از حدود 15سال پیش تا همین یکی دو سال قبل، عمده اطلاعات عموم مردم از بورس و سهام، به سهام عدالت محدود میشد.
اگرچه سابقه فعالیت بورس تهران از نیمقرن هم فراتر رفته است؛
اما از سال97 بود که پای افراد بیشتری به این بازار مهجور باز و در نهایت با آزادسازی سهام عدالت در سال99، ناگهان تعداد کدهای بورسی چند برابر شد.
حالا در رسانهها صحبت از 50 میلیون کد بورسی است. همین جمعیت عظیم سهامداران باعث شده عده زیادی با پلاکارد «حـمـایـت از سـهـامداران» کاتولیکتر از پاپ شوند!
برای یک مسئول دولتی یا نماینده مـجـلــس، حـمـایـت از یک گروه کوچک از افراد شاید آنقدر بازتاب رسانهای نداشته باشد؛
اما حمایت از جامعه عظیم سهامداران و کمک احتمالی به تغییر روند بازار سرمایه، آن هم در شرایطی که بورس حال و روز خوشی ندارد،
فارغ از نتیجه میتواند برگ زرینی در کارنامه افراد باشد.
برای درک بهتر این موضوع، به جامجهانی2010 آفریقای جنوبی فکر کنید.
اگر قرار باشد خاطرهای از آن جامجهانی به یاد بیاورید، به احتمال زیاد گل دقیقه 115 آندرس اینیستا به هلند را به یاد میآورید که منجر به قهرمانی اسپانیا در آن دوره شد؛
بنابراین مهم است چه کسی باعث میشود ورق بازی برگردد!
ترسیم تراز فیبوناچی در اخبار صداوسیما!
برخی نیز به این دلیل که خود را از مسائل روز جامعه مطلع نشان دهند، به صورت گذرا از بورس یاد میکنند؛
حتی گوینده اخبار صداوسیما هم ممکن است قبل از اعلام اوقات شرعی و تقویم روز، حمایتهای پیش روی شاخصکل را بر اساس ترازهای فیبوناچی یادآور شود!
در عصر ارتباطات هم مسجل شده است که آنچه در کوچه و بازار نقل محافل شود، به نطق ســیـاســتمـداران هم راه پــیـدا مـیکـنـد؛
چه اسـتـخـراج بیتکوین باشد و چه سـهــام عدالت. در این شرایط آیا آنطـور که وزیر اقـتـصـاد مـیگـویـد «بورس هماکنون در ریل مناسب قرار گرفته است»؟
موجهای ریزشی یکی پس از دیگری
برای درک بهتر شرایط بورس، میتوان گذری داشت بر آنچه از دهه سوم مرداد آغاز شد و تا به حال هم ادامه داشته است.
بورس از حدود 20 مرداد تا به حال، سه موج نزولی پرقدرت را تجربه کرده است.
موج نخست از جایی شروع شد که بین دو وزارتخانه اقتصاد و نفت بر سر عرضه صندوق پالایشی یکم اختلافنظر به وجود آمد
و به دنبال آن، بورس از حالت گاوی به خرسی تغییر فاز داد.
این موج ریزشی به مدت دو هفته طول کشید و در این مدت نماگر بازار حدود 400 هزار واحد ریزش داشت.
بعد از مدتی نوسان در محدوده یک میلیون و 600 هزار واحد، بار دیگر از حدود 20 مهر تا 20 آبان،
شاخصکل بورس افت حدود 400 هزار واحدی را تجربه کرد و به کف کانال 1.2 میلیون واحد رسید.
در این زمان و با مشخصشدن برنده انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، بورس طی سه هفته،
رشد حدود 25درصدی را به ثبت رساند و تا بالای کانال 1.5 میلیون واحد هم رشد داشت.
بیم از فرارسیدن موج چهارم ریزش!
اما در ادامه موج سوم ریزشی شروع شد و با افت حدود 400 هزار واحد، دماسنج بازار به قعر کانال 1.1 میلیون واحد سقوط کرد.
اکنون دوباره بازار چند روزی که سبزپوش شده است؛
اما باز هم بیم آن میرود که بعد از رشد مختصر، موج چهارم ریزش از راه برسد و بورس را به سمت مرز یک میلیون واحد سوق دهد.
در نتیجه بورس تا بدینجا سه موج ریزشی حدود 400 هزار واحدی را تجربه کرده و آنچه در تمام این موجهای ریزشی مشترک بوده، وعدههای حمایتی است.
تزریق روزانه 10 هزار میلیارد تومان نقدینگی، اعلام اسامی نمادهای بزرگ و حقوقیهایی که موظف به خرید هستند،
ممنوعیت فروش سهام عدالت در بازار اصلی بورس، تزریق یکدرصد از منابع صندوق توسعه ملی و…
از جمله وعدههایی هستند که یا عملی نشدند یا اجرای آنها آنقدر دیر و بیکیفیت بود که نتوانست بر بازار تأثیر بگذارد.
موج آخر ریـزشهـا که بـاعث شد شاخص کل تا میانه کانال 1.1 میلیون واحد کاهش یابد،
به استعفای رئیس سازمان بورس ختم شد؛ استعفایی که تا بدینجا شوک نصفهنیمه به بازار وارد کرده و شاخـص کـل در روزهای اخیر، روند مثبتی در پیش گرفته است.
تلفات ریزش بورس
اما این سبزپوشی حاشیههایی هم به دنبال داشته است که مهمترین آن به کنارهگیری سکاندار این بازار اختصاص دارد.
حسن قالیباف اصل، رئیس مستعفی سازمان بورس، در نامه استعفای خود به دخالتهای مکرر در بورس اشاره کرد که در روند آن اختلال ایجاد کرده است؛
اختلالی که باعث شده سهامداران خرد عطای این بازار را به لقایش ببخشند.
از زاویه دید وسیعتر که به موضوع نگاه کنیم، قوه مجریه و مقننه همدیگر را به دخالت در بورس متهم میکنند
و البته توصیه میکنند طرف مقابل در بورس دخالت نکند!
در یکی دو هفته اخیر پاستورنشینان و بـهارستانیها حـسابـی از خجالت هم در آمـدهانـد و به دور از مقدمهچینی
و به طور مستقیم، یکدیگر را از دخالت در بورس منع کردهاند.
برای مثال محمود واعظی، رئیس دفتر رئیسجمهور، در حاشیه جلسه هیئتدولت و خطاب به نمایندگان مجلس گفت:
شما اصلا در بازار بورس دخالت نکنید! در مقابل سیدناصر موسوی لارگانی، عضو هیئترئیسه مجلس،
با اشاره به اینکه رئیس دفتر رئیسجمهور از متهمان مداخله در بورس است و با فرار به جلو از مجلس میخواهد در کار بورس دخالت نکند،
تأکید کرد: مجلس کوتاه نمیآید! حتی نصرالله پژمانفر، رئیس کمیسیون اصل 90،
پا را فراتر نهاد و در یک برنامه زنده تلویزیونی گفت: «برای ما محرزشده که دخالتهای شخص رئیسجمهوری و دفتر ایشان، بورس را به این وضعیت نابسامان کشانده است.»
اما اگر با جزئیات بیشتر بررسی کنیم، متوجه میشویم همانند عرضه صندوق پالایش، همچنان برخی وزارتخانهها هم با یکدیگر سر جنگ دارند.
برای مثال وزیر امور اقتصادی و دارایی با حضور در مجلس توپ سقوط بازار بورس را در زمین بانک مرکزی و وزارت صمت انداخت و گفت:
«برخی دخالتها مانند قیمتگذاریهای دستوری و همینطور بالارفتن نرخ بهره بینبانکی، مستقیما بر بازار سرمایه تأثیر منفی میگذارد.»
وقتی پای بورس در میان است بورس و سهام
در نهایت اگر ضرر و زیان سهامداران را کنار بگذاریم، بورس دستاویز خوبی برای اینکه افرادی است که بتوانند نام خود را بر سر زبانها بیندازند.
چه آن زمان که بورس مسیر صعودی در پیش گرفته بود و 25 نفر اقتصادخوانده، در یک نامه هشدار دادند رشد بورس به تورم میانجامد،
چه آن زمان که بورس در فاز ریزشی قرار داشت و برخی در نقش شخصیت «گلام» در کارتون گالیور مدام تأکید میکردند
که «من میدونستم» و چه حالا که کارد به استخوان سهامداران رسید و برای شروع روند صعودی بورس، نیاز به معرفی مقصران و متخلفان احتمالی است!
در نهایت اگر قرار است روند صعودی بورس آغاز شود، همه میخواهند آندرس اینیستا باشند!















