گلآقا با معاونت امور بینالملل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سمت مشاور افتخاری از ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۹ همکاری میکرد؛ جایی که نخستین مسئولیت رسمیام را در نظام اداری کشور آغاز کردم. اینک هشتادمین سال تولدش را بهانهای قرار دادم تا یادی از این دوست فرهیخته و ادیب هموطن داشته باشم و زندگی پرفرازونشیب او را سرمشقی برای نسل جوان امروزمان یادآور شوم.
صابری پس از موفقیت چشمگیر در ستون «جعفرآقا»ی نشریه حج و پس از بازگشت از بیتاللهالحرام، مدتی روی طرح ستون طنز خود کار کرد و با برگزیدن عنوان دو کلمه حرف حساب و همچنین با انتخاب اسم مستعار گلآقا برای خود، اولین ستون طنزش را با این نام در بیستوسوم دیماه ۱۳۶۳ در روزنامه اطلاعات به چاپ رساند. طنز سیاسی که تقریبا از سال ۱۳۵۹ به اینسو تعطیلشده بود، با شکلگیری این ستون طنز، دوباره به بار نشست و جان تازهای گرفت. با گذشت مدتزمانی کوتاه از آغاز انتشار دو کلمه حرف حساب و با توجه به شرایط بعد از انقلاب و پیامدهای سیاسی و اجتماعی و معیشتی حاصل از جنگ تحمیلی که سبب کمتوجهی به مسائل طنز شده بود، ظهور و بروز نام گلآقا، شادمانی زایدالوصفی پدیدآورد و خود پدیدهای نوین قلمداد میشد که شگفتآور بهنظر میرسید؛ لذا صابری بهعنوان مهمترین منتقد حکومت از درون نظام، مطرح شد.
قدرت قلم و جسارت او در نقد طنزآمیز و هنرمندانهاش از واقعیتهای سیاسی و اجتماعی، موجب شده بود که مخالفان نظام او را «سوپاپ» دولت بهمنظور آزادکردن آرام نارضایتیهای متراکم قلمداد کنند؛ ولی صابری بدون توجه به اهداف منتقدان داخلی و خارجیاش، از همین واژه به شکل هنرمندانه و طنزآمیز و بسیار ماهرانه بهرهبرداری کرد و خود را با استفاده از واژه بدل و عامی سوفاف نامید و به کار خود ادامه داد و ظرف مدت کوتاهی، توانست توجه افکار عمومی، اعم از مقامات دولتی، ادبا، نویسندگان و رسانههای داخلی و خارجی و بهویژه اقشار مختلف مردم را جلب کند؛ تا جایی که صابری را بهشدت به ادامه راه تشویق کنند و طنزش را بستایند.
صابری خود در این رابطه میگوید: «نخستین کسی که مرا بهعنوان یک طنزنویس تحویل گرفت، در سطح وسیع، سید محمدعلی جمالزاده بود. بعدها که در ژنو به دیدارش رفتم، به من گفت که در همان روزهایی که نوشتههای کوتاه تو با عنوان دو کلمه حرف حساب در اطلاعات چاپ میشد، به خودم گفتم که طنزنویس شایستهای در ایران پیدا شده است! این را چند بار هم قبل و بعدازآن دیدار، برای خودم نوشت. هر وقت هم که به عللی، نمینوشتم، نامه میفرستاد و اظهار نگرانی میکرد».
صابری به این موضوع صریحتر میپردازد و میگوید «…نمیدانم گفتن این نکته صحیح است یا نه، آیا حمل به چه چیز خواهد شد؟ ولی از جهت روشنشدن قضیه میگویم که در ایران، چند نفر، بهطور خصوصی، مشوق من بودهاند: حضرت آیتالله خامنهای، حجتالاسلام سید محمود دعایی و دوستم آقای جلال رفیع.»
دلسوزیهای صادقانه او نسبت به کشور و نظام نوپای اسلامی، علاوه بر حدت و شدت انتقادهایش و تیزی فوقالعاده قلمش هرگز او را از ادامه مسیر بازنداشت و گرچه پس از گذشت نزدیک به ۹ سال از انتشار اولین دو کلمه حرف حساب، نهایتا در سال ۱۳۷۲ به تعطیلی موقت ستونش در روزنامه اطلاعات انجامید، اما صابری که پیش از آن تقاضای انتشار یک هفتهنامه جدی به نام فصل جدید کرده و امتیازش را نیز گرفته بود و به دلایلی از انتشار آن منصرف شد، تقاضای امتیاز هفتهنامه طنز با نام گلآقا را کرد و توانست در اول آبان ۱۳۶۹ اولین شماره هفتهنامه طنز پس از انقلاب اسلامی، به نام گلآقا را با تیراژ یکصد هزار نسخه و به قیمت ۱۵ تومان با شعار «خندهرو هر که نیست از ما نیست/ اخم در چنته گلآقا نیست» منتشر کند.
استــقــبــال مردم از ایــن مــجــلـــه، غیرقابلتصور بود. تمام نسخههای اولین شماره هفتهنامه گلآقا، در سراسر تهران ظرف کمتر از نیمساعت به فروش رفت و مجددا چاپ شد و حتی شمارههای سال اول گلآقا بعدا در تیراژ وسیع تجدیدچاپ شد. درحقیقت هفتهنامه گلآقا، سرآمد نشریاتی بود که طی دهههای ۷۰ و ۸۰ با زبان طنز و کاریکاتور به نقد فضای سیاسی و اجتماعی کشور میپرداخت و همه مدیران ارشد دولتهای وقت را بهعنوان سوژههایی همیشگی در طنزهای تصویری روی جلدش مدنظر داشت؛ طنزهایی که با زبانی ساده، نقدهایی جدی را به سیاستهای داخلی و خارجی دولتها مطرح میکرد، آنچنانکه به دل نقدشونده هم مینشست.
او اما در طنزپردازیهایش، معتقدانه و باورمندانه، روحانیتورزی طلبگی را خط قرمز خود میدانست و تا آخرین فعالیتهای رسانهایاش به این مهم وفادار ماند و هرگز اهانتی به آن نکرد.
گلآقا در دو کلمه حرف حساب و بهعنوان یک مدیر توانمند و جدی که همیشه حرف اول را میزد و گوشش به حرف هیچکس بدهکار نبود، با ابزار و ملزومات گلآقاییاش از قبیل عینک و عصا و قلم، کابینهاش را با درایت و هوشمندی زائدالوصفی چید و از دهان آنان زیرکانه و جسورانه، مشکلات و انتقادهای مردم کشورش را بیان میکرد و دولتیان را ماهرانه کیسه میکشید.
شاغلام، آبدارچی گلآقا، بهعنوان نماینده عوام و قشر آسیبپذیر، ممصادق، بهعنوان نماینده مردم کوچه و بازار، که هر از چند گاهی به گلآقا نامه مینوشت و با بیان مشکلات وانتقادهایش از گلآقا رهنمود میخواست؛ کمینه، عیال ممصادق، سخنگوی زنان که با نامهنوشتن به گلآقا، از بعضی مسائل مربوط به زنان یا فراتر از آن انتقاد میکرد. مشرجب، پیرمردی کلاهنمدی و شاغلام و غضنفر بیسواد که مسئول روابطعمومی گلآقا بود، از اعضای فعال و مؤثر تیم منتخب گلآقا بودند؛ تیمی که در اصل، رفتارها و شیوههای حکومت را هنرمندانه نقد میکردند.
آشنایی کیومرث صابری با سیاست و ادبیات، موجب شد نوشتههای او، از همه وجوه تأثیر فوقالعادهای روی افکار عمومی جامعه ایران بگذارد و جوانان را نسبت به این مقوله از روزنامهنگاری و طنزپردازی حساس کند و مکتبی متعهد، متخصص، هنرورز و منحصربهفرد به نام مکتب طنز گلآقایی پدید آورد.
صابری بعدازآن، امتیاز انتشار دو نشریه دیگر را هم گرفت: انتشار اولین شماره ماهنامه گلآقا در مردادماه ۱۳۷۰؛ همچنین انتشار اولین سالنامه گلآقا در اواخر همان سال، نشان داد صابری با پشتوانه علمی محکمی پا به عرصه مطبوعاتی و نویسندگی کشور گذاشته است. او همچنین آثار متعددی از خود به جای گذاشت: برداشتی از فرمان حضرتعلی(ع) به مالکاشتر (۱۳۵۷)، تحلیل داستان ضحاک و کاوه آهنگر، مکاتبات شهید رجایی و بنیصدر، اولین استیضاح در جمهوری اسلامی ایران، دیدار از شوروی و گزیده دو کلمه حرف حساب (چهار جلد) از آثار منتشرشده او است.
نشریات گلآقا خیلی زود جایگاه خود را در جامعه ایران پیدا کرد و درخشش فوقالعادهای یافت؛ تا جاییکه مقام اول را در نمایشگاهها و جشنوارههای کتاب و مطبوعات درو کرد و بهعنوان نشریه برتر درزمینه درستنویسی و حراست از حریم زبان و ادب فارسی تأیید و برای احراز مقام و دریافت لوحها و تقدیرنامهها، پیدرپی معرفی میشد. گلآقا در آبان ماه ۱۳۸۱ و همزمان با آغاز سیزدهمین سال انتشار همزمان با چاپ پانصد و چهل و هشتمین شماره، با چاپ سرمقاله آن شماره که این بار در آن نه شاغلام و نه غضنفری بود و نه گلآقایی، با نام صابری از تصمیم خود برای پایان کار هفتهنامه خبر داد و ناگهان انتشار آن را متوقف ساخت و جامعه مطبوعاتی و مردم ایران را به حیرت فروبرد و علت این توقف ناگهانی را دلایل شخصی ذکر کرد و تا آخرین لحظه حیاتش، روزه سکوت خود را دراینباره نگشود.
منبع: خبرگزاری مهر
«گلآقا» از آغاز تا سکوت
هفتم شهریور، مصادف با هشتادمین سالگرد تولد زندهیاد کیومرث صابریفومنی، ادیب، نویسنده و طنزپرداز مشهور و معاصر، مشهور به «گلآقا» بود که شخصیت و پدیدهای نو و منحصربهفرد پس از پیروزی انقلاب اسلامی محسوب میشد. من با صابری قبل از اینکه به قامت پرشکوه «گلآقا»ییاش درآید، در معاونت بینالملل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در اوایل دهه شصت همکار و همسایه دفتری دیواربهدیوار طبقه سوم ساختمان معاونت در خیابان ولیعصر، نبش خیابان فاطمی بودم؛ ازاینرو با سجایای انسانی و اخلاقی او از نزدیک آشنایی و معاشرت داشتم.
-

اصفهان زیبا
اصفهان زیبا














