در متن پیش رو، به روایت محمد عیدی نجفآبادی، کارشناس فرهنگی و معاون فرهنگی شهردار اصفهان، نکات شنیدنی و مهمی را خواهید خواند؛ آنهم درباره نمادی که بارها بر سردر بازار قیصریه، صنایعدستی، سوغات و حتی ماسک و لباسهایمان دیدهایم.
بر پیشانی نقشجهان، نمادی نقشبسته که حاصل خوشذوقی، خلاقیت و تفکر عمیق صفوی است. اینبار که میخواهید از نقشجهان وارد بازار قیصریه شوید، کمی تأمل کنید. سر رو به آسمان بلند کنید و دقایقی دو نقش مهم بر بالای سردر بازار را ببینید. به این فکر کنید که معنایشان چه میتواند باشد؟ فرهنگ دوستان عصر صفوی چه کارکردی برای این نماد که قدمت بسیار بیشتری دارد، تعریف کرده و چرا در چنین مکانی این دو نقش را جاودانه کرده اند؟ ما برای جویا شدن پاسخ این پرسشها پای صحبتهای محمد عیدی نجفآبادی، رئیس سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی و معاون فرهنگی شهردار اصفهان، نشستیم؛ کارشناسی که فراتر از مسئولیت فعلیاش به دلیل مطالعات در حوزههای فرهنگی و به ویژه فـرهـنـگعـامه میتواند پاسخهای درخوری برای پرسشهای ما درباره نماد اصفهان داشته باشد.
قدم اول درک نماد شناخت ذهن مبدع است
«نگاه هرمنوتیکی تأویلگرایانه» زاویهای است که محمد عیدی نجفآبادی برای تحلیل نماد اصفهان انتخاب میکند و توصیفها و تفسیرهای او را با چنین رویکردی میشنویم. او البته تأکید میکند که میتوان دریچههای متفاوتی به روی این نماد گشود و از زوایایی گوناگون با ابزارهای متنوع به تحلیلش پرداخت.
به روایت عیدی، اولین قدم این است که سر بگذاریم کنار سر انسان عصر گذشته و مدل ذهنیمان را با او انطباق دهیم؛ انسانی که به آسمان نگاهی متفاوت داشت و اساس زندگیاش بر شناخت آسمان استوار بود؛ برای شناخت زمان کشت، سر به آسمان داشت، برای طالع سعد از آسمان کمک میگرفت و قبله و جهت سفرش را با آسمان پیدا میکرد؛ فارغ از هر قبلهنما، اینترنت، تلویزیون و ابزارهای مدرن یا معاصری. نکته مهمی که نباید از یاد ببریم این است که کارکردهای ذهن انسان مدرن نسبت به ذهن انسان سنتی متفاوت است و نگاهشان هم به آسمان با هم فرق دارد، به همین دلیل برای تحلیل نمادی که در آن زمان خلقشده باید ذهن و زیست انسان آن زمان را بررسی کنیم. محمد عیدی همینجا در ابتدای بـحـث برای عـلاقـهمـندان دو منبع مهم را هم معرفی میکند؛ «کارکردهای ذهن در جوامع ابتدایی» نوشته لوسین لوی-برول با ترجمه یدالله موقن و «منشأ آگاهی در فروپاشی ذهن دوساحتی» نوشته جولین جینز و ترجمه سعید همایونی.
نماد اصفهان، حاصل تجربه بشری و خلاقیت صفوی است
«دیلمیان» را بهعنوان حکومتی که نماد اصفهان ریشه در زمان آنها دارد، میشناسیم؛ حکومتی که حدود یک هزاره پیش اصفهان را در دست داشت و کارهای کارستانی هم کرد؛ از جمله آنکه برج و باروی اصفهان را وقتی «قمر در برج قوس آذر بود» به دور شهر کشید و اینگونه است که میگوییم طالع اصفهان، قوس آذر است. سپس نوبت رسید به صفویان، هم آنان که شیعه دوازدهامامی را بهعنوان دین رسمی ایرانیان تثبیت کردند. جان کلام اینکه به گفته محمد عیدی نجفآبادی: «قوس آذر حاصل تجربه بشری در کنشهای معناکاوانهاش در حوزه نجوم و اسطورهشناسی است و به این معنا، در تمدنهای باستانی و شرق و غرب جهان سابقه دیرین دارد. بسیاری از منجمان دوره اسلامی بر همین معنا یا روش معناکاوانه و طریق مطالعات نجومیشان آن را به کار بردهاند و بزرگان زیادی را در حوزه نجوم اسلامی داریم که در این خصوص صحبت کردهاند. وقتی از نماد اصفهان صحبت میکنیم، از یک پدیده کاملا نمادین با بستر معنایی بسیار وسیعی صحبت میکنیم که در تمدن ایرانیاسلامی ما عمق معنایی بیشتری متناسب با فضای معرفی پیدا کرده است.»
سه زاویه برای بررسی نماد اصفهان
مـحـمـد عـیـدی در گــفـتوگــوی اختصاصی با اصفهانزیبا، با اشاره به تفاوت «نماد» و «نشانه» میگوید: «وقتی درباره نماد صحبت میکنیم برعکس نشانه، میپذیریم که قرار است درباره پدیدهای صحبت کنیم که بر یک مقوله درونی چندمفهومی دلالت دارد و زیباییاش این است که به میزان مخاطبانش میتواند معناهای متفاوت و البته در چهارچوب یک فضای معرفتی داشته باشد.»
او از چهار زاویه نماد اصفهان را بررسی میکند؛
اول، «نگاه زیست بومی و اقلیمی» که براساس آن، در تقویم نجومی ما اسد گرمترین زمان سال است (مرداد) وخشکترین ماه اصفهان. از سوی دیگر، آذر پربارانترین ماه است و با این روایت نماد اصفهان حاصل تعلیق و جدال بین خشکترین زمان سال، اژدها، یا هشتنبر (واژه ایرانی است به معنای اهریمن خشکسالی) با ماه آذر، پربارانترین زمان سال، است.
دوم، از «نگاه عرفانی» که بر این اساس، سیر و سلوک افراد را روایت میکند. اگر اژدها، نماد اهریمن باشد، هر فرد شجاعانه و خردورزانه باید بر اژدهای نفسش چیره شود. خاصه با نوع قرارگیریاش در جایی که حوزه بروز و ظهور فضاهای اجتماعی است؛ یعنی بازار اصفهان؛ مرکز تبادلات تجاری. برای اینکه فروشنده پاکدست و خریدار صدیقی باشی، باید اژدهای نفست را سر ببری.
سوم، از «نگاه سیاسی، اجتماعی» میتوان گفت قوس در واقع نگاهی است به اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر صفویه. ایران در دوره صفوی از سویی در چالش ایدئولوژیک با امپراطوری قدرتمند عثمانی در غرب بود و از سوی دیگر در چالش با ازبکان در شرق. اصلا یکی از دلایل اینکه تاجداران صفوی اصفهان را به پایتختی انتخاب میکنند، این است که بتوانند این توزیع نیرو در دو جبهه را مدیریت کنند و به راحتی هم پایتخت شیعی ایران به تسخیر در نیاید؛ کما اینکه قبل از آن، قزوین و تبریز به این مشکل دچار بودند. در ادبیات خودمان هم از رستم و گرشاسب یاد میکنیم؛ چون هرکس در موقعیت استراتژیک ایران قرار گیرد، با وجود اینکه ایران هیچوقت از دشمن خارجی در امان نبوده، باید هر ایرانی خودش رستم یا گرشاسبی باشد که با «اژدهای آتشین دم دژم روی نژند خوی» به مبارزه برخیزد. بنابراین هر ایرانی باید رستم باشد تا بتواند وظیفه ایرانبانی خود را به درستی انجام دهد.»
چهارم، از «نگاه فولکلوریک» باید گفت ایرانیان از دیرباز چنین تصور میکردند که وقتی خسوف پیش میآید، اژدها که یکی از صور فلکی است و دور کره پیچیده شده، ماه را به کام فرو میبرد و وقتی کسوف پیش میآید، خورشید را به کام فرو میبرد و وقتی این دو اتفاق طبیعی ایجاد میشد در فهم فرهنگ عامه این بود که بر بام میرفتند و بر ظروف مسی میکوبیدند تا بتوانند خورشید یا ماه را از دهان اژدها خارج کنند. بنابراین رویارویی با اژدها در فرهنگ عامه سابقه دیرینه دارد.
نماد سردر قیصریه چه تفاوتی با قوس آذر دایرهالبروج دارد؟
رئیس سازمان فرهنگی اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان در ادامه به تفاوت نماد اصفهان و قوس آذر دایرهالبروج اشاره و تصریح میکند: «نماد قوس آذر که در دایرهالبروج است، نوک کمان به سمت جلو است. خلاقیتی که صفویان داشتند اینگونه بود که قوس برگشتهای با نیمتنه انسانی را خلق کردند که کلاه قزلباش دوازده ترک روی سرش دارد و اژدها را نشانه رفته است. حالا جالب این است که اگر اینگونه تفسیر کنیم که بدن، بدن شیر است، شیر در زبان نمادین یعنی شجاعت و کمان نماد خردورزی است.»
او در رد گفتههایی که در توصیف ظاهری نماد قوس از ببر یاد میکنند، اضافه میکند: «بعید به نظر میرسد کسی که قوس را تصویر کرده از ببر استفاده کرده باشد؛ چون دارد از شاخص نجومی استفاده میکند و ما در بروج دوازدهگانه ببر را نداریم. ضمن اینکه شیر نماد شجاعت و کمان نماد خردورزی است و اژدها نشانه دشمن پلیدسیرت است. با توجه به فضای سیاسی اجتماعی این را القا میکند که برای اینکه بتوانی به وظایف ایرانبانیات در برابر دشمن دژمخوی بایستی و عمل کنی، باید از دو سجیه اخلاقی، خردورزی و شجاعت که نماد پهلوانی در ایران است برخوردار باشی. نکته اینجاست که شجاعت بدون خرد مفهوم پهلوانی ندارد.»
نماد اصفهان حاوی پیام ایرانبانی است
عیدی میافزاید: «نمادها زیبا هستند؛ چون قابلیت پاسخگویی به هر موقعیت را دارند و همین روایتهای متکثر از نمادهاست که شهر را پرروایت و از یکنواختی خارج میکند. شهر اصفهان، اسطوره شهر است و وقتی از اسطوره صحبت میکنیم در اصل داریم از نمادهای با روایت صحبت میکنیم. نه فقط قوس بلکه خط به خط هنری که با معماری آمیخته و روی منارهها و اشکوبههای این شهر نشسته، همه قابلیت تفسیرهای نمادین دارند. شهر را زنده میکنند و در اذهان قابلیت خوانش دارند.» به روایــت او، نـمــادهــــا در اسطورهشناسی، میتوانند قابلیت پاسخگویی به نیازهای همزمانی داشته باشند. عیدی همچنین تصریح میکند: «گاهی از نمادی سخن میگویید… مثلا میگویید از نگاه رومیان یا مصریان باستان این مفهوم برداشت میشده. اما صفویان کاری کارستان کردهاند که با شرایط زیسته خودشان هم این نماد قابلیت انطباق دارد. این درس بزرگی است برای ما که اگر میخواهیم اسطورهشهرها را بازتولید کنیم، یکی از کارها این است که باید نمادهای شهر، پاسخهای اینزمانی به نیازهای فرهنگی بدهند. صفویان درباره قوس این کار را کردند و درخصوص نمادهای دیگر هم میتوانیم صحبت کنیم. این نشانه اوج تفکر خلاقانه مردمی است که نمیخواستند فقط تقلید نکنند، بلکه میخواستند تاریخ خودشان را هم در یک نماد بگویند تا امروز بتوانیم به راحتی پیامها را خوانش و تحلیل کنیم.» بنابراین باید بگوییم که این قوس یک نماد جهانی است؛ اما خلاقیت در این قوس باعث شده به یک نماد بومی جهانی تبدیل شود که قابلیت گفتوگو در روابط بینفرهنگی را هم دارد. در واقع صفویان از یک نماد شناختهشده جهانی برای انتقال معنا از مشترکات معرفتی استفاده کرده و آن را خلق کردهاند. این میتواند اوج خلاقیت یک تمدن لقب بگیرد.
او اضافه میکند: «امروزه بسیاری از معناشناسان یا معناکاوان معتقدند که هزینههای تعاملی در فرایندهای ارتباطی، بسیار بالارفته؛ چون در کنشهای ارتباطی مردم نمادها بیرنگ شدهاند. هر چه بتوانی با نماد صحبت کنی، هم قدرت تخیل و خلاقیت مردمت را بالا بردهای و هم هزینههای تعاملی را کاهش دادهای؛ چون به صورت غیرمستقیم هر نمادی یک جغرافیای بسیار گسترده و متکثر از معنا را منتقل میکند که مبتنی بر روابط و ارزشهای مشروع اجتماعی است.»
این قوس با همه شاخصهای اجتماعی جامعه ایرانی همخوان است
جانِ کلام این گفتوگو این بود که صفویان پس از آلبویه، با خلق نمادی فرازمانی، پاسخگویی به نیازهای فرهنگی جامعه خودشان و تثبیت موقعیت خود با هنر در جهان آن روز را انجام دادند. نکته مهم اینکه آنقدر هویت معنایی و جغرافیایی این نماد گسترده بود که پاسخگوی نیازهای فرهنگی اصفهان (هم بهعنوان پایتخت ایران در زمان صفوی و هم بهعنوان کلانشهر مهم ایران امروز) محسوب میشود و با توجه به اینکه حذف نمادها، بیزبان کردن جامعه است، باید در میراثبانی از نماد قوس و معرفی بیش از پیشش بکوشیم. و برای تحلیل این نماد هم قبل از هر کاری باید مدل ذهنی انسان سنتی مبدع نماد را بشناسیم و مثلا متوجه شویم که وقتی معتقد بوده «قمر در قوس آذر، طالع سعد است» یعنی چه؟! و چطور میشود وقتی میخواهد اصفهانش را بسازد، «اسعد ایام» را که آذر باشد، برمیگزیند و نمادش را همچنان که میبیند و میاندیشد، بر احسن مکانها، یعنی بر بالای ورودی بازار حک میکند؛ جایی که به روایت محمد عیدی نشانه این است که این نماد، حکومتی نیست و پایگاه و مفاهیم اجتماعی و مردمی دارد. او این نکته مهم را در جواب پرسشی درباره اینکه چرا این نماد بر بالای سردر بازار قیصریه حک شده و مثلا بر بالای عالیقاپو طراحیاش نکردهاند، بیان کرد.
بر این اساس به روایت معاون فرهنگی شهردار اصفهان، ما با نمادی روبهرو هستیم که حذفشدنی نیست، نمیشود با قرائت قالبی آن را تحلیل کرد و با کل ساختار معرفتی در کل تاریخ پرفرازونشیب ایران و در مواجهه با پستیها و بلندیهایی که فرارویش بوده و با همه شاخصهای اجتماعی جامعه ایرانی همخوان است.