛ بااینحال، حمله ایران این وضعیت را چندین درجه بدتر و وخیمتر کرده است؛ معادلهای که بهویژه در فضای پنهانکاریهای گسترده اسرائیلیها، معانی خاصی را به ذهن متبادر میکند و از وجود سیلی از بحرانها برای اشغالگران اسرائیلی خبر میدهد.
نقش آمریکا در بحبوحه حمله اخیر ایران به اراضی اشغالی را چگونه ارزیابی میکنید؟
ابوالفتوح: رژیم اشغالگر قدس بدون حمایتها و کمکهای آمریکا، توان چندانی ندارد. در مدت اخیر بهکرات شاهد بودهایم که مقامهای اسرائیلی بارها گفتهاند آمریکا و غرب در وضعیت کنونی باید تعهد خود را به امنیت اسرائیل نشان دهند.
این مسئله بهوضوح حاکی از قدرت چشمگیر ایران و ضعفهای فزاینده صهیونیستها در دفاع از خود است؛ البته که قبل از حمله بزرگ موشکی و پهپادی اخیر ایران به اراضی اشغالی نیز شاهد بودیم شماری از مقامهای غربی و آمریکا بهصراحت به اسرائیل تأکید کرده بودند به سمت آتشبس در جنگ غزه حرکت کند.
در حقیقت، ناکارآمدی اسرائیل در میدانهای جنگ غزه و درعینحال آبروریزی و رسواییهای بزرگ برای قدرتهای غربی به دلیل همدستی با جنایات صهیونیستها، سبب شد قدرتهای غربی، تداوم جنگ غزه را یک رویدادِ چالشزا برای خود در نظر بگیرند و به اسرائیل هشدار دهند که بهتر است به افتضاح شکست خود در این جنگ خاتمه دهد.
در جریان حمله انتقامجویانه اخیر ایران نیز شاهد بودیم که دولت بایدن بهصراحت به اسرائیل پیام داده است به اقدام ایران پاسخ ندهد و اگر بخواهد چنین کند، نباید از واشنگتن انتظار کمک داشته باشد. اینکه رئیسجمهور آمریکا میگوید تعهد او به دفاع از اسرائیل تزلزلناپذیر است، تا اندازه زیادی ماهیت تبلیغاتی دارد.
بههرحال او باید برای رسانهها و افکار عمومی بینالمللی چیزی داشته باشد که بگوید. واقعیت این است که وضعیت صهیونیستها وخیمتر از این حرفهاست؛ آمریکا نیز مایل نیست خود را وارد یک بحران تمامعیار تازه منطقهای کند؛ معادلهای که بهویژه برای بایدن پیش از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری سال 2024 این کشور، معانی جدیتری را نیز پیدا میکند.
به نظر شما آیا در آینده باید انتظار تشدید تنشها میان ایران و اسرائیل و بهطور خاص، حمله رژیم اشغالگر قدس به خاک ایران را داشته باشیم؟
ابوالفتوح: ایران به نحو قابلتأملی بسیاری از توانمندیهای دیگر خود را در جریان حمله به اسرائیل عملیاتی نکرده است؛ بهعنوانمثال، تهران از موشکهای هایپرسونیک استفاده نکرده یا پهپادهایی را که سرعت بهمراتب بیشتری دارند، عملیاتی نکرده است.
در این چهارچوب، اسرائیل با هشدارهای جدی و چشماندازهای تیرهای دال بر این مسئله مواجه است که اگر بخواهد اقدام به تنشزایی علیه ایران کند، هنوز کلیت ظرفیتها و توانمندیهای ایران را شاهد نبوده و وضعیت برای آن میتواند ماهیت بهشدت وخیمتری را پیدا کند؛ ازاینرو، تشدید تنشها از سوی اسرائیل علیه ایران، حتی اگر اتفاق هم بیفتد، با چالشهای جدی برای اسرائیل همراه خواهد بود.
تا چه اندازه حمله اخیر کشورمان به اراضی اشغالی برای ایران میتواند امنیتزا باشد؟
کنعانیمقدم: توجه داشته باشیم که رژیم اشغالگر قدس با حمله اخیر موشکی خود به کنسولگری کشورمان در دمشق، به نحو مستقیمی به دنبال تهدید بنیانهای امنیت ملی ایران بود. در چنین شرایطی، نشانندادن واکنش قاطع از سوی کشورمان، امنیتزدا بود.
والا واکنش نشان دادن در نوع خود، برای کشورمان ثبات و امنیت ایجاد میکند. بر اساس معادلههای امنیتی و بازدارندگی، صهیونیستها این تحلیل را نداشتند که ایران به حمله اخیر آنها به کنسولگری این کشور در دمشق پاسخ دهد.
اینکه ایران پاسخ داد و اتفاقا پاسخ ایران نیز گستردهتر و قاطع بود، عملا این محاسبه ذهنی را برای رژیم اشغالگر قدس ایجاد میکند که از این پس هر زمان بخواهد علیه منافع و امنیت ملی ایران اقدامی انجام دهد، بایستی روزهای اخیر را که موجی از وحشت، اراضی اشغالی را در برگرفته بود و درعینحال، سیلی از موشک و پهپادها نیز درنهایت به سمت اراضی اشغالی روانه شدند، به یاد بیاورد. رژیم اسرائیل اکنون یک رژیم منزوی و ضعیف است که جز با لفاظی نمیتواند واقعیتهای خود را بپوشاند.
فراموش نکنیم که در ساعات اخیر افشاگریهای مختلفی درباره برقراری شدید سیاست سانسور از سوی صهیونیستها انجامشده است و رسانهها در اراضی اشغالی مجاز به اطلاعرسانی آزاد نیستند. از این منظر، حمله اخیر کشورمان به اراضی اشغالی، یک معادله امنیتزا را برای ایران و امینت ملی کشورمان به ذهن متبادر میکند
ویژگی محوری پوشش رسانههای غربی از حمله اخیر کشورمان به اراضی اشغالی را چه ارزیابی میکنید؟
کنعانیمقدم: به نظر میرسد در جریان این حملهها بار دیگر این نکته بیشازپیش آشکار شده است که تا چه اندازه استقلال و بیطرفی رسانههای غربی، دروغ و غیرواقعی است. در جریان حمله بزرگ ایران به اراضی اشغالی شاهد بودیم که رسانههای غربی و معاند با کشورمان صرفا روایتهای مطرحشده از سوی دشمنان کشورمان را به مخاطبان خود عرضه کردند.
آنها حتی پسازاینکه فیلمهای اصابت موشکهای ایرانی به اراضی اشغالی منتشر شد، راهی جز انتشار و پخش آنها ندیدند؛ این در حالی است که این قبیل رسانهها همواره ادعای حرفهایگری در قالب فعالیتهای رسانهای داشته و دارند و البته که بر آزادی بیان و استقلال خود نیز اشاره داشتهاند؛ معادلهها و مؤلفههایی که دروغبودن تمامی آنها در بحبوحه حمله موشکی و پهپادی اخیر کشورمان به اراضی اشغالی بهوضوح قابلمشاهده بوده است.
اصلیترین خسارتی که اسرائیل در جریان حمله انتقامجویانه ایران متحمل شد ، چه بود؟
کنعانیمقدم: رژیم اشغالگر قدس در جریان عملیات طوفان الاقصی، تا اندازه زیادی اعتبار و آبروی ادراکی خود را بربادرفته دید و حال یک ضربه راهبردی جدید به آن واردشده است؛ ازاینرو بار دیگر آن هیمنه ساختگی و تصویر اغراقگونهای که این رژیم از خود و قدرتش در محیط بینالمللی ساخته بود، به لرزه درآمد و این نکته آشکار شد که اسرائیل بدون حمایت قدرتهای غربی هیچ عددی نیست؛ درعینحال، اسرائیل بهشدت تحقیر شد.
این رژیم با حملههای بیسابقهای مواجه شد که بههیچعنوان انتظار آنها را نداشت؛ حتی در همان ساعات ابتدایی آغاز حمله ایران نیز شاهد بودیم بسیاری از چهرهها و مقامهای اسرائیلی بهصراحت اعلام کردند که حمله ایران از آن چیزی که فکر میکردند، گستردهتر است.
اسرائیل همواره عادت داشت که به دیگران ضربه بزند و فرار کند؛ بااینحال، این جمهوری اسلامی ایران بود که هم اشغالگران اسرائیلی و هم متحدان بینالمللی آنها بهویژه دولت آمریکا را تنبیه کرد، تنبیهی که در ادامه و در صورت اقدامات مخرب صهیونیستها میتواند ماهیت جدیتری را نیز به خود بگیرد.
تأثیر حمله بزرگ اخیر ایران به اراضی اشغالی بر معادلههای منطقهای و بهویژه جنگ غزه را چگونه ارزیابی میکنید؟