میلیاردرهای فقیر پدیده جدید اقتصاد کشور

ابر تورم دو‌سه سال گذشته قشر اقتصادی جدیدی را به جامعه‌ معرفی کرد، قشری میان اقشار متوسط و بالایی جامعه‌ با‌ نام «ثروتمندان بد‌بخت». آن‌ها ثروتمندند؛ ولی از نوع بد‌بخت! شخصی چهار سال پیش به‌زور قسط و وام یک آپارتمان 300 میلیون‌ تومانی خریده و امروز خانه‌اش سه میلیارد تومان می‌ارزد. او ثروتمند است، خانه‌ای سه‌میلیاردی دارد؛ ولی با درآمد ماهانه کمتر از چهار میلیون تومان از پس هزینه‌های استهلاک خانه برنمی‌آید.

تاریخ انتشار: 08:39 - دوشنبه 1399/09/3
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه

نوسان‌های بازار خودرو‌ هم افراد زیادی را ثروتمند‌ کرد. مانند شخصی که سال 95 یک جک ‌اس 5 با 25 میلیون تومان پول نقد و 4 چک 6 ماهه به قیمتی کمتر از 90 میلیون تومان خریده و امروز با درآمدش نمی‌تواند برای این خودرو چهار عدد لاستیک بخرد. اوضاع برای دارندگان اتومبیل‌های خارجی بدتر است. خانواده‌های زیادی اتومبیل خارجی دارند؛ ولی جرئت نمی‌کنند آن را از پارکینگ خارج کنند. فردی را تصور کنید که سه سال قبل سانتافه 200 میلیون تومانی خریده و حالا قیمت‌ این خودرو به حدود یک میلیارد و 500 میلیون تومان رسیده است؛ ولی به دلیل استهلاک زیاد جرئت نمی‌کند آن را وارد خیابان‌های شهر کند. او با درآمد ماهانه 10 میلیون ‌تومان و پس‌انداز دو سال یک اتومبیل خارجی خریده و حالا اگر اتفاقی برای چراغ آن بیفتد باید شش ماه درآمدش را برای خرید تنها یک چراغ هزینه کند. نه‌تنها اتومبیل‌های خارجی، بلکه دارندگان خودرو‌های داخلی و البته چینی هم به ثروتمندانِ فقیر تبدیل‌شده‌اند. پژو پارس هم که از ماشین‌های پرطرفدار است، تعمیر موتور TU5 آن بین 25 تا 60 میلیون تومان هزینه دارد! البته ثروتمندان ِفقیر فقط خانه و خودرو ندارند. همین‌که خانواده‌ای یخچال فریزر ساید‌بای‌ساید خارجی با قیمتی نزدیک به 100 میلیون تومان داشته باشند ولی قدرت پر کردن آن را نداشته باشند ثروتمند فقیر است. مانند جوان دانشجویی که موبایل ‌10میلیونی در دست می‌گیرد؛ ولی دو هزار تومان برای خرید کارت شارژ ندارد! دارایی افراد به خاطر ابر‌تورم چند برابر شد؛ ولی حالا پول لازم برای نگهداری از همان دارایی را ندارند! یا اینکه خانه‌ میلیاردی و اتومبیل چند صدمیلیونی دارند؛ ولی درآمد آن‌ها در حد حقوق اداره کار است. این اقشار روز‌های عجیب‌غریبی را می‌گذرانند و مشخص نیست به کدام سمت حرکت می‌کنند. این احتمال وجود دارد که این اقشار مدتی با پس‌انداز منفی تلاش کنند تا از اقشار بالایی جامعه باشند و بالاتر از آنچه هستند به نظر برسند. فردی که چند سال شاسی‌بلند سوار بوده، یک‌باره نمی‌پذیرد اتومبیلش را با مثلا پراید عوض کند! از طرفی مگر چقدر می‌تواند با استقراض از پس تأمین هزینه‌های ماشین گران‌قیمت بر‌بیاید؟
الگوی اقتصادی‌ مشخصی برای توجیه رفتار این قشر وجود ندارد؛ ولی آن‌ها یا باید بر درآمد خود بیفزایند یا دارایی خود را بفروشند‌ و یک پله پایین‌تر بیایند تا زندگی برای آن‌ها شدنی باشد. البته کارشناسان بسیاری عقیده‌ دارند این اقشار برای ماندن در این سطح تلاش می‌کنند و به‌راحتی تسلیم نخواهند شد. در اقتصاد کلاسیک الگویی شبیه به زندگی این افراد وجود دارد؛ بر اساس این ایده اگر فردی برای مدتی درآمد بالایی داشته باشد و سپس درآمدش را از دست بدهد دست به هر کاری می‌زند تا در سطح قبلی بماند، از پس‌انداز استفاده خواهد کرد، قرض می‌کند، وام می‌گیرد و در انتها صورتش را با سیلی سرخ نگه می‌دارد.
 آن‌ها دست‌وپا می‌زنند که در سطح قبلی بمانند؛ ولی آهسته‌ پایین‌تر می‌آیند. شاید برای ثروتمندانِ فقیر وقوع چنین اتفاقی دور از انتظار نباشد. آن‌ها قشری هستند که قیمت لوازم‌خانگی آن‌ها رشد سنگینی کرده است؛ ولی اگر یکی از این لوازم‌خانگی نیاز به تعمیر پیدا کند برای تأمین بودجه آن به بحران برمی‌خورند.جالب‌تر اینجاست که شاید به خاطر رکود اقتصادی آن‌ها موفق به فروش دارایی نشوند. برای مثال فردی که خودروی تیگو 5 را با قیمتی کمتر از 100 میلیون‌ تومان خریده است و امروز نمی‌تواند هزینه‌های آن را بپردازد؛ ولی این خودرو در بازار هم مشتری ندارد! فردی را تصور کنید که به لطف اقتصادِ ناپایدارِ سه سال گذشته، امروز آپارتمانی میلیاردی دارد، خودرواش چند صد میلیون تومان است؛ ولی شغلش را ازدست‌داده و البته برای این دارایی مشتری نیست. تا به امروز ثروتمندانِ فقیر برای بازار معاملاتی مشکلات زیادی ایجاد کرده‌اند. آن‌ها شرایط معامله را چند بار بازبینی می‌کنند و از همه‌چیز می‌ترسند. کسی‌ که آپارتمان چند صدمیلیونی‌اش به‌یک‌باره چند میلیارد تومان شده است به‌راحتی معامله نمی‌کند. تاکنون معامله میلیاردی نکرده ومعامله با این افراد دشوار است.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط