به گزارش اصفهان زیبا؛ «۴۰ درصد جمعیت ایران سفر نمیروند و به گردشگری بیعنایت هستند. ۳۰ درصد از کارکنان دولت نیز هرگز سفر نمیکنند و ۷۰ درصد بقیه هم بهضرورت سفر میروند.»
این گزارشی است که چندی پیش، مرکز پژوهشهای مجلس اعلام کرده است. براساس یافتههای این گزارش، شاخصهای آماری قابل استنادی از وضعـیت گردشگری داخلی و دسترسپذیری سفر خانوارهای کشور وجود ندارد؛ اما با تأکید بر دادههای موجود میتوان عدم دسترسپذیری سفر در بین دهکهای پایین جامعه و افراد معلول و سالمند را مورد تأکید قرار داد.
از سوی دیگر، گردشگری داخلی ایران با تصمیمات خانوارها برای صرفهجویی در هزینههای اولیه سفر روبهرو شده و افزایش فشارهای اقتصادی گرایش گردشگران داخلی به سفرهای غیربرنامهریزی و مبتنیبر ماشین شخصی را نیز افزایش داده و فاصله معنادار بین تعداد خانوارهای سفر رفته و سفر نرفته در بخش آمارهای مرتبط با خانوارهای فاقد خودروی شخصی قابل مشاهده است؛ درواقـع خـودروی شـخـصی نـقـش قابلتوجهی در توزیع سفر در خانوارهای ایرانی دارد و دسترسپذیری به خودرو شاخصی تعیینکننده برای دسترسی به گردشگری داخلی است. اما دلیل این اتفاق چیست؟ چرا ایرانیها مثل سابق به سفر نمیروند؟ در این رابطه «اصفهانزیبا» گفتوگویی با مجتبی گهستونی، از فعالان گردشگری و میراث فرهنگی کشور داشته است.
چندی پیش مرکز پژوهشهای مجلس، نتایج پژوهشی را منتشر کرد که براساس آن، حدود 40 درصد از ایرانیان هرگز به سفر نمیروند. آیا همچنان این روند ادامه دارد؟ دلیل کاهش سفر در جامعه چیست؟
تا زمانی که آمار درستی درباره سفر و گردشگری وجود نداشته باشد، نمیتوان توصیف و تحلیل درستی هم ارائه کرد. اما شکی نیست که میزان سفرها کاهش یافته است. هرچند ممکن است سفر بخشی از جامعه زیاد شده باشد، اما برای بسیاری افراد این سفرها روبه کاهش رفته است؛ با این حال آمار دقیقی در دست نیست. منتهی باید گفت شرایط اقتصادی جامعه چندان مطلوب نیست.
وقتی معاون گردشگری کشور میگوید تا آخر سال پول یا اعتبار اضافی برای تبلیغ ایران نداریم، نشان میدهد که جیب مردم هم برای سفر خالی است؛ درحالیکه گردشگری حق تمام اقشار جامعه است. شواهد نشان میدهد دسترسپذیری به سفر برای اقشار کمبرخوردار سالبهسال کمتر میشود. آمارها نشان از کوچک شدن سهم سفر و تفریح از سبد هزینه خانوادههای ایرانی دارد.
کاهش درآمد و افزایش هزینهها موجب شده که سهمهای هزینه اقامت، حملونقل، خرید سوغاتی و هزینه تور و گشتوگذار در مقصد گردشگری در برنامههای سفر خانوار ایرانی کاهش یابد که نمایی از کاهش کیفیت گردشگری داخلی دارد. حتی اگر برخی از آمارها مدعی افزایش سفر شوند، باید گفت بسیاری از سفرهایی که صورت میگیرد، با کیفیت پایین انجام میشوند.
متوسط هزینههای غیرخوراکی خانوار ایرانی شهری از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۹ صعودی بوده، اما شتاب رشد هزینههای فراغتی شامل تفریح و سرگرمی، هتل، مسافرخانه، مسافرتهای دستهجمعی و… کمتر بوده است. درواقع، نسبت هزینههای فراغتی به هزینههای غیرخوراکی سالانه با کاهش همراه بوده و با تغییر معناداری کوچک شده است. با وجود این، مجموع اقامت در هتلهای کشور در تعطیلات نوروز سال ۱۴۰۲ نسبت به نوروز سال ۱۴۰۱ با کاهش ۱۳ درصدی روبهرو بوده است.
این درحالیکه سهم ارائه خدمات به خانوار ایرانی در فضاهای خدماتی کوچکتر ازجمله اقامتگاههای بومگردی یا خانه مسافرها نسبت به هتلها بیشتر است؛ بنابراین بهکارگیری ظرفیت کامل هتلهای سطح متوسط و پایین از یکسو و استفاده از ظرفیتهای اقامتگاههای بومگردی بهمنظور بهرهبرداری دهکهای پایین و متوسط، امری ضروری و اجتنابناپذیر است؛ همچنین توسعه اقامتگاههای ارزانقیمت با سطوح خدماتی متفاوت میتواند ازجمله گزینههای ممکن در اختیار اقشار مختلف باشد. همچنین معافیتهای مالیاتی و کاهش هزینههای حاملهای انرژی با تأکید بر واحدهای اقامتی و هتلهای مخاطب قشر متوسط و پایین، سبب کاهش هزینههای جاری اقامتگاه هدف و درنهایت امکان ارائه تخفیفهای ویژه و افزایش سطح اشغال آنها خواهد شد.
با توجه به افزایش قیمتها در سالهای اخیر، مسلما هزینههای سفر نسبت به گذشته تغییر کرده است. شما رشد قیمت را بیشتر در چه زمینههایی میدانید؟ آیا این هزینهها قابل تخفیف یا کاهش هست؟ چه راهکارهایی وجود دارد؟
گردشگری داخلی به شکل فعلی و اقامت در خانه اقوام و آشنایان و با خودروی شخصی به منافع اقتصادی جامعه مـیزبان لطـمه میزنـد. درعینحال، خودروی شخصی که نقش مهمی در سفر ایرانیها دارد، در اختیار ۵۰ درصد خانوارها نیست و از سوی دیگر، وضعیت حملونقل عمومی هم مطلوب ارزیابی نمیشود. زنگ خطر برای مقاصد گردشگری مخصوصا کسبوکارهای اقامتی وقتی به صدا در میآید که بدانیم بهرغم رشد آرام تعداد سفرها در دهه ۱۳۹۰، میزان ماندگاری گردشگران کاهش یافته است.
یعنی اگرچه مردم اندکی بیش از گذشته سفر میروند، اما مدتزمان کمی در مقصد گردشگری میمانند. کمتر ماندن عموما به معنای کمتر هزینه کردن تفسیر میشود. به تعبیر دیگر کسبوکارها و جامعه مقصد، احتمالا کمتر از گردشگران منتفع میشوند. بحرانهای اقتصادی مانع از رشد چشمگیر تعداد سفرها و ماندگاری گردشگران در مقاصد شده و افزایش تعداد گردشگران و رشد صنعت گردشگری را با مانع جدی مواجه کرده است. کاهش سهم سفرهایی بهقصد گردش و تفریح نیز شاهد دیگری بر تأثیر بحران اقتصادی است.
پس راه چاره چیست؟ آیا باید دست روی دست گذاشت و به دلیل هزینههای بالا، منتظر حذف کامل سفر از سبد خانوارهایی که در دهکهای پایینتری قرار دارند، بود؟
یکی از راههای کاهش هزینههای سفر و برخورداری از تخفیفها، انجام سفرهای گروهی یا به همراه تورلیدر است؛ درحالیکه گرایش عمومی به اینگونه از سفرها، روند رو به رشدی را نشان نمیدهد. همچنین وضعیت تعداد سفرهای خانوار در استانهای مختلف، نشان از فقدان سیاستگذاری مبتنیبر الگوی آمایش سرزمینی است؛ به شکلی که مقاصد گردشگری مکمل در مجاورت مناطق پرجمعیت تقویت نشده است تا به کاهش مسافت و افزایش فرصت دسترسی منجر شود.
برای تقویت گردشگری داخلی و افزایش سفرهای اختیاری با تأکید بر دسترسپذیر کردن تمامی اقشار جامعه، لازم است پیشنویسی با محوریت ارائه وام کمبهره، اولویتبندی توسعه زیرساختهای گردشگری بینراهی، تهیه اطلس و برنامه گردشگری تخصصی با تأکید بر ظرفیتهای بومی و محلی، بهبود زیرساخت حملونقل عمومی و همچنین مدیریت تعطیلات در کشور ارائه شود.
برنامهریزان و سرمایهگذاران باید تأثیر تغییرات جمعیتشناختی و افزایش جمعیت جوان و میانسال فعال و مستقل و سلیقه آنان در انتخاب مقصد را مدنظر قرار دهند؛ بهویژه اینکه تغییراتی در ارزشها و نگرشهای جامعه در خلال این سالها رخ داده است. همچنین رونق گرفتن سفر به عتبات در عراق بهعنوان مقصد رقیب مقاصد زیارتی داخلی در خلال یکونیم دهه گذشته، مخصوصا زیارت اربعین که سفر زیارتی کمهزینهای بهحساب میآید، میتواند الگویی برای مجموعه مقاصد زیارتی داخلی باشد. درمجموع، با توجه به اهمیت گردشگری داخلی در ایران، رقابتپذیر شدن مقاصد نوظهور و رقابتپذیر ماندن مقاصد سنتی و رقابتپذیری کسبوکارهای گردشگری مستلزم درک دقیق از روندها و تحولات مقصدگزینی گردشگران داخلی است.
















