حسین و علی همدانیان با شاگردی در حجرههای بازار، ماجراجویی اقتصادی خود را شروع کردند. از میان تمامی شاگردان آن روز در کل ایران، دونفر فقط توانستند گامهای پیشرفت را یکی پس از دیگری و بدون وقفه طی کنند. ذکاوت، آیندهنگری، روحیهای پرتلاش و اندیشههای خلاق و تیزبینانه از همان اوان جوانی موتور محرکه و گرهگشای مشکلات مسیر بزرگ و پرارزش آنها بود. هیچ بنبستی نبود که برای آنها تبدیل به کوچهای به بزرگراه پیشرفت نشود؛ بزرگراهی که آنها را به پروژههای عظیم صنعتیسازی اصفهان هدایت میکرد./ تولید
تأسیس کارخانه بافناز (شهناز سابق)، شرکت صنایع پشم اصفهان، کارخانه سیمان اصفهان، یک واحد دامداری و دامپروری بزرگ در منطقه حسنآباد، فعالسازی شرکت قند نقشجهان، احداث تأسیسات خط لولهکشی آب آشامیدنی در بخش شمال شرقی اصفهان معروف به محله آب 250 و صادرات مصنوعات کارخانههای بافندگی اصفهان به خارج از کشور که درمجموع به اشتغال 4200 نفر کارگر منجر شد، درخشانترین نقاط کارنامه این دو برادر است. اما همه این موفقیتها و تلاشها گویی به هدف و نتیجه مطلوب خود نرسیده بود و در انتظار یک اتفاق پربرکت بود. همچون آب پشت سد که در انتظار رهایی و آبیاری زمینهای حاصلخیز باشد، اموال برادران همدانیان نیز در انتظار خدمت به مردم این سرزمین بود.
در سال 1353، حسین همدانیان بنیاد خیریه همدانیان را تأسیس کرد و همه سهام و اموال منقول و غیرمنقول کارخانهها را به بنیاد واگذار کرد که امور آن با هیئتامنای خیریه، اداره میشد. ساخت 17مدرسه، تحتپوشش قراردادن کودکان یتیم، زنان بیسرپرست و مستمندان اصفهانی و فعالیت در امور درمانی، آموزشی، مذهبی، تولیدی، کمک به طلاب، دانشجویان، تجهیز مراکز بهداشتی، دادن وام و کمک بلاعوض، بخشی از برکات آن روحیهای تلاشگر و بلندهمت برادران همدانیان بود.
اما چگونه میتوان این روحیه را ترویج داد و در اوضاع سخت اقتصادی امروز، حرکتی جدید در کشور آغاز کرد؟
آزادی مفاهیم بنیادین از زندان لفاظی
مفاهیم بنیادین انسانی مفاهیمیاند که تمام ساحتها و جنبههای زندگی انسان را تحتتأثیر قرار میدهند. این مفاهیم به خاطر عظمت، فراگیری و عمقشان، همهفهم نیز هستند؛ بهطوریکه از کودک تا کهنسال، این مفاهیم را در سطح خود میفهمند و از آن استفاده میکنند. خدا، زندگی، شخصیت، فکر و درنهایت ایجاد و تولید، نمونههای از این دسته مفاهیم است.
در این نوشته به مفهوم تولید و ایجاد میپردازیم. یکی از آفتهای فراگیری و سادهفهم بودن در مفاهیم بنیادین انسانی، این است که معمولا عظمت و تأثیرگذاری آنها از چشم میافتد و به لقلقه زبان تبدیل میشوند. در این صورت از معنا و کارایی اصلیشان دور میشوند و دیگر نمیتواند آن نقش معنادهندگی به تمام ساحتهای فردی و اجتماعی انسانی را ایفا کنند.
«تولید» که یکی از این مفاهیم بنیادین است؛ آنقدر که در مسائل اقتصادی به کار رفته است، باعث شده تا بخش بزرگی از معنای خود را از دست بدهد و صرفا به ساختن اشیا محدود شود. در این صورت با شنیدن واژه تولید، اکثر مردم آن را بیارتباط با خود میدانند و فقط صنعتگران توجهشان جلب میشود؛ درحالیکه معنای اصلی تولید، یک معنای بسیار جامعتر و کارآمدتر است که همه افراد جامعه را دربر میگیرد؛ جامعهای که صنعتگران بخشی از آناند.
از اصلیترین ویژگیهای مفاهیم بنیادین انسانی، پیوستگی و ارتباط عمیق و محکم آنها با یکدیگر است؛ مثلا نمیتوان معنای زندگی را بدون شناخت خدا و شناخت شخصیت خود فهم کرد؛ اما برای فهم «تولید» بهعنوان یکی از پرتکرارترین مفاهیم که مخصوصا در اوضاع کنونی اقتصادی کشور، مورد تأکید رهبری و سیاستگذاران است، چه نکاتی را باید مدنظر قرار دارد تا از بیمعنایی و لقلقه زبانشدن آن در امان باشیم و واقعا جامعهای دغدغهمند داشته باشیم که به سمت تولید حرکت کند؟
تولید؛ نوآوری هدفمند در هر زمینهای
تولید یعنی ایجاد پدیدهای نو، هدفمند و مبتنی بر آگاهی. این معنا یک امر فرهنگی است و محدود به هیچ زمینه و شغلی نیست. مادر خانهدار، مهندس، دکتر، دانشآموز، رئیسجمهور، معلم و…همه و همه میتوانند تولیدکننده باشد؛ زیرا هرکسی در زندگی خود همواره در حال انجام کارهایی است که میتوان هدف آن کارها را مورد پرسش قرار داد. چه هدفی پشت این کار است؟ دلایل موفقیت یا شکست در تجارب قبلی چه بود؟
با پاسخدادن به این پرسشها دروازه آگاهی و کسب دانش در هرزمینهای، به روی همگان باز میشود؛ ازاین رو همه شغلها و فعالیتهای انسانها، ظرفیت هدفمندی بیشتر، تکامل علمی و مولدبودن را دارد.
نکات اساسی مولدبودن
تولید به معنایی که اشاره شد، نیازمند چند امر اساسی است:
دروننگری و درونزایی: تولید قبل از اینکه در صحنه عمل محقق شود، باید از پشتوانه فکری مستحکم توسط تولیدکننده برخوردار باشد. انسانی که در زندگی هدفی پشت کارهایش حس نمیکند، طبیعتا نیازی به نوآوری و ارتقا هم حس نمیکند؛ چون همهاش بیهدف است! به همین خاطر بازگشت به درون و شناخت ظرفیتهای خود، هدف زندگی و نقش خداوند در زندگی و عالم هستی، از ارکان اساسی تولید است. در این صورت است که با دروننگری، هدفی زاییده میشود که منبع و سرچشمهای جوشان برای معنادهی به تولید و هدفمندسازی آن است.
پیشروبودن و برونگرایی: اگر قرار باشد طبق روشهای شکستخورده قبلی پیش برویم، این اسمش ضایعکردن فرصتها و سرمایههاست، نه تولید. پیشروبودن با افزایش آگاهی و بهرهگیری از دانش در زمینه فعالیت خود محقق میشود. اینگونه عملکرد افراد هرروز بهتر از دیروز شده و برونگرایی در اوج هدفمندی رقم میخورد.
فرصتسازی و خستگیناپذیری: ذهن مولد، در هرشرایطی باشد بازهم کار خودش را میکند. بحرانیترین شرایط هم اگر برای آن پیش بیاید، بازهم هدفش را میسنجد و با توجه به شرایط فعلی و تجارب پیشین، پدیدهای هدفمند و نو ایجاد میکند. این به معنای فرصتسازی است. فرصتها وقتی فرصتاند که ذهنی مولد با آنها روبهرو شود؛ وگرنه بهترین فرصتها برای اذهان تنبل و خودباخته و ناامید، چیزی جز تهدید و خطر نیست.
ایجاد فرهنگ تولید و پرهیز از رفتار پهلویگونه با همدانیانها
در دهه 50، خانواده پهلوی در طمع اموال برادران همدانیان، از حسین همدانیان میخواهند که باتوجه به نداشتن ورثه، اموالش را به خانواده سلطنتی واگذار کند که با مخالفتش روبهرو میشوند. پسازآن با واردکردن اتهامات واهی به او، او را به 9 ماه زندان محکوم میکنند. با آزادی از زندان نیز دیگر اجازه فعالیت اقتصادی به حسین همدانیان داده نشد و او مجبور شد به لندن برود.
این سرنوشت تلخ به ما میگوید که تنگنظری فرهنگی در طبقات مختلف جامعه ازجمله نهادهای حکومتی، مهمترین مانع تولید است. از پدر و مادرها گرفته تا روحانیت و اساتید دانشگاه، وزارتخـانههای دولتی و نهادهای مربوط باید بدانند که تربیت نیروی مولد خواهناخواه هزینههایی دارد و قطعا بسیاری از موارد طی آزمونوخطاهایی که رخ میدهد، اشتباهاتی از نیروها سرمیزند.
باید این اشتباهات را در مسیر مولدشدن جهتدهی کرد و از برخورد محدودکننده و محافظهکارانه بهشدت دوری جست. چراکه هزینه برخوردهای محافظهکارانهای که آزادی تفکر و خلاقیت انسانها را تضعیف میکند، اثرات مخرب بسیار وسیعتر و جبرانناپذیرتری در ابعاد مختلف اجتماع ازجمله اقتصاد، خواهد داشت.