می‌خواستیم میدان دوره سلجوقی را احیا کنیم

شهر، محل جریان زندگی مردمانش است، مردمانی که بنا به نیازها، آرزوها و یا اتفاقات در هر دوره تغییرات ریز و درشت در شهر رقم می‌زنند.

تاریخ انتشار: ۲۰:۰۰ - پنجشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۳
مدت زمان مطالعه: 12 دقیقه
می‌خواستیم میدان دوره سلجوقی را احیا کنیم

به گزارش اصفهان زیبا؛

محمدحسین اعتزازیان و فائزه سراجان/  شهر، محل جریان زندگی مردمانش است، مردمانی که بنا به نیازها، آرزوها و یا اتفاقات در هر دوره تغییرات ریز و درشت در شهر رقم می‌زنند. با شکل‌‎گیری نهاد مدیریت شهر، این تغییرات عموما با اهدافی مشخص شکل می‌گیرد و در گستره شهر به بار می‌نشیند. در این میان، گاه تغییرات مدنظر نه‌تنها به نتیجه مطلوب نمی‌رسد بلکه اثری معکوس به‌جای‌می‌گذارد.

پروژه بازآفرینی میدان عتیق اصفهان که اکنون با نام میدان امام‌علی(ع) شناخته می‌شود یکی از این تغییرات پرحرف و حدیث است که از ابتدای احداث تاکنون، مورد نقد و بررسی موافقان و مخالفان قرار‌گرفته‌است. در گفت‌و‌گو با مهندس حسین جعفری مدیرعامل اسبق سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری اصفهان به پیشینه و چالش‌های اجرای این طرح پرداخته‌ایم. او اول آذر1397 بازنشست شده و بعد از گذشت چند سال، مجددا به شورای اسلامی شهر دعوت شد تا فعالیت خود را به‌عنوان دبیر کارگروه بازآفرینی شهری در بافت تاریخی اصفهان از‎‌سر‌گیرد.

آخرین بار که از میدان امام علی(ع) یا همان میدان عتیق بازدید کردید، چه زمانی بود؟ ارزیابی شما از وضعیت فعلی میدان چیست؟

حدود یک ماه قبل به‌اتفاق اعضای کارگروه بازآفرینی شهری، برخی از اعضای شورای شهر و مدیران شهری، از میدان امام‌علی(ع) بازدید به عمل آمد. با دیدن میدان تأسف خوردم. زحمات زیادی برای این پروژه کشیده‌شد. پروژه‌ای که در سال‌های نه‌چندان دور، سوگلی پروژه‌های اصفهان و کشور بود و سازمان جهانی یونسکو از آن به‌عنوان یک پروژه بزرگ و خوب در بافت تاریخی اصفهان یادکرد. این پروژه شرایطی را فراهم کرد تا مسجدجامع اصفهان به تصویب سازمان جهانی یونسکو برسد. این پروژه یک اقدام جسورانه از طرف شهرداری بود. اما متأسفانه با تغییرات مدیریت شهری، پروژه‌ها دنبال نمی‌شود، درحالی‌که این پروژه ادامه دارد و هیچ‌گاه به اتمام نرسیده‌است. اما آن را اتمام یافته تصور می‌کنند. امیدواریم در این دوره از مدیریت شهری، پروژه ادامه یابد و به اتمام برسد.

ما می‌دانیم سابقه طرح این پروژه به چند دهه قبل می‌رسد و در دوره‌های مختلف مدیریت شهری، احیای بافت و میدان مطرح بوده است. چه شد که در دهه 1380شهرداری بالاخره تصمیم گرفت این پروژه را اجرا کند؟

از دهه 1330 که اولین طرح جامع اصفهان نوشته شد تا سال 1384 این منطقه به عنوان یک لکه سفید رها شده بود. در واقع طرح‌های توسعه‌ای که برای اصفهان تهیه شده بود اینجا را بلاتکلیف رها کرده بودند. در دوره پهلوی اول و دوم بزرگ‌ترین خسارتی که به این منطقه وارد شد بازگشایی خیابان‌های شمالی‌جنوبی از جمله خیابان هاتف در سال 1310 بود. ضربه نهایی بر پیکره این میدان در دهه 1340 وارد می‌شود که خیابان شرقی‌غربی عبدالرزاق باز می‌شود.

بعد از پیروزی انقلاب، وزارت مسکن در طرح‌های بازنگری مطالعات این منطقه را به‌عنوان یک پروژه انجام داد؛ ولی مطالعه کامل نبود تا اینکه شهرداری اصفهان در دهه 1380 به آن ورود پیدا کرد. با همکاری سازمان میراث فرهنگی و اداره راه‌وشهرسازی، کار مطالعات باستان‌شناسی این پروژه بیش از سه سال طول کشید تا شرایط منطقه خوب ارزیابی شود. مطالعات باستان‌شناسی، خطوط فعالیت ما را مشخص کرد و مجوز را از سازمان میراث‌فرهنگی و پژوهشکده این سازمان برای عبور رینگ اول اصفهان از زیر میدان دریافت‌کردیم. خیلی‌ها تأکید و توصیه می‌کردند که اینجا باتلاقی است که ورود شهرداری اصفهان و مدیریت شهری به آن ممکن است مشکلات عدیده‌ای را ایجاد کند. به هر حال تصمیمی بود که مدیریت شهری و شورای شهر گرفتند. این نکته را هم بگویم که از نظر اخلاقی اتفاقاتی قبل از احداث میدان امام‌علی(ع) در آن منطقه می‌افتاد که از گفتن آن شرم دارم و اگر امروز، همان‌ها را به عنوان مسئله حل شده تلقی کنیم این پروژه کار بزرگی را انجام داده‌است. ضمن اینکه یک اثر تاریخی احیا شد.

عزم شهرداری برای اجرای پروژه بیشتر ناظر به رفع معضل ترافیک در آن منطقه بود یا مباحث فرهنگی‌اجتماعی؟ و یا اینکه که عزم احیای میدان سلجوقی در مدیران به وجود آمده بود؟

این احساس مسئولیت در مدیریت شهری اصفهان بود که سازمان میراث‌فرهنگی به‌تنهایی نمی‌تواند عهده‌دار بخش میراثی شهر باشد؛ بنابراین شهرداری سازمان نوسازی و بهسازی را برای بافت تاریخی اصفهان تأسیس کرد. ورود سازمان نوسازی و بهسازی به پروژه ازاین‌حیث با یک دغدغه تاریخی بود. البته یکی از معضلات این منطقه، ترافیک بود؛ اما اگر قرار بود صرفاً نگاه ترافیکی باشد سازمان عمران شهرداری وارد می‌شد و طرح ترافیکی را اجرا می‌کرد و بقیه کار را رها می‌کرد.

اما پروژه از ابتدا با هدف احیای تاریخی منطقه که مربوط به 800 سال قبل است شروع‌شد. اساساً ستون فقرات اصفهان را دو محور اصلی تشکیل می‌دهد: محور اول، محور انسان‌ساخت است که از دروازه طوقچی شروع می‌شد، با بازار سرپوشیده به مسجدجامع می‌رسید و ادامه‌اش تا بازار بزرگ اصفهان و میدان نقش‌جهان ادامه‌داشت. همین محور به چهارباغ عباسی و سی و سه پل و چهارباغ بالا و باغ‌های هزارجریب می‌رسید و به صفه ختم می‌شد.

یازده محور فرعی نیز به این محور اصلی وصل می‌شد مثل بازارچه حسن‌آباد، چهارباغ خواجو، پل خواجو، مجموعه تخت فولاد و مجموعه‌هایی مثل دردشت، جویباره، بیدآباد و جلفا. محور دوم یک محور طبیعی است که در راستای زاینده‌رود از سمت غرب استان به سمت شرق می‌رود و نقطه تلاقی‌اش با محور اول، پل‌های تاریخی است. ستون فقرات اصفهان مطابق با این دو محور شکل‌گرفته و شهرسازی اصفهان منطبق با آن است. احیای میدان امام‌علی(ع) شروع این کار بود؛ اما این محور انسان‌ساخت می‌تواند حدود 23 کیلومتر پیاده‌راه شود.

مطالعات میدان به‌صورت یکپارچه زیر نظر سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری اصفهان انجام شد؟

مطالعات اولیه با کارفرماییِ وزارت مسکن انجام شد؛ ولی این مطالعات در این حد بود که این پروژه تعریف شود؛ بنابراین ما مدارک اولیه را از وزارت مسکن تحویل گرفتیم و با سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری اصفهان قرارداد بستیم. مطالعات اولیه انجام شد. طرح پروژه، مصوبات کمیسیون ماده 5 استان را گرفت و شورای فرهنگی میراث کشور این طرح را مصوب و ابلاغ کرد. کلیه مطالعات انجام شده به تصویب مراجع ذی ربط رسید و در اختیار شهرداری اصفهان برای اجرا قرار گرفت.

در مقاله‌ای که در این زمینه نوشته‌اید بحث اقتصادی و سامان‌دهی مشاغل مربوط به طرح را به‌عنوان هدف سوم این طرح عنوان کرده‌اید. سامان‌دهی مشاغل و حیات اقتصادی این منطقه چگونه در این طرح دیده شده بود؟

مطالعه تقریباً در تمامی ابعاد انجام شد. اسنادش موجود است به‌خصوص مطالعات سامان‌دهی مشاغل شهری. می‌خواستیم نقشی که این میدان در گذشته ایفا می‌کرد زنده شود. شاید ما کمتر یادمان باشد؛ اما پدران ما و بزرگان ما بیشتر یادشان است. این میدان پس از اینکه نقش اصلی میدان بودنش را از دست می‌دهد همچنان نقش اقتصادی‌اش را ایفا می‌کند و رونق اقتصادی دارد.

در اینجا مبادلات اقتصادی چند شهر مثل یزد، چهارمحال‌وبختیاری، الیگودرز، اقلید فارس و ازنا انجام می‌گرفت. در آن زمان مرکز مبادلات اقتصادی از نوع پارچه و خواروبارفروشی‌ها بود. اما در سال‌های اخیر، نقش‌های خارج استانی خود را ازدست‌داده بود و بیشتر از شهرهای داخل استان همچون نطنز، خوانسار، گلپایگان و لنجان مبادلات اقتصادی در آن انجام می‌شد. الان هم اگر به میدان مراجعه کنید می‌بینید مشتری‌ها غالباً از شهرهای اطراف استان هستند.

در مجموع شهرداری می‌خواست با احداث این میدان به چه چیزی برسد؟ من به دنبال آن هدفی هستم که مدیران شهری با احداث میدان به دنبال آن بودند.

اصل ماجرا این بود که در گذشته اینجا چه چیزی بوده است. به همین دلیل هم محدوده‌ای بزرگ‌تر از میدان موردمطالعه قرار گرفت. ابتدا محدوده 60 هکتار پیشنهاد شد، اما پس از آن این محدوده کوچک‌تر شد و به 32 هکتار رسید. قرار بود با مطالعه این 32 هکتار، ابعاد و عناصر پیرامون میدان به دست آید. زیرگذرها، بدنه میدان و پارکینگ‌ها جاهایی بودند که مورد مداخله مستقیم شهرداری قرار گرفتند و ناتمام ماند؛ ولی کاروان‌سراها و سراها مورد مداخله غیرمستقیم شهرداری بود.

کاروان‌سراهایی که اطراف میدان بود به افرادی که از شهرهای دیگر می‌آمدند، خدمات ارائه‌می‌داد. به‌هرحال مطالعات کامل انجام شد؛ ولی کامل اجرا نشد. چون جنس این پروژه، اجرایی و عمرانی نبود. بهتر است از کلمه پروژه استفاده نکنیم، در حقیقت یک بازآفرینی بود که باید با رویکرد جدید انجام می‌شد. من اگر بخواهم انتقادی نسبت به این پروژه داشته باشم، باید بگویم عملکردها به‌صورت مناسبی برای این میدان تعریف نشده بود. مسلماً ما نمی‌توانستیم عملکرد گذشته را به میدان برگردانیم؛ چون شرایط و فرهنگ تغییر کرده بود. نکته اصلی و ضعف اصلی در مطالعات ما که هنوز هم من روی آن کار می‌کنم، «عملکرد» بود. ما چه عملکردی باید به این میدان می‌دادیم؟

در واقع مشخص نبود که انتظار شهرداری از عملکرد این میدان در شکل جدیدش چه بود. به نظر شما این عملکرد جدید باید کشف می‌شد یا اینکه شهرداری باید از نو برای میدان عملکرد جدیدی تعریف می‌کرد؟

یک نگاه این بود که میدان تاریخی گذشته را احیا می‌کنیم تا گردشگر آن را ببیند. ولی این مشکلی را حل نمی‌کند! اگر همراه با عملکرد باشد، مفید است؛ اما هنوز این عملکردها احیا نشده است. قرار بود عناصری که میراث‌فرهنگی در کاوش‌ها به دست آورد، موزه شود. موزه ساخته شده ولی هنوز بهره‌برداری نشده‌است. این عناصر در مسجدجامع در انبار دپو است. چیزی که مورد مناقشه بوده و شاید هم هنوز باشد این است که چرا میدان هنوز زنده نشده است؟ آب‌نماها و فضای سبز می‌تواند آن را زنده کند؟ آن هم می‌تواند یکی از عناصر باشد؛ ولی کافی نیست.

به نظرم باید شهرداری یا سازمان نوسازی و بهسازی دفتری در این مکان داشته باشند تا ارتباط با مردم برقرار شود و از صاحبان سراها و کاروان‌سراها درخواست شود که پای کار بیایند.

صاحبان بعضی از املاک این منطقه فوت شده و مالشان متعلق به تعداد زیادی ورثه است که تمایلی به بازسازی ندارند. اگر چه نباید املاک مردم به دست شهرداری بازسازی شود، اما مهم‌تر از آن این است که شهرداری بهره‌بردار خوبی نیست! به نظر من نقطه‌ضعف اجرای پروژه این بود که زیرگذرها را احداث کردیم، میدان را ساختیم؛ اما خبری از عملکردها نبود.

در طرح، کاربری‌های مکان‌های جدید مشخص شده بود؟

بله در مطالعات کاملاً کاربری‌ها را مشخص کرده بودیم. سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری یکی دو سال روی این موضوع کار کردند و حتی پیشقدم شدند که بخشی از مشاغل گذشته را یادآوری کنند. ولی کاربری امروزه، چیزی نیست که مشخص کرده بودیم. قرار بود بخشی از مغازه‌ها به فروش صنایع‌دستی اختصاص پیدا کند. اما مثلاً محلی که قرار بوده موزه شود در اختیار فروشگاه رفاه قرار گرفته که کار اشتباهی است.

در میدان جدید هیچ اثری از بخشی از کاربری‌هایی که قبلاً این منطقه به آنها شهره شده‌بود وجود ندارد. مثلاً مغازه‌های میوه و تره‌بار که اسم «سبزه‌میدان» هم از همان نشئت می‌گرفت در فضای جدید اصلاً وجود ندارد. چرا همان کاربری‌ها را امتداد ندادید؟

مشکلی که وجود داشت این بود که قرار شد حتماً کاربری‌های متنوع به یک نوع واحد کاربری تبدیل شود که منافع اقتصادی بیشتری هم داشته‌باشد. این باعث شد از مسیر اصلی انحراف پیدا کند. مثلاً اگر قرار باشد صنایع‌دستی باشد یک قیمت است و اگر قرار باشد تبدیلش کنیم به طلافروشی یک قیمت دیگر است. معضل دیگر این بود که باید واگذاری مغازه‌ها مدیریت می‌شد. بعضی از کسانی که این مغازه‌ها را خریداری کردند در بازار هم مغازه دارند. خرید مغازه خودبه‌خود ارزش‌افزوده برایشان داشت و دلیلی نداشت که این مغازه را راه‌اندازی کنند؛ بنابراین مغازه‌ها خالی ماند.

البته فراموش نکنیم که پروژه هنوز نیمه‌کاره است و تا پروژه‌های اطرافش اجرا نشود و خدماتش کامل نشود طبیعتاً مغازه‌ها هم راه‌اندازی نمی‌شوند. البته دوره مدیریت شهری کوتاه است و این پروژه‌ها کوتاه‌مدت نیست و باید ادامه پیدا کند و به‌تدریج همه‌جا را تحت پوشش خودش قرار دهد.

زمانی که آزادسازی مغازه‌ها و املاک برای ساخت میدان عتیق انجام می‌شد؛ چون حجم آزادسازی زیاد بود محتمل بود که حجمی از نارضایتی به وجود آید. ممکن بود صاحب‌ملک بگوید ملک من ارزش بیشتری داشت چرا با ارزش کمتری خریداری شد؟ اما فراتر از این نارضایتی‌ها، بعضی از حرف و حدیث‌ها در همان ایام شنیده شد مبنی بر اینکه شهرداری در این زمینه ظلم کرده مخصوصاً درباره مشاغلی که در محل سبزه‌میدان مستقر بودند. سؤال من این است که آیا در آزادسازی املاک، شهرداری می‌توانست هوشمندانه‌تر عمل‌کند؟ شاید در آن صورت اینجا می‌توانست کارکرد فرهنگی‌مذهبی پررنگ‌تری هم داشته‌باشد و شائبه غصب مطرح‌نشود.

از روز اول که شهرداری به این کار ورود پیدا کرد هیچ نگاه اقتصادی به این پروژه نداشت. تراز مالی طرح، گویای این موضوع است. هزینه‌هایی که به شهرداری برای ساخت زیرگذرها و آزادسازی میدان تحمیل شد، تراز مثبتی نداشت. شهرداری اصلاً به دنبال این نبود که تراز مالی طرح مثبت باشد گرچه شاید این نقطه‌ضعف باشد. ولی شهرداری دنبال این نبود که در قبال اجرای این پروژه پول بیشتری بگیرد. اینجا شاید بیش از یک قرن بلاتکلیف بود و تبدیل به مخروبه شده بود.

افرادی سال‌های سال به شهرداری و سازمان میراث‌فرهنگی مراجعه می‌کردند تا بفهمند اگر اینجا در طرح است، بالاخره چه کسی باید ملک یا مغازه آنها را بخرد؟! این منطقه حداقل در 50 سال گذشته بلاتکلیف بود و آنقدر زمان گذشته بود که مالکان بخشی از مغازه‌ها فوت شده و ورثه آنها مالک شده بودند. مثلاً یک مغازه ده متری شاید بیست تا ورثه داشت. شاید اینها به نوعی درخواست داشتند که شهرداری املاکشان را از آنها بخرد و حتی برای خرید ملک آنها اولویت قائل شود. بیش از 900 پرونده تملک در این پروژه تشکیل شد. در دهه 1340 شهرداری بازار بزرگ اصفهان را خریده‌بود و خیابان عبدالرزاق را باز کرده‌بود. بعد از این پروژه دو مرتبه این بازار به هم دیگر پیوسته شد (بازار شمال عبدالرزاق و جنوب عبدالرزاق) و تبدیل به ورودی و مغازه شد.

همه با تفاهم انجام شد به جز یک مورد که اعمال قانون شد. در زمانی که قرار بود شهرداری بخشی از مغازه‌ها را واگذار کند، چند سال گذشته بود و قیمت‌ها به زمان خرید نبود و اعلام می‌شد که شهرداری در حق مردم اجحاف کرده‌است. درصورتی‌که این‌گونه نبود. حتی در بازار میوه‌فروش‌ها کسی که سکو داشت، سکو را از او خریداری کردیم. در این موضوع شهرداری مظلوم واقع شد. در دوره‌ای هم اعلام کردند که اگر کسی احساس می‌کند در حقش اجحاف شده‌است دوباره بیاید. طبیعتاً رضایتِ کامل نبود و قیمت‌ها به‌روز شده‌بود. منتها همه اینها با توافق و رضایت انجام شد.

یکی از اعضای وقت شورای شهر گفته بود میدان عتیق ریالی برای شهر هزینه نداشت. در برخی از پروژه‌های شهرداری این ذهنیت وجود دارد که شهرداری می‌گوید من این اقدامات را در یک پروژه انجام می‌دهم و برای تأمین هزینه‌هایش، واحدهای تجاری را به مردم می‌فروشم. چند سال قبل شهردار منطقه 3 در مصاحبه‌ای گفت یکی از مسائل ما این بود که فردی مغازه 5 متری داشت و شهرداری بعد از اینکه مغازه‌اش را می‌خرید یک مغازه 20 متری می‌ساخت که مالک قبلی نمی‌توانست از شهرداری بخرد و مابه التفاوتش را بدهد. حتی گفته شده کسانی که بابت ملکشان هزینه دریافت کردند، هزینه را خرج کرده‌بودند و یا با این هزینه نمی‌توانستند مغازه جدیدی خریداری‌کنند. به نظر شما شهرداری نمی‌توانست سازوکاری در نظر بگیرد که مثلاً به جای خرید مغازه، به افراد سهم بدهد که مالکان در مغازه‌های تازه ساخته شده سهیم باشند؟

یکی از روش‌ها این بود که مابه‌ازای مکان‌هایی را که می‌خرند، مغازه بدهند؛ ولی اصلاً تعداد مغازه‌هایی که ساخته شده و قرار است که ساخته شود با تعداد مغازه‌هایی که آزادسازی شده قابل‌مقایسه نیست! شاید می‌شد مغازه‌ها را سهم‌بندی کرد. الان شهرداری مطابق قانون باید حق‌وحقوق مالک را بدهد، حتی افرادی که مدتی بساط پهن کردند نیز حقی برایشان ایجاد شده بود.

اگرچه هیچ سندی نداشتند؛ ولی شهرداری تا حدودی حق‌وحقوق آنها را هم به‌شرط تأیید افراد محلی، پرداخت کرد. به‌طورکلی آزادسازی‌ها، آزادسازی‌های ارزان‌قیمتی بود. کسی هم املاک آنجا را خریدوفروش نمی‌کرد. در ادامه شهرداری پول بیشتری پرداخت کرد و هنوز هم دارد بیشتر پرداخت می‌کند.

من با بررسی سوابق و پرونده‌های شهرداری متوجه شدم مغازه‌های جلوی درب شرقی سردر مسجدجامع، بعد از پیروزی انقلاب پروانه گرفته‌اند و اوایل دهه 1360 ساخته‌شده‌اند. شهرداری چون پروانه داده، مجبور است اینها را آزاد کند. آزادسازی‌ها به نرخ روز انجام‌می‌شود. از زمانی که آزادسازی‌ها شروع شد قیمت‌ها تغییر کرد؛ بنابراین الان شرایط بهتری برای پاساژهایی که هنوز آزاد نشده‌اند به وجود آمده‌است.

الان در اصفهان چندین بازار و پاساژ طلا وجود دارد. مشتری مکان‌هایی مثل بازار هنر، قشر متوسط و متوسط به بالا هستند. اما مشتری بازار طلا در اطراف میدان عتیق، اقشار طبقه متوسط به پایین بود. در جریان واگذاری مغازه‌ها نمی‌شد طوری برنامه‌ریزی کرد که این مشتری طبقه متوسط به پایین حفظ شود تا حیات اقتصادی میدان از بین نرود؟

کمتر اتفاق می‌افتاد که مالکینی خارج از این منطقه، مغازه‌ها را خریداری کنند. مالکین آن محدوده ممکن بود تعداد بیشتری مغازه بخرند. شهرداری در قسمت جلوخان میدان، به این سمت رفت که انتخاب مابه‌ازای آزادسازی ملک را بر عهده مالکین بگذارد. آن مالکینی که فوت شده بودند، ملکشان در اختیار ورثه بود و ورثه انگیزه‌ای نداشتند که به‌جای ملکشان، مغازه بگیرند. پس پول دریافت کردند. آنها که انگیزه داشتند مغازه دریافت کردند. در مجموع اوایل آزادسازی، اجباری در کار نبود و انتخاب با افراد بود. اما در ادامه باتوجه‌به مشکلات نقدینگی، این مسائل پیش آمد.

در دوره پهلوی با احداث خیابان عبدالرزاق بخشی از خانه‌هایی که پشت میدان بود آرام‌آرام به انبار مغازه‌های برِ خیابان تبدیل شد. اتباع بیگانه در این انبارها ساکن شدند و مسائل فرهنگی و اجتماعی متعددی ایجاد شد. برای حل مسئله آسیب‌های اتباع ساکن در این منطقه چه تدبیری در طراحی میدان و بافت اطراف صورت گرفت؟ گزارش‌های ما نشان می‌دهد آسیب‌های اجتماعی و حضور اتباع همچنان در این بافت، پررنگ است.

فقط ده درصد از محدوده موردمطالعه ما مسکونی بود و بسیاری از همان‌ها تبدیل به انبار شده بود، حتی جایی مثل حمام شیخ بهایی. بخش زیادی از عصارخانه‌ها، حمام‌ها و خانه‌ها خراب شده بود. آن خانه‌هایی هم که سالم بود مالکینش رها کرده بودند و در اختیار مهاجرین و اتباع دیگر قرار داده بودند. این مسئله خارج از میدان بیشتر توسعه پیدا‌کرد.

در بافت اصفهان در وسعت 100 هکتاری و بزرگ‌تر از وسعت میدان، خانه‌ها کاملاً تخلیه شده و مالکین رفته‌اند و اینجا خالی از سکنه شده است. اینکه شهرداری در اینجا باید با چه روشی برخورد کند یک مسئله کلان است. واقعیت این است که اگر این بافت تخلیه شود خراب می‌شود، هرچند که الان هم قالب این خانه‌ها مخروبه است. وقتی یک پروژه طولانی شود، طبیعتاً افرادی از محل به محلی دیگر می‌روند. در واقع باید یک جریانِ «برگشت» به اینجا اتفاق بیفتد؛ ولی شکل آن مهم است. ما نباید به‌راحتی کسانی را که به اینجا تعلق خاطر داشتند و هنوز هم دارند از دست بدهیم. تردیدی ندارم که میدان امام‌علی(ع) دوباره به اوج خواهد رسید.

به نظر شما این موضوع چگونه محقق خواهد شد؟

پروژه‌هایی مانند میدان امام‌علی(ع) متعلق به شهر است. وقتی در یک دوره مدیریت شهری آن را شروع می‌کنند، مدیریت شهری بعدی نباید آن را رها کند و پروژه دیگری در شهر شروع کند. مدیران بعدی باید این کار را ادامه دهند. نه‌تنها ادامه دهند؛ بلکه در مسائل و برنامه‌های پروژه بازنگری کنند. همه اینها باید به اینجا ختم شود که مردم در پروژه‌ها مشارکت کنند؛ چون نوع این پروژه‌ها مردمی است. یک عنصر تاریخی در میدان امام‌علی(ع) به نام مسجدجامع وجود دارد که مربوط به دوره مدیریت شهری خاصی نیست و برای اصفهان است و همیشه برای اصفهان خواهد ماند. ما هرکدام پازلی را اجرا می‌کنیم، اگرچه آن پازل را به‌خاطر مدیریت کوتاه نمی‌توان کامل اجرا کرد. امید است افرادی که دل در گرو شهر دارند این پازل را کامل کنند و پازل‌های بعدی را ادامه دهند.