روایت آمارها از مهاجرت به اصفهان
آنطور که سازمان مدیریت و برنامهریزی استان اصفهان در نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن اصفهان نشانداده، جمعیت شهر اصفهان در سال 1395 بالغبر دو میلیون و 243 هزار و 249 نفر بوده است؛ همچنین در بازه زمانی 1390 تا 1395، بیش از 95 هزار نفر از داخل کشور به شهر اصفهان مهاجرت کردهاند که مجموعا در کنار سایر مهاجران، اعم از داخل و خارج از کشور، بیش از 114 هزار نفر بوده است. ازسویدیگر، توزیع نسبی مهاجران واردشده به شهر اصفهان در سالهای 90 تا 95 ازنظر اقامت در شهر، نشان میدهد که بیش از 92درصد آنها در نقاط شهری و بیش از 7 درصد در نقاط روستایی ساکن شدهاند. ایندرحالی است که به نقل از سفرنامه «ژان شاردن» جمعیت شهر اصفهان در دوران صفویه بالغبر 600 هزار نفر، به نقل از کتاب «از خراسان تا بختیار» (نوشته هانریرنه آلمانی) در دوران مظفرالدینشاه قاجار بین 70 تا 80 هزار نفر و به نقل از اداره کل آمار ایران در دوران پهلوی (سال 1319) بالغبر 240 هزار نفر بوده است.
چنانکه مشاهده میکنید، در دوران قاجار، اصفهان با کاهش چشمگیر جمعیت روبهرو میشود که دلایل مختلفی مانند افول وضعیت معیشتی و مشکلات ناشی از سوء مدیریت حاکمان قاجاری داشته است؛ اما از سال 1300 به بعد با ورود برخی از صنایع نوظهور مانند نساجی و ریسندگی تحولات تازهای در اصفهان رخداده و رفتهرفته موجب جذب جمعیت شده است. بعد از پشت سر گذاشتن بحرانهای ناشی از جنگ جهانی دوم، اصفهان دوباره جانی تازه گرفته و از 1335 به بعد موقعیت خود را بهبود بخشیده است. جالب اینکه جمعیت شهر اصفهان بر اساس سرشماری نفوس و مسکن کل کشور و آمار طرحهای جامع شهر اصفهان در 1319 بالغبر 240 هزار نفر بوده که تا 1375 به بیش از یکمیلیون و 200 هزار نفر میرسد؛ بنابراین افزایش جمعیت این شهر به میزان کنونی تنها طی 25 سال رخداده است. اینکه مهاجرپذیری بیرویه بر چه اصول و اساسی شکلگرفته و چه تبعات مثبت و منفی برای شهر اصفهان داشته است، سؤالی است که در جای خود محل نقد و بررسی است. اما اینکه پدیده حاشیهنشینی بهعنوان یکی از ثمرات نامطلوب مهاجرپذیری بیرویه چه تبعاتی را عاید اصفهان کرده، موضوعی است که باید بهطورجدی به آن پرداخت.
علل رواج حاشیهنشینی در اصفهان
در مقالهای با عنوان «تحلیل علل اقتصادیاجتماعی حاشیهنشینی در شهر اصفهان» که در اواسط دهه هشتاد در مجله پژوهشی علوم انسانی دانشگاه اصفهان منتشرشده به بررسی علل حاشیهنشینی از دهه 40 در اصفهان پرداخته است. این پژوهش روی 400 خانوار که بهصورت تصادفی از محلههای نمونه انتخابشدهاند، انجامشده و نتایج آن نشان میدهد که حدود 44درصد از پاسخگویان مناطق حاشیهنشین، مهاجر غیربومی بوده و 57 درصد آنان قبلا در محله دیگری از شهر اصفهان زندگی میکردهاند که بیشتر آنها را میتوان در زمره راندهشدگان از متن به حاشیه نامید.
فقر، از عوامل اصلی پدیده حاشیهنشینی است
دیگر یافتههای این پژوهش نشان میدهد که تهیه و دسترسی آسانتر به مسکن در مناطق حاشیهنشین (ارزانتر بودن قیمت زمین شهری و مسکن)، باعث هجوم مهاجران و گروههای کمدرآمد شهری به این مناطق شده است؛ همچنین درصد بیکاری در مناطق حاشیهنشین بسیار بالاتر از سایر مناطق شهری بوده و یکی از دلایل حاشیهنشینی در شهر اصفهان محسوب میشود. بر اساس این پژوهش میانگین درآمد حاشیهنشینان در مقایسه با میانگین درآمد سایر گروههای شهری بسیار پایین بوده و بهعنوان یکی از دلایل اصلی حاشیهنشینی محسوب میشود. میانگین قیمت اجارهبهای مسکن نیز در مناطق حاشیهنشین بهطور تقریبی 17.5 درصد پایینتر از سایر مناطق شهری بوده و در تصمیمگیری افراد برای ساکنان در مناطق حاشیهنشین مؤثر بوده است.
راه چاره چیست؟
مرکز پژوهشهای شورای اسلامی شهر اصفهان طرحی را با عنوان «کاهش حاشیهنشینی در شهر اصفهان از طریق ترویج و کمک به فروش محصولات مناطق مهاجر فرست» مطابق با اختیارات تفویضشده در ماده 16 قانون حمایت از کسبوکار در بهمنماه 96 به شورای اسلامی ارائه و به شهرداری ابلاغ کرد. در این طرح، مدیریت شهری موظف شد راهکارهای عملی خود را در جهت رونقبخشیدن به اقتصاد محصولات روستایی، هویتبخشی و حس تعلق به زادگاه خود انجام دهد. ازآنجاییکه منطقه 14 شهرداری اصفهان بهطورجدی با معضل حاشیهنشینی مواجه است و بیش از 40درصد جمعیت این منطقه مهاجر هستند از مدیر این منطقه خواستیم درباره اجرای سیاستهای کاهش حاشیهنشینی در این منطقه بگوید. علی شمسی تأکید کرد: «حاشیهنشینی دو معنا دارد: یکی، در حاشیه شهر بودن است و دیگر اینکه، مردم بخشی از شهر زندگی بیکیفیتی داشته باشند. بهرغم اینکه منطقه 14 ازنظر جغرافیایی در حاشیه شهر اصفهان قرار دارد، اما تلاش شده کیفیت زندگی مردم این منطقه ارتقا یابد.»
او ادامه میدهد: «ارزانی زمین، ارزانی ساختمان، تفکیکهای غیرمجاز، خرد کردن زمینهای کشاورزی و ساختوساز خارج از محدودههای خدمات شهری از عوامل اصلی و مهم ایجاد حاشیهنشینی در این منطقه شده است. خوشبختانه در این چند سال زمینهای بایر تعیین تکلیف شده و از ریزدانهها و تفکیکهای غیرمجاز نیز جلوگیری شده است. علاوه بر اینها، ایجاد زیرساخت برای ساختوساز، احداث خط دو قطار شهری، کمربندی، ورزشگاهها و فرهنگسراها و بوستانها رشد منطقهای را به دنبال داشته که باعث شده ارزش واقعی زمین پیدا شود.»
به گفته او، آموزش قانون شهروندی به مردم منطقه 14 از دیگر اقداماتی بوده که منجر به افزایش ارزشافزوده این منطقه شده است؛ عاملی که بهمثابه مقابله مستقیم با پدیده حاشیهنشینی به شمار میآید.
شمسی از تدارک برنامههایی برای رشد منطقه 14 در سالهای آینده نیز خبر داده و میگوید: «با توجه به اینکه منطقه 14 قطب گردشگری مذهبی است و حرم حضرت زینب(س) در آن قرار دارد، پیشبینی میشود بتوان با استفاده از این ظرفیت سومین میدان شهری را در این منطقه ایجاد کرد که باعث رشد بیاندازه این محدوده در سالهای آینده خواهد شد. مهمتر از همه اینکه تکلیف زمینهای بایر توسط ادارات مربوط روشنشده تا قبل از اینکه خود مردم و دلالان بخواهند زمینها را خرد کنند، ارزش واقعی زمینها مشخص شود.»