به گزارش فارس، «محور مقاومت» و به عبارت دیگر جبهه مقاومت، در واقع یک ائتلاف منطقهای نانوشته میان کشورها و قدرتهایی چون ایران، سوریه، عراق و حزبالله لبنان است. هدف محور مقاومت مبارزه با رژیم صهیونیستی و پایاندادن به تسلط غرب در منطقه غرب آسیا و دفاع از مسئله فلسطین است. اصطلاح محور مقاومت، نخستینبار در واکنش به اظهارات سال ۱۳۸۰ «جرج بوش» رئیسجمهور وقت آمریکا و معاونش، «جان بولتون» به کار برده شد که این کشورها و طرفها را محور شرارت خواندند. این محور طی سه دهه گذشته بدون وجود توافق ساختاری و رسمی یا ساختار سازمانی نهادینه متبلور شد و در نتیجه تحولات و رویدادهای شتابان و متوالی طی دهههای گذشته که شامل تلاشهای آمریکاییصهیونیستی برای انحصار قدرت در منطقه و سلطه بر آن، چه از طریق نظامی و چه تحمیل صلحی ناعادلانه به نفع تلآویو و به ضرر عربها به طور کلی و فلسطینیها به طور خاص، میشد، جان گرفت. سردار قاسم سلیمانی که به نبوغ نظامی و برخورداری از اندیشهای استراتژیک در عرصه سیاسی مشهور بود، توانست حلقههای مختلف متصل به محور مقاومت را مستحکمتر و متحدتر کند. او توانست با استفاده از پتانسیل سازمان «الحشد الشعبی» در عراق که به فتوای مرجعیت عالیقدر شیعیان در عراق تشکیل شده و نیز قواتالدفاع الوطنی در سوریه و حمایت و هدایت و مشاوره فرماندهان حاضر در این دو نهاد، طی شش سال، بساط خلافت خودخوانده داعش و گروههای تروریستی مختلف را برهم زند. او به دعوت رسمی بغداد و دمشق با نیروهای خود وارد عراق و سوریه شد و با استفاده از نبوغ نظامی خود و فرماندهی در عمق میدان به کابوسی برای تروریستها تبدیل شد. او که توانمندی ویژهای در شبکهسازی نیروهای محلی و بومی داشت، با بهرهگیری از این امر و نیز استفاده از ابتکار شراکت راهبردی میان ایران و روسیه در عرصە نظامیامنیتی نقشههای ائتلاف آمریکایی صهیونیستی را در سوریه نقش بر آب کرد.
حاج قاسم سلیمانی (متولد ۲۰ اسفند ۱۳۳۵)، دومین فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که با داشتن کارنامهای درخشان از فعالیت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و تجارب متعدد فرماندهیهای نظامی در طول هشت سال دفاع مقدس، در سال ۱۳۷۶ (۱۹۹۷ میلادی)، با حکم رهبری به این پست منصوب شد و تا روز شهادت در این پست باقی ماند. نقش حاج قاسم در پیروزیهای محور مقاومت در نبرد با استکبار جهانی، صهیونیسم و ارتجاع منطقه تاجایی پیش رفت که موجب نابودی خلافت خودخوانده داعش در عراق و سوریه با آن همه حمایت بینالمللی و منطقهای شد و به نماد مبارزه با تروریسم در منطقه معروف شود. نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به گواه ناظران و تحلیلگران سیاسی و بسیاری از فرماندهان نظامی، با مدیریت حاج قاسم، عملا وارد فاز جدیدی از فعالیتها شد. به گفته حسین کنعانیمقدم، فعال سیاسی و از فرماندهان ارشد و پیشین سپاه پاسداران با رسیدن حاج قاسم به این پست، در رابطه با مسائل مختلف منطقهای که در عراق، افغانستان، سوریه و لبنان شکل میگرفت، تمرکزی ایجاد شد و سردار سلیمانی در ابتدا هستههای مقاومت را که در منطقه شکل گرفته بودند و به صورت خودجوش بودند، شناسایی و با آنها ارتباط برقرار کرد و گروههایی که در مسیر مبارزه و جهاد قرار داشتند را تقویت کرد و سپس با پیوند این هستهها در داخل مناطق و تبدیل به حلقههای مقاومت توانست اثرگذاری بیشتری در مقابله با استکبار جهانی و صهیونیسم و مبارزه با اشغالگری داشته باشد.
او افزود: «سردار سلیمانی بعد از قرار دادن این حلقهها در درون یکدیگر و تبدیل آنها به زنجیر موجب تشکیل جبهه مقاومت شد که از دریای مدیترانه این جبهه آغاز میشود و این اقدام پیوندی میان نهضتهای آزادیبخش و حلقههای مقاومت بود که عملا بهعنوان مؤثرترین مؤلفه در منطقه از آن نام برده میشود که در مقابله با هژمونی آمریکا قرار دارد.» فرمانده پیشین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران توضیح داد که این زنجیره پس از مدتی به محور مقاومت تبدیل شد و محور مقاومت توانست نهادهای مقاومت را با همکاری و مشارکت حکومتها در منطقه شکل دهد و پس از آن نیروهای مردمی شکل گرفت. الحشد الشعبی در عراق، بسیج مردمی در سوریه تحت عنوان «قوات الدفاع الوطنی»، بسیج مردمی در یمن و در لبنان حزبالله و در فلسطین نیروهای جهادی شکل گرفتند و عملا محور مقاومت توانست در مقابل سلطه آمریکا بایستد. آمریکاییها نیز اعتراف کردند که هر کجا حضور مییابند نیروی قدس و در رأس آن، سردار حاج قاسم سلیمانی را مقابل خود میبینند.
او مهمترین اقدام حاجقاسم در توسعه و تحکیم محور مقاومت در منطقه را در هویتبخشی به محور مقاومت، ایجاد پیوند جغرافیایی در این محور، شبکهسازی و مردمپایهکردن در جریان مقاومت خلاصه کرد و افزود: او که تجربه هشت سال دفاع مقدس و مقابله با عناصر معاند در کشور را داشت، با استفاده از ظرفیت اعتقادی، ایدئولوژیک و سیاسی مردم تلاش کرد تا جغرافیا و محور مقاومت را با هر مذهب و قومیتی تقویت و همه را در مسیر مقابله با اشغالگری و تجاوز متحد کند ودر این امر بسیار موفق بود. سردار سلیمانی بهعنوان یک فرمانده توانمند با شخصیتی کاریزماتیک و تأثیرگذار توانست طی مدت خدمت خود، با ایجاد اتحاد و همدلی میان گروههای مقاومت در لبنان، عراق، سوریه و فلسطین از رشد و توسعه جریان تکفیری جلوگیری کند و از تجزیه این کشورها و دستیابی محور شرارت و استکبار به اهداف شوم منطقهای جلوگیری کند.