گیاهانی چون اسفند، سیر، پیاز و انغوزه نقشی اساسی در مناسک آیینی در نقاط مختلف ایران ایفا میکنند. حتی در برخی از این آیینها دو یا سه عدد از این گیاهان همزمان بهکاربرده میشوند. تقریبا در همه موارد چند خصیصه بارز و ممتاز عامل اصلی استفاده از این گیاهان در این آیینهاست. نکته مهم پیش از هر چیز، بومیبودن هر یک از آنهاست که همگی دارای خاستگاهی بسیار کهن، چه بهصورت خودرو و چه به شکل کشتدادهشده، در سرزمین ایران هستند. همین امر عامل آشنایی مردم ایران با این گیاهان و حضور پررنگ آنها در زندگی روزمره مردم بوده است. این حضور نهفقط در آیینها و مناسک مذهبی، بلکه در سایر جنبههای زندگی مادی و معنوی مردم مثل نظام تغذیه و نظام بهداشتی همواره برجسته بوده است. سیر، پیاز و انغوزه، بهعنوان طعمدهنده و چاشنیهای مؤثر در بهبود مزه خوراکهای ایرانی از دیرباز کاربرد داشته است. خواصی چون هضم بهتر غذا و تحریک برخی اخلاط بدن بهویژه قوای جنسی نیز از مشخصات مطرح این گیاهان محسوب میشود. خاصیت زدایندگی، پاککنندگی، دفع اثرات سموم و زهر جانوران نیز ازجمله اشتراکات این گیاهان است.
باور به این خصوصیات ناشی از ویژگی اصلی و محوری این گیاهان یعنی بوی نافذ، تند، زننده و تا حدی نامطبوع آنهاست. اما در طول تاریخ، این بو نزد ایرانیان موردتوجه و حتی احترام بوده است، زیرا همین گیاهان بودار که مشخصا رایحهای مطبوع ندارند، همواره بهعنوان گیاهان مفید و مقدس در جشنها، سوگواریها، مراسم و مناسک ملی و محلی بهکاررفتهاند. حضور اسفند و سیر بر سر سفره هفتسین، استفاده از آنها در مراسم تدفین، مصرف پوست پیاز و سیر و اسفند در مراسم بختگشایی و مهمتر از همه نقش همه این گیاهان بهعنوان باطلکننده سحر و دفع چشمزخم، خود مؤید نگاه مثبت و قدسی ایرانیان به این گیاهان بهویژه بوی تند و زننده آنهاست.
آنچه در این میان، بیشترین اهمیت را به نقش و جایگاه این قبیل گیاهان در فرهنگ و فولکلور ایران بخشیده، باور مردم به قدرت فراطبیعی و جادویی آنها در رماندن و فراری دادن نیروهای اهریمنی و موجودات خبیث مثل جن و آل و پری است. همین باور که منبعث از اعتقاد به تأثیر عمیق و قوی بوی این گیاهان است باعث شده بسیاری از رفتارها و روشهای آیینی در ارتباط با این گیاهان و به نیت دورکردن شیاطین و خنثیساختن نیروهای شرور شکل بگیرد. سوزاندن دانههای اسفند و دوددادن آن، سوزاندن پوست سیر و پیاز، مصرف صمغ انغوزه و بوتههای سیر طی آیینهای مختلف از دیرباز تاکنون، همواره بر پایه همین اعتقاد به قدرتهای جادویی این گیاهان که برگرفته از بوی تند و خاص آنهاست، صورت میگیرد. مشابه دانستن احساسات، درک و شناخت موجودات وهمی و شرور از بوها با همین احساسات نزد انسان، یکی از علل سوزاندن، دود دادن و استفاده از بدترین شکل این گیاهان جهت رماندن این موجودات است. بنابراین وقتی دود غلیظ دانههای اسفند، بوی تند پوسته سوخته شده سیر و پیاز، یا متعفنترین بوی متصاعد از صمغهای آفتابدیده انغوزه بدترین یا شدیدترین واکنش را در احساسات انسان برمیانگیزد، پس حتما تأثیرات مشابه و مضاعفی را برای موجودات شرور به همراه خواهد داشت و همانطور که انسانها از محیطی آلوده با این بوها فراری هستند، ارواح خبیث نیز از آن دوری خواهند گزید.
جالب اینجاست که این نوع نگاه به قدرت اثربخش این گیاهان در مناسک جنزدایی کاملا متفاوت از نگاهی است که به همین گیاهان و بوی آنها در دیگر مراسم مثل نوروز، عروسیها، یا طبخ غذاهای بومی به چشم میخورد. این نگاه دوگانه را میتوان به حس توأمان ستایش و تنفر از یک عنصر مقدس که دارای نیروهای فراطبیعی مثبت و منفی در ذات خود است، تعبیر کرد.
ازنظر زرتشتیان امروزی، سیر نماد گندزدایی و پاکیزگی محیطزیست، سلامت بدن و نیز زدودن چشمزخم است که باید حتما بر سر سفره قرار بگیرد. به اعتقاد زرتشتیان، بوی سیر دیوان را میگریزاند. آنها سیر را با تکههای نان که در آن ترید کردهاند، طی مراسم پرسه با سداب (اسفند) بر سر سفره نیایش میگذارند و مصرف میکنند. زرتشتیان هرگز پوست سیر را در جایی نمیگذارند، زیرا معتقدند از هر سِحر و جادویی بدتر است. به همین جهت برای کندن پوست آن ابتدا سیر را در آب میخیسانند و بعد پوستش را میکنند. همچنین آنها معتقدند اگر پوست سیر را با پیاز، گلپر و اسفند در خانه بسوزانند، بهویژه در صبح روز پنجشنبه، بویش فضای خانه را پاک و مطهر میکند.
پیاز نیز نقشهای برجستهای در زندگی فرهنگی ایرانیان ایفا میکند. این حضور پررنگ را در ابعاد مختلفی میتوان مشاهده کرد، از به ریسمان کشیدن آن بر سردر مغازهها یا خانهها یا آویختن حلقه آن به دور گردن داماد گرفته تا حضور گسترده آن در ادبیات کتبی و شفاهی و مهمتر از همه، نیروی فوقالعادهای که برای این گیاه مرموز و بوی خاص آن بهعنوان یک قدرت رماننده موجودات خبیث و آسیبرسان در باورهای جمعی قائلاند. از سویی، پیاز از گیاهانی است که در مراسم و آیینهای ایرانیان نقشی بارز ایفا میکند و از سوی دیگر، جایگاه ویژه آن در نظام آشپزی ایرانیها غیرقابلتردید است. پیاز را هم در نثر و هم در نظم فارسی در قالب تشبیهات و تعابیر متنوع میتوان دید. غیر از بو، لایهلایه بودن پیاز بهانهای بوده تا شاعران پارسیگو مقاصد خود را در قالب آن بازگو کنند.
باورهای متعددی درخصوص قدرت محافظتکننده پیاز در قبال نیروهای شرور، جادوی سیاه، بیماریها و مصائب در فرهنگهای کهن نظیر ایران و یونان سابقه دارد. برای همین، رفتارهای جادویی و گاه نسخههای عجیب و افسونگونه با پیاز پیشنهاد میشد. گزارشهای بسیاری نیز از قدرت پیشآگهیدهنده پیازچه در امور کشاورزی و چه در رابطه با سلامت انسان وجود دارد و احتمالا همین دیدگاه یکی از دلایلی است که ریسههای پیاز را بر سردر خانهها یا طاقچه اتاقها آویزان میسازد. گاه نقشی دوگانه در خصوص پیاز دیده میشود، یعنی در باورهای زرتشتی عنصری است مطلوب که برای آرامش روح متوفی هنگام خاکسپاری در دخمهها، در کنار جنازه آن را همراه با نان و پنیر و سیبزمینی و تخممرغ طی تشریفاتی قرار میدهند و حتی میخورند و برعکس در برخی فرهنگ ها خوردن آن مذموم است. این نگاه منفی به پیاز در باورهای مردمی به انحای دیگر دیده میشود. مثلا در فسا اعتقاد بر این است که اگر پوست پیاز ریزریز یا خرد شود، در آن خانواده دعوا راه میافتد یا این باور که اگر پیاز در خانه گل بدهد آوارگی میآورد. اساسا اینکه سوزاندن پوست سیر و پیاز باعث فقر و فلاکت میشود باوری است همهگیر. اهالی گیلان بر این باورند که اگر پوست میوهها بهویژه پوست سیر و پیاز را بسوزانند موجب عذاب میشود و بهزودی باران سیلآسایی درمیگیرد و منطقه را سیل میبرد.
گیاه انغوزه نیز به خاطر بوی بسیار تند صمغش دارای قدرت جادویی و رماننده پلیدیها از سویی و محرک و هیجانآور از سوی دیگر دانسته شده است. خواص طبی و خوراکی گوناگونی برای انغوزه مطرح بوده، ازجمله اشتهاآوری، تحریک تعریق، توقف خونریزی، و رفع سم گزندگانی چون مار. ویژگیهای تحریککنندگی و سرخوشیآور انغوزه مثل ایجاد تپش قلب و تحریک تعریق، آن را در ردیف گیاهان نشاطآور در فرهنگ ایرانی قرار داده و همین موضوع نقش آن را در نظام آشپزی ایرانیان بارزتر ساخته است، بهطوریکه حتی سیاحانی چون شاردن و پولاک نیز به آن اشاره کردهاند.